شناسهٔ خبر: 12677 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

بهشتی‌شیرازی در گفتگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی:

توسعه شهری نسبت به احیای بافت تاریخی ادب به جای آوَرَد/ ابنیه تاریخی را به نام توسعه‌ مزاحم می‌خوانند/ مردم نسبت به تخریب‌ها واکنش نشان دهند

مصاحبه بهشتی رئیس «پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری» رفتاری را که توسعه شهری در شهرهای موفق دنیا با بافت‌های تاریخی انجام می‌دهد مبتنی بر رعایت ادب دانست و گفت: اگر ارزش‌های داخل بافت تاریخی را آشکار سازیم به تدریج مردم نسبت به داشته‌های میراثی خود توجه می‌کنند و در مقابل تخریب و خرابکاری واکنش نشان می‌دهند.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، سید محمد بهشتی شیرازی رئیس «پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری» سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری که همزمان عضویت عالی شورای‌عالی معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی را نیز برعهده دارد در بیان موانع فرهنگی بر سر راه پاسداشت و حفاظت از ابنیه تاریخی، مهیاکردن شرایط توسط دستگاه‌ها و سازمان‌های متولی را یکی از راه‌های حفاظت از میراث فرهنگی برشمرد و از توسعه نامتناسب شهری که عموما همسو با سیاست‌های حفاظت از ابنیه تاریخی نیست انتقاد کرد. متن کامل گفتگوی خبرنگار پایگاه خبری را با این مقام مسئول و فعال حوزه میراث فرهنگی در ادامه می‌خوانید:

میزان استقبال مردمی و فرهنگ عمومی نشان می‌دهد تمایل چندانی به حفاظت از میراث فرهنگی وجود ندارد. چگونه می‌توان مردم را تشویق و ترغیب کرد تا مانند سایر نقاط دنیا به نگه‌داری از ابنیه تاریخی گرایش نشان دهند و با حساسیت از داشته‌های تاریخی خود حمایت کنند؟

نزد اقشار مختلف جامعه که علاقمندی و امکان سرمایه‌گذاری در بافت تاریخی دارند برخی موانع ذهنی‌ مانند مفهوم سلب مالکیت، وجود چندین مالک، عدم دسترسی به استادکار و مرمت‌کار با تجربه، گران‌بودن مرمت، عدم اجازه سازمان میراث‌فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری به مرمت و سرمایه‌گذاری بناهای تاریخی وجود دارد که پیش از این به آن پرداختم و این در حالی است که این موانع و چالش‌ها در عمل واقعیت ندارند. با رفع آن موانع و در نظر گرفتن مشوق برای سرمایه‌گذاران بخش خصوصی خیلی سریع‌تر از حد تصور می‌توان مسئله ابنیه تاریخی را حل کرد. گواه این سخن، تجربه بافت تاریخی شهر کاشان است که فعالیت‌های سازمان میراث‌فرهنگی در مقطعی موجب شد که سرمایه‌گذاران بسیاری برای خرید بخش عمده‌ای از خانه‌های تاریخی آن اقدام کنند. بنابراین قیمت‌ها در بافت تاریخی شهر به شدت افزایش یافت و خودبه خود موجب تغییر بافت جمعیتی آن محلات و ارتقای چهره و هویت اجتماعی آن شد. اگرچه معتقدم هنوز در زمینه مشوق‌ها کار سازنده‌ای انجام نگرفته است.

در عین حال منظور از مردم آن دسته از ساکنانی است که در نهایت در صورت سرمایه‌گذاری و احیای بافت‌های تاریخی به دلیل شرایط اقتصادی مناسب در مناطق تاریخی ساکن می‌شوند و در برگیرنده افرادی که از روی ناچاری در حال حاضر در بافت‌های تاریخی ساکن هستند نمی‌شود. در حال حاضر بسیاری از ساکنان داخل بافت‌های تاریخی به دلیل این‌که ساختمان‌های آن مناطق مخروبه است و با قیمت نازل می‌توانند خانه‌ها را به عنوان محل سکونت یا انبار مورد استفاده قرار دهند در بافت‌های قدیمی حضور دارند. در حالیکه اگر بافت‌های تاریخی مرمت و احیا شوند برای بسیاری مقرون به صرفه نیست تا در آن محل به زندگی خود ادامه دهند. به همین خاطر نیز به کارگیری واژه «مردم» از این دیدگاه، شامل ساکنان نهایی ابنیه تاریخی است که به دلیل قدرت اقتصادی مناسب، ساکنان ماندگار و پایدار به شمار می‌روند.

