شناسهٔ خبر: 27814 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

خلأ الگوی مناسب در زمینه نمای شهری احساس می‌شود

نمای تهران سعید عامریان*: نمای شهری ما از نوعی آشفتگی و اغتشاش رنج می‌برد که دلیل آن شاید آشفتگی و بی‌نظمی ذهنی ما باشد. خیلی از مناطق کلانشهرهای‌مان از نبود ایده‌ای مشخص رنج می‌برند که علت آن برمی‌گردد به عدم قانون الزام‌آور و مقررات و تنبیهات مشخص و برای همین نما به سلیقه مصرف‌کننده یا معمار  برمی‌گردد. متأسفانه ما در کلانشهرهای‌مان با یک چالش بزرگی مواجهیم به نام عدم‌ هویت و شخصیت و قانون مشخصی که در نماهای شهری آنها به چشم می‌خورد.

کلانشهرهای ما المان‌هایی مانند ترافیک دارند که بار روانی زیادی را بر ذهن شهروندان تحمیل می‌کنند. در این شرایط، نمای شهری می‌تواند در کاهش فشارهای روانی کمک‌کننده باشد. سال پیش بود که بنرهایی را به آثار هنری اختصاص داد، حرکتی که سعی داشت بخشی از فشار و خشم زیرپوست شهر را کاهش دهد که کاری پسندیده بود.

متأسفانه ما در کلانشهرهای‌مان با یک چالش بزرگی مواجهیم به نام عدم‌ هویت و شخصیت و قانون مشخصی که در نماهای شهری آنها به چشم می‌خورد. درواقع نمای شهری ما از نوعی آشفتگی و اغتشاش رنج می‌برد که دلیل آن شاید آشفتگی و بی‌نظمی ذهنی ما باشد. خیلی از مناطق کلانشهرهای‌مان از نبود ایده‌ای مشخص رنج می‌برند که علت آن برمی‌گردد به عدم قانون الزام‌آور و مقررات و تنبیهات مشخص و برای همین نما به سلیقه مصرف‌کننده یا معمار  برمی‌گردد. برای همین ما عدم هارمونی را در کلانشهرهای‌مان شاهدیم؛ درکنار نمایی سنتی به یکباره نمایی خشن به چشم می‌خورد و کمی آن‌طرف‌تر نمایی اروپایی دیده می‌شود.

برخی نماهای به کار رفته در شهرهای ما نه همخوانی با اقلیم دارند نه با بافت و نه فرهنگ‌مان. درچندین سال گذشته ساختن آپارتمان بدون درنظر گرفتن  بسیاری از فاکتورها وارد زندگی شهری ما شد و مشکلاتی را نیز به همراه آورد.

یکی از مشکلاتی که امروزه در نمای شهری می‌بینیم، تراس‌های نامرتب و آشفته این آپارتمان‌هاست که به سهم خود آشفتگی ذهنی را برای بیننده به دنبال دارند. البته راهکارهایی که شهرداری تا به امروز آزمایش کرده است برای بهبود شرایط نمای شهرها خیلی مناسب نیست. شاید ما هیچ‌ کجای دنیا نبینیم که یک دیوار ٠٢ در ٠٥ تبدیل شود به بوم نقاشی. درواقع جمیع اینها نمای شهرهای ما را آشفته کرده است. ما نیاز به قوانین الزام‌آور داریم تا بتوانیم به مرور زمان شهرهای منظم با آرامش روانی بیشتر را شاهد باشیم.

ما درمیان شهرهایمان شهرهایی مثل کاشان، اصفهان و شیراز و... داریم که تا حدودی توانسته‌اند معماری ایرانی و سنتی‌مان را حفظ کنند و می‌توانند الگوهای مناسبی برای شهرهای دیگرمان باشند.

درواقع ما باید رجعتی داشته باشیم به الگوهای فرهنگی‌مان. یکی از عواملی که کار را در کلانشهرها سخت می‌کند، چند فرهنگی بودن این شهرهاست. ما در این شهرها فعالیت‌های اجتماعی، مالی، فکری و... مختلف را می‌بینیم و برای همین نمای ساختمان‌های آنها تابعی شده از وضعیت اقتصادی ساکنان‌شان. شاید به همین دلیل است که این شهرها به مناطق گوناگون با نماهای مختلف تقسیم می‌شوند.

درحقیقت شهرهای ما نیازمند تدوین الگوی مناسب در زمینه نمای شهری و مباحث زیباشناختی آن، البته در این راستا چون صدور مجوزها با شهرداری است، این نهاد می‌تواند الگویی متناسب با معماری ایرانی و هنرهای ایرانی به شهروندان ارایه بدهد تا هم شهرهای زیباتری را شاهد باشیم و شهرها تنها مکان‌های استرس‌زا نباشند.

*مهندس شهرسازی

برچسب‌ها:

نظر شما