منتقدان معماری مدرن، عمدتا باور دارند این معماری به سنت، این نخ تسبیح که بر بستر تاریخ و جغرافیا امتداد یافته است، بیتفاوت است یا حتی با آن ضدیت دارد. بهگونهای گاه گفته میشود در دوران مدرن، نوشدن مستمر، خود یک ارزش است و نتیجه منطقی این گزاره، چیزی جز ضدیت با سنت و سنتها نمیتواند باشد.
امروز بعد از گذشت دههها از دوران شکلگیری و اوج معماری مدرن که بر بستر مدرنیته شکل گرفته است، شاهد آن هستیم که معماری مدرن نیز به یک سنت مبدل شده است؛ چنانکه در کتاب تاریخ معماری مدرن، لئوناردو بنه ولو، از شکلگیری سنتهای جدید بر بستر دنیای مدرن سخن میگوید.
در کشور ما، مشخصا بخشی از معماری شکل گرفته تحت لوای معماری مدرن، حکایتگر سنتی است که امروزه در خلال جریان معماری قابل شناسایی است. معماری مدرن ایران که در اوایل و اواسط سده اخیر شکل گرفته است، درحالحاضر به یک معنا، به بخشی از سنت معماری تبدیل شده که ادبیات و دستور زبان متمایز و ویژهای در آن دیده میشود. همین ادبیات و دستور زبان ویژه در معماری این مقطع زمانی، نمایانگر وجود این سنت است. جدای از ساختمانهای عمومی مهمی که در جریان معماری مدرن ایران ساخته شده و کمابیش از ادبیات مشترکی پیروی میکند، بخش عمدهای از آثار معماری ساخته شده در این جریان، ساختمانهای مسکونی هستند که در دهههای اخیر، تشکیلدهنده بافتهای شهری معاصر بودهاند. ساختمانهای عمومی یا مسکونیای که به لحاظ سبکشناسی، نه به معماری تاریخی ایران تعلق دارند و نه در زمره ساختمانهای باری به هر جهت، بیریشه یا بزکشده دورههای بعد، قرار میگیرند.
خوشبختانه گرایشهایی در سالهای اخیر در میان پژوهشگران حوزه معماری و میراث فرهنگی شکل گرفته است که علاقهمند است این دسته از آثار را به گذشته نزدیک - و به عبارتی به دوران مدرن ایران- کند و در چارچوب میراث و از نقطه نظر حفاظتی خوانش کند. کتابی با عنوان میراث معماری مدرن ایران که به سبکشناسی و دورهبندی معماری مدرن ایران میپردازد، نوشته دکتر اسکندر مختاری، در زمره همین گرایشهاست.
به همین مناسبت و براساس چنین تلاشها و چنین پژوهشهایی، بخش بسیار محدود و انگشتشماری از این آثار، در فهرست آثار ثبتشده میراث فرهنگی قرار گرفتهاند.
یکی از مشکلاتی که مبتلابه بافتهای ارزشمند معاصر ماست، تغییر شکل و ماهیت مداوم ساختمانها و در نتیجه دستکاری مدام در هویت این بافتهاست. به عبارتی، بخش عمده این ساختمانهای ارزشمندی که به گذشته نزدیک تعلق دارند و واجد ویژگیهای برجسته سبکشناختی، زیباییشناختی، هویتی و از این قبیل هستند، بهتدریج تخریب شده و ساختمانهای دیگری جایگزین آنها میشوند که به واسطه کیفیت نازل آنها در حوزه طراحی و ساخت، بافتهای شهری معاصر را عمدتا رو به قهقرا میبرند. متأسفانه بسترهای حقوقی لازم برای حفظ این آثار فراهم نیست. از سویی طرحهای توسعه شهری، تدبیر خاصی برای حفظ و نگهداری این دسته بناها و در نتیجه این دسته بافتهای ارزشمند معاصر نیندیشیدهاند و از دیگر سو، به دلیل مالکیت خصوصی این ساختمانها و تحولات دو دهه اخیر بازار مسکن، تخریب و جایگزینی این ساختمانها قوت گرفته است. نکته در اینجاست که هر از چند گاهی، عکسالعملهایی درباره آسیبرسانیهای احتمالی به چنین بناهایی بالا میگیرد و در مواردی که ساختمان موردنظر، ساختمان شناختهشدهای باشد، این عکسالعملها به نتیجه هم میرسد. به گمانم آخرین نمونه آن عکسالعمل رسانهها و دوستداران معماری و میراث فرهنگی به تغییر نمای ساختمان بانک ملی شعبه دانشگاه در خیابان انقلاب بود که موجب شد مالکین ساختمان از تغییر نمای این ساختمان ارزشمند به نمای آلومنیومی منصرف شوند، اما طبیعی است نمیتوان صرفا با عکسالعملهای تشکلهای غیردولتی و دوستداران این حوزه و انعکاس آن در رسانهها، کل جریان را به سمت دیگری هدایت کرد؛ چراکه ابتدا باید بسترهای حقوقی حفظ این دسته آثار و بناها که به گذشته نزدیک متعلق هستند، فراهم شود. گمان میکنم جامعه علاقهمند به معماری، شهر و میراث معاصر، میتواند موضوع بافتها و بناهای معاصر شهری را بیش از این جدی بگیرد و راهحلهای ماندگاری و تخریبنشدن آنها را بررسی کند و پیشنهاداتی مطرح کند که چگونه میتوان با استفاده از بسترهای حقوقی و در کنار آن ایجاد زمینههای حمایتی لازم، برای حفظ این بافتهای شکلگرفته از آثار معماری مدرن ایران گام برداشت.
* کارشناس ارشد معماری
نظر شما