افزایش مستمر حضور زنان در عرصه عمومی و تغییر نقشهایی که به همین دلیل در درون خانواده و اجتماع ایجاد شده، منشأ بسیاری از چالشهایی است که امروزه زنان با آنها مواجهاند.
بحث تغییر نقشهای جنسیتی در عرصۀ عمومی سه عنصر کلیدی دارد: یکی بحث تغییر نقشهای اقتصادی اجتماعی زنان در عرصه عمومی؛ دوم بحث الگو و پرسوناژ زنانهای است که در عرصۀ عمومی مطرح است و سوم حضور گفتمانهای زنانه در حوزه همگانی به مفهوم خاص آن است.
[میتوان گفت] مرز حوزه عمومی و خصوصی در حال تغییر است که نتیجۀ تغییر نقشهای جنسیتی در این دو حوزه است. دورهای را نمیتوان تصور کرد که در آن زنان صرفاً در قلمرو خصوصی بوده باشند. اگر به صدسال پیش هم برگردید، با تصاویر و مکتوباتی مواجه میشوید که زنان را به اشکال مختلف در فضاهای عمومی نشان میدهد. مثل اماکن مذهبی، مکانهای خرید و حمام. ولی این انگیزهها و فعالیتها بسیار محدود بوده است.
[با چنین زمینهای، سه پرسش مطرح میشود] پرسش نخست این که نقش زنان در قبال امور عمومی جامعه (اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ...) چیست؟ پرسش دوم این است که در سطح ذهنیت اجتماعی، الگوی زنانه و شخصیت نوعی زن چه تغییری یافته است؟ در اینجا صحبت از یک پرسوناژ عمومی میکنیم، یعنی شخصیت و الگوی عمومی که مطلوب تلقی میشود. این الگو چیست؟ پرسش سوم به گفتمانهای زنانه مربوط است و این که زنان در گفتوگوهایی که در عرصۀ عمومی راجع به تعریف قواعد عمومی زندگی آنها میشود، چقدر و چگونه حضور دارند. به عبارت دیگر، گفتمانهای زنان در مورد حضورشان در عرصه عمومی چیست؟
بعد از انقلاب، با تغییر گستردۀ نقشهای زنان در حوزۀ عمومی مواجه میشویم. افزایش تعداد محصلان دختر، فعالیت داوطلبانۀ زنان در دوران انقلاب و جنگ، نقش زنان جوان در خانوارهایی که سرپرست آنها به جنگ رفته بود، موقعیت زن به عنوان مدیر خانه یا مدیر خرج در شرایط رکود و پیچیدگی مسائل اقتصادی خانوارها در سالهای جنگ، نمونههایی از تغییر نقشهای جنسیتی در سطح جامعه است.
تمام موارد مذکور مستلزم مجموعهای فعالیت است که ارتباط با افراد و گروههای مختلف و تحرک در فضای شهری را به همراه دارد. به مرور زمان، تنوع نقش زنان در خانواده و افزایش قدرت تصمیمگیری آنها حضورشان را در جامعه افزایش داده است و مثلاً الگوهای خرید را کاملاً تغییر میدهد. الگوهای خرید مردانه تبدیل به الگوهای زنانه میشود، با گذران اوقات فراغت در میآمیزد و فضاهای عمومی را زنانهتر میکند.
از سوی دیگر، کارکرد مهم فضاهای عمومی این است که شما را رویتپذیر میکند. این رویت پذیری در جامعه شهری عنصر مهمی است. جامعه شهری بزرگ است و شما باید دیده شوید و این که چطور دیده شوید مهم است. وقتی که تعلقات مربوط به نهادهای عمومی ضعیف میشود، هویتیابی از طریق دیده شدن اهمیت بیشتری پیدا میکند.
در مجموع میتوان گفت جامعه ما در یک مرحلۀ گذار اخلاقی است. برای اخلاقی کردن جامعه باید به این تنوع میدان بدهیم. یعنی شما چارهای ندارید جز اینکه آن را به گفتار اصلی جامعه تبدیل کنید و نگذارید که حاشیهای شود. باید به نهادهای خودجوش اجازۀ شکل گرفتن بدهید. این نهادها این گفتمان را در درون خودشان هضم میکنند. قطعاً چیزی که از دل این گفتمان درونی در جامعۀ ما بیرون میآید، یک عرف و سنت قابل قبول برای نسل قبل هم هست.
*مطالب ارائه شده، به صورت گزیدههایی از گفتگویی با عنوان "تغییر نقش زنان در حوزه عمومی و خصوصی" برداشت شده است. این گفتگو با خانم اعظم خاتم صورت گرفته و در مجله بازتاب اندیشه، شماره ۸۷، سال ۱۳۸۶، صص ۳۱۰- ۳۲۰ به چاپ رسیده است./
نظر شما