برای رسیدن به این جایگاه نیازمند برطرف کردن ضعف‌های موجود در زمینه حفاظت از ابنیه تاریخی هستیم. به عقیده شما نقش آموزش و آگاهی‌بخشی به جامعه و همچنین رسانه‌ها در حفاظت از این بناهای ارزشمند چیست؟

بافت‌های تاریخی واجد ارزش‌های فراوانی هستند اما متاسفانه افراد کمتر درباره این پرسش تامل می‌کنند که به واقع این ارزش‌ها شامل چه مواردی می‌شود. اگر ارزش‌های داخل بافت تاریخی را آشکار سازیم و کاری کنیم که زبان بافت تاریخی باز شود و در بیان داشته‌های خود سخن بگوید علاقمندی بین اقشار مختلف به وجود می‌آید و کم کم مردم نسبت به داشته‌های میراثی خود بیشتر توجه می‌کنند و در صدد حفظ و نگه‌داری آن برآمده و در مقابل تخریب و خرابکاری واکنش نشان می‌دهند. آموزش‌ در این راستا کافی نیست. اگر معرفی بناهای تاریخی به حد و پایه‌ای برسد که خبر تخریب هر بنای تاریخی درست مثل خبر فوت یکی از عزیزان تاثربرانگیز و حساسیت‌زا شود، آنگاه به نقطه مطلوب رسیده‌ایم. رسانه‌ها نباید فقط به خبررسانی اکتفا کنند و مدام اخبار تخریب‌ها را منتشر سازند بلکه باید با ذکر ارزش‌های بافت‌های تاریخی مخاطبان را نیز حساس کرده و احساس تعلق را پیش از تخریب در آنان نیز ایجاد کنند. البته ذکر ارزش‌های تاریخی به زبانی گویا دشوار است زیرا مستلزم داشتن دانش، مطالعه و تامل علمی است. متاسفانه در این زمینه رسانه‌ها، و آموزش و پرورش کم کارند.

مثلا در حال حاضر «دهخدا» برای همه شخصیتی شناخته شده است اما کمتر کسی خبر دارد که خانه او کجاست. با این وجود اگر به گوش برسد که قرار است خانه دهخدا تخریب شده و جای آن ساختمانی پنج طبقه ساخته شود، به دلیل آشنایی و حس تعلق به شخصیت دهخدا، مخاطب نسبت به این خبر بی‌تفاوت نخواهد ماند. نقش رسانه‌ها و آموزش و پرورش اینجاست که اهمیت خود را آشکار می‌سازد. وقتی ارزش‌ها به درستی و با گفتاری آشنا بیان شوند مخاطب درک می‌کند که چه آثار پربهایی در حال از دست رفتن است.

توسعه شهری موضوعی غیر قابل اجتناب است اما از سویی شاهدیم که به نام توسعه در حال نابود کردن بافت‌های تاریخی شهرهایمان هستیم. چگونه می‌توان جلوی این پدیده جدید تخریبی را به ویژه در شهرهای بزرگ گرفت؟

این بحث را از طریق مثالی دنبال می‌کنم. فرض کنید که اتاقی را که با فرشی نفیس مفروش شده و خانواده‌ای صمیمی بر روی آن فرش زندگی می‌کنند، می‌خورند و می‌خوابند. حال بنا به اقتضای زمان تصمیم می‌گیرند چیدمان اتاق را تغییر داده و میز و صندلی بیاورند. اگر خواست و الگوی سکونت اهل اتاق را در جای‌دهی میز و صندلی در نظر نگیریم به واقع مراعات ساکنان اتاق را نکرده‌ایم. به بیانی دیگر توسعه نباید سر راه زندگی مردم قرار بگیرد و برای صاحبان اصلی شهر مزاحمت ایجاد کند اما توسعه شهری تا امروز و بدون درس آموختن از کارنامه خود به این شیوه عمل کرد که صاحب اصلی را مزاحم قلمداد کند. اگر توسعه شهری می‌خواهد درست عمل کند باید نسبت به بافت تاریخی ادب را به جای آورد.

