شناسهٔ خبر: 29112 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

آیین‌های عاشورایی، توسعه و مدیریت شهری

محرم امیرحسین معصومی فر*: با آنکه برقراری نِسبت میان «عاشورا» و «توسعه» در نگاه اول دور از ذهن یا شاید به نوعی غیر ممکن به نظر می رسد، اما این دو مفهومِ به ظاهر نا مُتجانس در لایه های زیرین خود عناصر و مولفه هایی را شامل می شوند که منجر به برقراری رابطه ای عمیق اما ناپیدا میان آن ها شده است.

در این بین «شهر» نیز به عنوان بزرگترین نمادِ عینی از تمدن بشر، بستر و زمینه ای است که مناسبات میان دو مفهوم عاشورا و توسعه را در پهنه خود برقرار و تسهیل می کند.

شهر صرفاً مکانی برای تجمع افراد نیست، بلکه مجموعه ای از جریان هاست که به واسطه ی ایجاد پویایی در جامعه، رفاه و رضایت از زندگی را برای مردُمانی که آن را تشکیل داده اند فراهم می کند. «مانوئل کاستلز»، متفکر و شهرشناس بزرگ آمریکایی، وجودِ این جریان ها را از جمله اصلی ترین عوامل موثر بر ایجاد هویت در افراد می داند.

این جریان ها شامل رفت و آمد افراد، نقل و انتقال اشیا و اجسام، مبادله پول، و در شکل عالیِ آن جریان ورود و خروج و تبادل داده و اطلاعات هستند. جریانات مذکور که از تغییرات کَمی و کِیفی در روح و کالبد عناصر ۴ گانه ی «انسان، زمان، مکان و طبیعت» نشات می گیرند، هویت افراد را تشکیل می دهند. به میزانی که این هویت افزایش و عُمق پیدا کند، شهرنشینانی که جامعه ی شهری را تشکیل داده اند، شخصیتی کُنشگر یافته و در قالبِ یک رابطه ی دو سویه به «شهروند» تبدیل می شوند.

یعنی همانگونه که هویت شهری بر شهروندیت افراد اثرگذار است، شهروندیت افراد در جامعه نیز بر کم و کیف هویت آنان اثر گذار است. همه این موضوعات زمانی به شکل کارکردی اهمیت می یابند که به هدف اصلی از برنامه ریزی و مدیریت شهرها معطوف شوند. این هدف چیزی جز تحقق امنیت، رفاه و رضایت از زندگی برای شهروندان نیست که امروزه در قالب توسعه یافتگی جوامع در ابعاد گوناگون آن تجّلی
می یابد.

تعاریف نُوین از توسعه ، بر همه جانبه بودن و پایدار بودن آن تاکید دارند. به بیان بهتر، ساختن و تولید کردن جسم و کالبد به هر قیمتی، در زمان حاضر توسعه یافتگی قلمداد نمی شود، بلکه اکنون جامعه ای را می توان توسعه یافته دانست که با حفظ حداکثریِ و استفاده حداقلی از منابع و دارایی های طبیعی و انسانیِ خود، در همه ابعاد توسعه از جمله اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی به طور متوازن پیشرفت کند.

در این میان، داشتنِ شهروندانی کُنشگر، آگاه و حساس به وقایع، اصلی ترین عنصر محرک در توسعه یافتگی یک جامعه محسوب می شود و از این روست که ایجاد هویت و به تَبَع آن تعمیق شهروندیتِ افراد، معطوف به مفهومی به نام توسعه یافتگی در جامعه است.

حال سوال اینجاست که چگونه می توان با ایجاد هویت در افراد و افزایشِ شهروندیتِ آن ها، به یک جامعه ی توسعه یافته دست یافت؟ پاسخ به این پرسش کلیدی، نقطه ی اتصال آیین های عاشورایی و توسعه یافتگی را نیز روشن خواهد کرد.

کشور ما به جهت سابقه تاریخیِ کهن در فرهنگ و تمدن، از ظرفیت بسیار عظیمی برای گسترش و تعمیق هویت برخوردار است و متاسفانه کمتر پیش آمده که طیف گسترده ی این ظرفیت های بالقوه، به طور کامل شناسایی و از آن ها استفاده شود. بالفعل کردنِ این ظرفیت ها، به شناسایی و کاربستِ متناسب از دو منبع دارایی های ملّی و دارایی های مذهبی متّکی است که هر کدام از آن ها به واسطه ی تمدن و فرهنگ غنیِ ایران زمین، میراثی کالبدی (ملموس) و غیر کالبدی (ناملموس) را بر جای گذاشته اند.

