این مهم در اهداف کوتاهمدت و مناسبتی مدیریت شهری (شهرداری، شورای شهر، وزارت کشور و...) و در باری بههرجهتگرفتن امور و سهلانگاریهای شهرنشینان مغفول مانده و منجر به ناایمنبودن شهر تهران شده است. نگارنده چندین خاطره از تجارب دوران چهارساله مدیریت پایه شهرسازی در یاد دارد که ذکر آنها گواه اصالت و صحت این ادعاست.
١) در ضلع غربی میدان بهارستان، ساختمانی ٩٠ساله از خشت و گل با سه کاربری تجاری واقع شده بود. سازمان زیباسازی شهر تهران در ادامه عملیات پیرایش و آرامسازی پهنه خیابان انقلاب (١٣٩٣-١٣٩٤) اجرای عملیات بهسازی و ساماندهی نما و منظر بهارستان را با جلب رضایت شفاهی مالک و رضایت کتبی کاربری (سرقفلیدار) همراه با عملیات استحکامبخشی نمای بنای یادشده در آذرماه سال گذشته آغاز کرد. در میانه بهمنماه مالک از نگرانی دریافت احتمالی صورتحساب هزینههای بهسازی و استحکامبخشی، مانع ادامه اجرای عملیات موصوف شد. نگارنده در سمت راهبری پروژه بهسازی با گفتوگو با مالک اطمینان دادم که صورتحسابی دریافت نخواهد کرد و سازمان زیباسازی در اجرای مأموریتش از محل بودجه سازمانیاش در حال بهسازی نمای بافت تهران قدیم است، اما مالک زیر بار همکاری با ادامه عملیات نمیرفت. ناچار با دادگاه برای اذن مداخله بدون نظر مالک مکاتبه شد. از زمان انجام مکاتبه تا دریافت مجوز، اقدام به ایمنسازی بنا (بدون رضایت مالک) با احتساب تعطیلات نوروزی ٥٨ روز سپری شد. این در شرایطی رخ داد که با لایهبرداری از جداره کاهگل معلوم شد که ملات نودوچندساله میان خشتها کاملا به خاک تبدیل شده و هر آن بیم آن میرود که جداره بر عابران یا ساکنان بنا آوار شود. نگارنده ناگزیر برای رعایت ایمنی شهروندان ضمن اطلاعرسانی محیطی- میدانی، روزانه دومیلیونو ٤٠٠ هزار تومان برای تأمین خسارت احتمالی جانی و مالی، شخصا به بیمه پرداختم تا پس از تعطیلات نوروزی از سازمان متبوع دریافت کنم.
٢) بنایی صدساله نبش کوچه جورکش در ضلع جنوبی میدان بهارستان که یکی از بناهای مشمول عملیات بهسازی بود به دلیل اختلاف مالک و سرقفلیداران بدون کمینه ایمنی رها شد؛ بنای سهطبقهای که روزانه ٨٠ تا یکصد نفر به داخل رفتوآمد و ٢٠ هزار نفر دیگر از کنار آن بنای ناایمن گذر میکنند. در اسفندماه سال گذشته در ادامه عملیات بهسازی نما و منظر بهارستان از مشاوران مرمت تقاضا شد برای بهسازی این نما طرحی را ارائه کنند. پس از دو هفته مطالعه میدانی، گروه مشاوران اعلام کردند به دلیل فرسودگی بیشازحد و وجود قنات در زیر این بنا امکان مقاومسازی و آنگاه بهسازی نما میسر نیست. اردیبهشتماه از شرکتی به نام استاتیکال از کشور چک درخواست بررسی بنا و ارائه طرح استحکامبخشی کردیم كه پس از یک هفته مطالعه میدانی و بررسی سازه اعلام کرد برای بهسازی نما بهترین راهحل، تخریب بنا و اجرای دوباره ساختمان با سازه مدرن است. مالک ابراز تمایل کرد تا بنا را نوسازی کند، اما گفتوگو با سرقفلیداران را به من محول کرد. سرقفلیداران نیز از موضوع نوسازی بنا استقبال کردند، اما میگفتند مالک باید درآمد آنها را برای مدت نوسازی بنا به ایشان بپردازد. مالک میگفت هرکدام از سرقفلیداران در طول سال کمتر از پنج میلیون تومان به او میپردازند، چگونه انتظار دارند ماهانه پنج میلیون تومان بابت بازه زمانی نوسازی بنا به ایشان بپردازم؟ گفتوگوهای ما به جایی نرسید و بهسازی و استحکامبخشی و نوسازی بنا در میانه دعواهای حقوقی رها شد. همینجا مایلم بهصراحت اعلام کنم این بنا فرو خواهد ریخت و حتما بیشترین آسیب جانی را عابران بهارستان متحمل خواهند شد.
٣) ساختمان فرسوده دیگری (بیش از صدسال قدمت) نبش خیابان رضی در خیابان شهید مصطفی خمینی واقع شده بود. مدت شش ماه رایزنی (و اطمیناندادن از درکارنبودن صورتحساب) به طول انجامید تا امکان دریافت موافقت استحکامبخشی رایگان بنای موصوف، از واقف دریافت شد. آنچه در خبرهای منتشرشده از فروریزی ساختمان پلاسکو (نماد بازار مدرن ایران) به نظر میرسد، این است که شهرداری و سازمان آتشنشانی هشدارهای لازم را به مالک (آن) و بهرهبرداران این ساختمان دادهاند، اما ظاهرا گره حقوقی مالک- سرقفلیدار باعث این فاجعه شده است و هرکدام مسئولیت را به دیگری احاله میکنند. البته چنانچه مالک، بنیاد مستضعفان و جانبازان باشد که یک نهاد عمومی است، نباید در این امور به شیوه کاسبکاران شخصی رفتار میکرد. اما اصل ماجرا به نظر نگارنده، تنظیم دوباره معادله حقوقی مالک- سرقفلیدار است. اگرچه شیوه تربیتی ما ایرانیان در سَرسریگرفتن همهچیز حتی نکات ایمنی که در میزان مرگومیر ناشی از رانندگیمان کاملا مشهود است، منجر به بروز اینگونه فجایع غمانگیز میشود.
* کارشناس فرهنگی
نظر شما