شناسهٔ خبر: 33561 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

بازتاب‌های حادثه پلاسکو؛

تکلیف روشن مدیریت شهری در ماده «٥٥» قانون شهرداری‌ها/ تبیین حقوقی، مدیریتی و اجتماعی در عبرت‌آموزی از حادثه پلاسکو/ آتش‌نشانانی از تبار غواصان

پلاسکو حادثه ساختمان پلاسکو نشان داد که پایتخت از نظر ایمن‌بودن ساختمان‌ها در بافت‌های شهری تا چه اندازه خطرپذیر است و مدیریت شهری در این مورد باید تجدیدنظر کلی در عملکرد و سیاست‌های خویش پیش گیرد. گفته می‌شود، عبرت‌آموزی حقوقی، مدیریتی و اجتماعی لازم است تا وضعیت موجود، بهبود یابد.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، حادثه غمبار و تأسف‌آور آتش‌سوزی و ویرانی ساختمان پلاسكو كه به مرگ عده‌ای از هموطنان و شهادت آتش‌نشانان  انجامید، به فهرست بلند حوادث حیرت‌انگیز برخاسته از بحران مدیریت در ایران افزوده شد. حال می‌توان این پرسش را مطرح كرد كه فاجعه پلاسكو به لحاظ حقوقی، مدیریتی و اجتماعی چگونه قابل‌تبیین است و چه نكاتی را درباره آن، به ویژه با هدف جلوگیری از تكرار چنین رویدادهایی، می‌توان مطرح كرد؟

شهروند در این نوشتار پاسخ‌هایی اجمالی را بررسی کرده است:

١- بند «١٤» ماده «٥٥» قانون شهرداری، رفع خطر از بناهای خطرناك را از وظایف شهرداری می‌داند. تبصره این بند تصریح می‌كند: «در كلیه موارد مربوط به رفع خطر از بناها... شهرداری پس از كسب نظر مامور فنی خود، به مالكین یا صاحبان اماكن یا صاحبان ادوات منصوب، ابلاغ مهلت‌دار مناسبی صادر می‌نماید و اگر دستور شهرداری در مهلت معین به موقع اجرا گذاشته نشود، شهرداری رأسا، با مراقبت مامورین خود، اقدام به رفع خطر یا مزاحمت خواهد نمود

قانون‌گذار بدین‌ترتیب دو وظیفه مشخص را درباره بناهای خطرناك بر عهده شهرداری نهاده است: اول آنكه به مالك اخطار دهد و دوم اینكه چنانچه مالك اقدام مناسبی انجام نداد، خطر را رفع كند. اكنون شهرداری تهران باید اقدامات خود را در چارچوب تبصره بند «١٤» ماده «٥٥»، درباره پلاسكو به شكل شفاف برای افكار عمومی توضیح دهد.

٢- مقایسه تجهیزات آتش‌نشانی ایران و كشورهای پیشرفته -كه در دنیای ارتباطات حتی با مشاهده فیلم‌های سینمایی و سریال‌های تلویزیونی آسان است- نشانگر تفاوت‌های فراوان است. فاجعه پلاسكو به روشنی بیانگر ضرورت انجام اقداماتی فوری برای تجهیز آتش‌نشانی‌های كشور و روزآمدسازی و بهینه‌سازی امكانات آنهاست. آتش‌نشانان استان قم، به‌ویژه در شهرهای كوچك و بخش‌های استان، با امكاناتی ابتدایی، وظایفی مهم و خطیر را برعهده دارند؛ موضوعی كه توجهی ویژه را گریزناپذیر می‌كند. به‌علاوه، مسئولان سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های وزارت كشور و شهرداری تهران-كه با هدف اعلامی استفاده از تجارب خارجی، گاه‌گاهی رنج سفر به دیگر كشورها را فداكارانه بر خود هموار می‌كنند- باید به روشنی پاسخ دهند برای نوین‌سازی امكانات آتش‌نشانی‌های كشور و شهر تهران چه اقداماتی انجام داده‌اند و از آن سفرهای خارجی چه تحفه‌ای به همراه آورده‌اند؟