بنابراین استفاده ی متوازن و متناسب از ۴ مولفه «میراث ملموس ملی، میراث ناملموس ملی، میراث ملموس مذهبی و میراث ناملموس مذهبی»، یک سیاستِ اصولی و عقلانی در جهتِ ایجاد هویت، افزایش و گسترشِ شهروندیت و متعاقباً تحقق جامعه ای توسعه یافته است.
آیین های عاشورایی که زمره ی میراث ناملموسِ مذهبی قرار می گیرند، سهم قابل ملاحظه ای از مجموعه ی ظرفیت های ملی و مذهبی را به خود اختصاص داده اند. آیین های عاشورایی به دلیل برخورداری از ۲ عنصر فرهنگیِ تنوع و تکثّر، یک میراث فرهنگی ناملموسِ منحصر به فرد هستند.

تنوعِ آیین های عاشورایی با عناصری چون تکایا و هیئات، تعزیه، نوحه، مقتل خوانی، سینه زنی، نذری، شام غریبان و غیره، به همراه تکثّر و فراوانی آن که هر ساله در سرتاسر ایران اَقوام و حتی اَدیان ابراهیمیِ گوناگون را درگیرِ خود می کند، ظرفیتی بالقوه برای ایجاد هویت و تعلق خاطر در جامعه ساخته است. بالفعل کردنِ این ظرفیت عظیم و تبدیل کردنِ شهرنشینانی منفعل به شهروندانی فعّال، اولاً با کمک به مشارکت هر چه بیشترِ آحاد جامعه در آن و ثانیاً با افزایش خودآگاهیِ افراد پیرامونِ اهمیت و جایگاه مشارکتشان در تحقق جامعه ای توسعه یافته صورت می گیرد.

مجموعه ی مدیریت شهری اعم از شهرداری و شورای شهر به عنوان دو عنصر اصلیِ مدیریت محلی، به واسطه آنکه نزدیکترین سطح از نظام حاکمیتی کشور به مردم محسوب می شود، شاید مناسب ترین و بر مبنای شرح وظایفشان موظّف ترین نهاد مسئول در ایجاد و ارتقاء هر چه بهترِ این مشارکت در آیین های عاشورایی و کسب خودآگاهی از کمک به توسعه ی جامعه به واسطه ی آن محسوب می شود.

در سال های اخیر اقداماتی چون کمک های نقدی به هیئات مذهبی و برپایی نمایشگاهی با عنوان «عطر سیب» در برخی شهرهای ایران از جمله تهران توسط شهرداری ها صورت گرفته است. نفسِ انجام این اقدامات فارغ از اینکه نمایشی هستند یا بر مبنای برنامه ریزیِ اصولی و رویکردی بلند مدت در جهت منافع شهر، شهروندان و رسالت مدیریت شهری صورت می گیرند، مثبت و قابل تحسین است.

اما تمرکز بر تامین مادّیِ هیئات مذهبی و عدم توجه کافی به ایجاد آگاهی میان مشارکت کنندگان در آیین های عاشورایی، به این دلیل که توازنِ حمایت از دو جنبه ی مادی و معنوی را به هم می زند، نمی تواند به شکلی موثر به بالفعل کردنِ ظرفیتِ عظیم آیین های عاشورایی در هویت مندی افراد و ساختن شهروندانی کُنشگر منجر شود. مشارکت افراد در برپاییِ آیین های سنتیِ جامعه زمانی می تواند به خلقِ ارزش برای جامعه منتهی شود که افراد نسبت به دلایل و پیامدهایِ انجامِ آن خودآگاهی داشته باشند.

میراث فرهنگیِ ناملموس ایران چون عاشورا و آیین های آن، ظرفیت و فرصتی بی بدیل برای توسعه ی جامعه محسوب می شوند که در صورت اتخاذ رویکرد های اصولی توسط نهادهایِ تسهیل گر چون شهرداری در قبال آن ها، می توان هویت ایجاد کرد و به سبب افزایش حسِ تعلق به ملّت و کشور، کُنشگری و مسئولیت پذیریِ افراد در برابر وقایعِ جامعه را نیز افزایش داد. این اَمر محقق نخواهد شد، مگر با حمایت متوازن از مشارکت مردم در صحنه ایجاد و گسترش آیین های عاشورایی، و آگاه کردن آنان از عِلل و پیامدهای این مشارکت....

* کارشناس ارشد مدیریت شهری

برچسب‌ها:

نظر شما