شناسهٔ خبر: 25702 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

سرابی به نام برج‌باغ

علی اعطا علی اعطا*: مصوبه موسوم به برج باغ، با وجود خوشبينيی‌های اوليه، به‌تدريج باعث از ميان رفتن و خشك‌شدن بخش قابل توجهی از باغ‌های پايتخت شد. اگر از مواردی كه درختان باغ‌ها به دليل عدم رسيدگي – سهوی يا عمدی – به تدريج از بين مي‌رفتند صرفنظر كنيم، در موارد بسياری سطح اشغال ٣٠ درصد در طبقات زيرزمين رعايت نمی‌شد.

تركيب برج باغ، تركيب جذابي است. به خصوص وقتي موضوع حفاظت از باغ‌هاي شهر مطرح مي‌شود، تصور اوليه اين خواهد بود كه با پديده‌اي كه برج باغ نام‌گذاري شده قرار است باغ‌هاي شهر محافظت شوند. به همين خاطر، كساني در نگاه اول نسبت به پديده برج باغ در ادبيات شهرسازي اظهار خوشبيني مي‌كنند، يا اظهار خوشبيني كرده‌اند. واقعيت اين است در زمان شوراي اسلامي دوم در شهر تهران، در دوراني كه محمود احمدي‌نژاد شهردار تهران بود، ايده برج باغ در شوراي شهر مطرح شد و به تصويب رسيد. اين ايده، نوعي خوشبيني اوليه را در ميان مسوولان و مردم و البته بخشي از كارشناسان به همراه داشت.

خلاصه ساده شده موضوع اين بود: در قطعه زمين‌هايي كه حالت باغ دارند، به جاي سطح اشغال ٦٠ درصد، سطح اشغالي معادل ٣٠ درصد به ساختمان اختصاص يابد و به دليل اينكه سطح اشغال به نصف كاهش يافته، تعداد طبقات دوبرابر شود تا تراكم كل ثابت بماند و در واقع، مالك بتواند به نسبت از همان ميزان تراكم بهره‌مند شود كه در زميني بهره‌مند مي‌شد.

به عنوان مثال در يك قطعه زمين ١٠٠٠ متري كه حالت باغ داشت، به جاي ٦٠٠ متر سطع اشغال و ٦ طبقه، مالك مي‌بايد در ٣٠٠ متر به عنوان سطح اشغال (يعني ٣٠درصد زمين)، اما در ارتفاع دو برابر (يعني در ١٢ طبقه) ساختمان بسازد.

مصوبه موسوم به برج باغ، با وجود خوشبيني‌هاي اوليه، به تدريج باعث از ميان رفتن و خشك شدن بخش قابل توجهي از باغ‌هاي پايتخت شد. اگر از مواردي كه درختان باغ‌ها به دليل عدم رسيدگي – سهوي يا عمدي – به تدريج از بين مي‌رفتند صرفنظر كنيم، در موارد بسياري سطح اشغال ٣٠ درصد در طبقات زيرزمين رعايت نمي‌شد. مثلا سطح اشغالي معادل همان ٦٠ درصد به طبقه زيرزمين اول اختصاص مي‌يافت، زيرزمين دوم سطح اشغالش به ٨٠ يا ١٠٠ درصد مي‌رسيد و در عمل مي‌ديديم كه سطح اشغال ٣٠درصد، صرفا در همكف رعايت مي‌شد. بالاخره يك برج، در طبقات زيرزمين فضاهاي مختلف نياز دارد. فضاهايي از قبيل پاركينگ، انباري، فضاي تاسيسات و احتمالا در بسياري از موارد، استخر و تالار اجتماعات و مواردي از اين قبيل. مهندسان معمار با تجربه مي‌دانند كه در بسياري از زمين‌هاي نه چندان بزرگ، امكان تامين اين فضاها و طراحي رمپ پاركينگ در ٣٠ درصد سطع اشغال احتمالا مقدور نيست. در اين حالت در بسياري از موارد، افزايش سطح اشغال در طبقات زيرزمين براي مهندسان و سازندگان گريز ناپذير بوده است. بنابرين طبيعي است كه به تدريج و به صورت طبيعي، زمينه‌هاي افزايش سطح اشغال در طبقات زيرزمين فراهم شود.

هر عقل سليمي تشخيص مي‌دهد كه براي ساخت زيرزميني با مثلا ٦٠درصد سطح اشغال، حداقل بايد به همان اندازه گودبرداري كرد و بنابراين طبيعي است كه در اين سطح از باغ، درختي باقي نمي‌ماند. بعد هم در خاك دستي كه قرار است با آن روي طبقات زيرزمين پوشانده شود، طبيعي است كه ديگر آن درختان تنومند قديمي كه معمولا در باغ‌هاي تهران وجود دارد، وجود نخواهند داشت و خوشبينانه اينكه مثلا مالكان بخواهند به كاشت درختان جديدي مبادرت كنند؛ اين نهال‌هاي تازه كجا و آن درختان قديمي و تنومند كجا؟ روشن است كه تفاوت زيادي در كيفيت وجود خواهد داشت.

به هرحال، بعد از همه اين سال‌ها، به نظر مي‌رسد مصوبه برج باغ نه تنها كمكي به حفظ باغ‌هاي پايتخت نكرده، بلكه زمينه از بين رفتن تدريجي آنها را هم فراهم كرده است. حالا ديگر، اكثر قريب به اتفاق كارشناسان شهري خواستار تجديدنظر جدي در اين روال غلط هستند. پيش از اينكه مصوبه برج باغ، بيش از اين موجب تخريب باغ‌هاي پايتخت شود، لازم است تجديدنظر جدي صورت گيرد؛ امري كه كارشناسان معماري، شهرسازي، محيط زيست و بسياري ديگر بر آن اصراري كم‌سابقه دارند.

همه اين موارد را كه كنار هم مي‌گذاريم، مي‌بينيم تدريجا مصوبه خوشبينانه برج باغ كه در ابتدا با نگاه حفاظتي نسبت به برج باغ‌ها مطرح شده بود، نقش وارونه‌اي ايفا كرده و تبديل به عامل مهمي در از بين بردن باغ‌هاي پايتخت شده است./

نظر شما