٣- موضوعات مرتبط با مدیریت شهری در ایران، به‌ویژه در تهران، نشانگر ضرورت تغییر تركیب مدیران شهری است. در گام نخست شرایط احراز سمت عضویت در شورای شهر باید به‌گونه‌ای تغییر یابد كه تنها شهروندانی كه از دانش و تجربه مرتبط با موضوعات مدیریت شهری ازجمله معماری، شهرسازی، حقوق، حمل و نقل، محیط‌‌زیست و جامعه‌شناسی برخوردارند، به شورای شهر راه یابند. اگر همچنان ورزشكاران، هنرمندان، دانش‌آموختگان الهیات، زبان و حتی كسانی كه به هر دلیلی سلامت جسمی ندارند و به‌عنوان مثال نابینا هستند به شورای شهر به‌عنوان نهاد تصمیم‌ساز مدیریت شهری راه یابند، بعید است شرایط كنونی تغییر یابد. گام دوم، تجدید نظر درباره شرایط احراز سمت شهردار است. شهرداران باید از دانش و تجربه كافی برای انجام وظایف خود برخوردار  باشند. واگذاری سمت‌های اجرایی در شهرداری و انتخاب شهرداران باید بیش از پیش بر معیارهایی مشخص و سنجیده استوار شود.

٤- تجربه برخی شهرداران، به‌ویژه قالیباف و احمدی‌نژاد، ضرورت دیگری را برجسته می‌كند. قانون‌گذار باید از جهش شهرداران به سمت‌های سیاسی، از جمله نمایندگی مجلس و ریاست‌جمهوری در دوره متصل به مسئولیت آنان به‌عنوان شهردار، جلوگیری كند. شهردارانی كه هدف خود را دستیابی به سمت‌های سیاسی قرار می‌دهند، درباره ٩دی، ١٩دی و برجام نظر می‌دهند، در اجتماع دلواپسان فرهنگی شرف حضور می‌یابند، از شهر خود به‌طور مستمر با علمای شهرهای دیگر تعاملاتی سیاسی برقرار می‌كنند، به برخی افراد حقیقی و حقوقی امتیازهای ویژه می‌دهند و سرانجام، این شهروندان هستند كه تاوان بلندپروازی‌ها و آرزوی‌های این حضرات را می‌پردازند.

٥- ابراز همدردی ایرانیان و كمك‌های آنان در رویدادهایی همچون فاجعه پلاسكو، ستودنی است، اما نمی‌توان این واقعیت را نادیده گرفت كه دست‌كم بخش قابل توجهی از ما آنگاه كه خبر چنین رویدادهایی را می‌شنویم، از سر تفنن و كنجكاوی به محل حادثه می‌شتابیم و این چنین خود را به خطر می‌اندازیم و امدادرسانی را مختل می‌كنیم. بسیاری از قربانیان انفجار قطار نیشابور كسانی بودند كه برای تماشا به محل حادثه رفته بودند. اگر می‌پندارید كه این حضور مضر، موضوعی تازه است، به خطا دچار هستید. عكس‌های فراوانی از تاریخ معاصر ایران، نشانگر ازدحام مردم حتی برای تماشای صحنه اعدام است. این واقعیت كه بعضی از ایرانیان، سحرگاه برای تماشای صحنه اعدام انسان دیگری به خیابان هجوم می‌برند، یا با وجود خواهش و تمنای امدادگران، در محل حادثه تجمع می‌كنند و عكس یادگاری می‌گیرند، تكان‌دهنده است و البته می‌تواند به موضوعی تأمل‌انگیز  برای روانشناسان اجتماعی بدل شود.

٦- قصد داشتم به این موضوع اشاره كنم كه اگر چنین حوادثی در كشورهای پیشرفته رخ می‌داد، مسئولان مستقیم حادثه، بدون درنگ و تردید استعفا می‌کردند، اما با توجه به اینكه بعضی آقایان برای تداوم خدمت شوق دارند و نمی‌توانند جامه جان‌نثاری ملت از تن به‌در و غم مردم را به سبب محروم ماندن از خدمات خود، مضاعف كنند، ذهن خوانندگان را مشوش و خاطر آن حضرات را مكدر نمی‌سازم.

جوانان ایرانی همواره حماسه آفریده‌اند و گویا تقدیر خودكرده ما آن است كه پیوسته سوگوار آنان باشیم. اگر مسئولان قصد دارند از تكرار فاجعه پلاسكو جلوگیری كنند باید علاوه بر صدور پیام‌های همدردی و تسلیت، راه تكرار بر خطر ببندند و براساس مصالح مردم، به تغییرات و تصمیمات تازه تن دهند./

نظر شما