بافت تاریخی بخش محترم و ارزشمندی از شهر است. بخشی است که تبار شهر را در خود انعکاس می‌دهد و به همین خاطر حق نداریم به بهانه اتفاقات جدیدی همچون خیابان‌کشی شیرازه آن را فروبپاشانیم. زمانی که به نام توسعه‌شهری، بافت‌ تاریخی را مزاحم می‌خوانند و زمانیکه به نام توسعه شهری بدون توجه به منزلت تاریخی مکان برنامه‌ریزی می‌شود فاجعه رخ می‌دهد. رفتاری که توسعه شهری و نوسازی‌ در همه شهرهای موفق دنیا با بافت تاریخی انجام می‌دهد مبتنی بر رعایت ادب است. منظور انصراف از نوسازی و مانع ایجاد کردن بر سر راه توسعه نیست بلکه مقصود احترام به میراث فرهنگی سرزمین است.

یک نمونه جالب در این زمینه ماجرای فیلیپ جانسون معمار مشهور قرن بیستم و مجتمع مسکونی امین است؛ قبل از انقلاب یک سرمایه‌دار اصفهانی زمینی گرانبها در جوار زاینده رود را خریداری و برای اخذ پروانه ساخت به شهرداری مراجعه کرد. از آنجا که زمین خریداری شده در حریم پل خواجو قرار داشت شهرداری صدور پروانه را منوط به مجوز سازمان ملی حفاظت وقت (معادل سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری امروز) به ریاست مرحوم شیرازی کرد. دکتر شیرازی با طرح مالک موافقت نکرد. مالک به گمان اینکه مرحوم شیرازی با طراح معمار اختلاف دارد، معمار را تغییر داد اما باز هم با مخالفت سازمان ملی حفاظت روبه‌رو شد. طرح به تعویق افتاد تا اینکه مالک طی یک سفر به آمریکا، در میهمانی با فیلیپ جانسون دیدار و از وی برای طراحی دعوت می‌کند. پس از ارایه مشخصات زمین و معلوم شدن اینکه زمین در حریم پل خواجوست، جانسون ضوابط حریم پل خواجو را از مالک درخواست کرد. این بار مرحوم شیرازی به مالک پاسخ می‌دهد که چون فیلیپ جانسون فهم این کار را دارد و این ادب را به جا می‌آورد برای او ضوابطی نداریم. بنابراین فیلیپ جانسون به ایران آمد تا طراحی بنا را آغاز کند. در نهایت ساختمان در سال ۱۳۵۵ ساخته شد و هنوز هم موجود است. شما نمی‌توانید باور کنید فیلیپ جانسونی که «خانه شیشه‌ای» را ساخته، مجتمع امین را هم طراحی کرده است. خلاصه‌ترین توصیفی که می‌توان از  این ساختمان داشت این است که در محضر پل خواجو ادب را به جای آورده است. توسعه شهری نیز باید اینگونه باشد یعنی باید بتواند نسبت به تمام آن چیزهایی که متعلق به بافت تاریخی است، ادب به جای آورد. متاسفانه از زمان مرسوم شدن اولین طرح‌های جامع در کشور تا به امروز هنوز هنر ادب به جای آوردن را نیاموخته‌ایم.

متولی رسیدگی به این دغدغه‌ها کیست؟

متولی هم طراحان معمار و هم وزارت راه و شهرسازی است. خوشبختانه در دو سالی که آقای آخوندی بر مسند وزارت راه و شهرسازی نشسته، اصرار زیادی بر حفظ میراث فرهنگی و تمامی آنچه که متعلق به فرهنگ این سرزمین است از خود نشان داده که هم قابل تقدیر و هم بی‌سابقه است و نقطه عطفی در تاریخ شهرسازی ایران به شمار می‌رود.

آیا بهسازی و نوسازی بافت‌های تاریخی تهران و سایر شهرها ضامن پاسداشت میراث‌فرهنگی در شهر بوده است؟

در مورد آنچه که تا به امروز در تهران اتفاق افتاده است پاسخ منفی است اما با رویکردی که در وزارت راه و شهرسازی به وجود آمده این امیدواری با درصد بالایی وجود دارد. در سایر شهرها جسته و گریخته کارهایی انجام گرفته اما فعالیت‌های صورت‌گرفته نگاه همه جانبه‌ای نداشته و ابعاد مختلف موضوع را در نظر نگرفته است. عمدتا نگاه کالبدی بود و به همین نوع نگاه نیز اکتفا می شد. البته در حدی که انجام گرفته واجد ارزش است اما نتوانسته موضوع را حل کند. تنها یک تجربه درخشان در این مورد وجود دارد و آن هم بازار تبریز است.

گفتگو: مژده نوروزی

نظر شما