آخرین پنجشنبه دیماه ١٣٩٥، به کام همه تلخ شد و همراه با دیوارهای بلند ساختمان پلاسکو، خندهها و خاطرات بسیاری سوخت و فروریخت. همدردی با داغدیدگان وظیفه اول همه ماست، اما لاجرم باید به این اتفاق نگاهي دقیقتر و آن را از زوایای مختلف بررسی و کارشناسی کرد. پلاسکوهای زیادی مستعد تکرارشدن هستند و کارشناسی و پیشگیری شاید اصلیترین درسی باشد که از حادثه اخیر بتوان گرفت. هرچقدر تلخ باشد، اما باید پذیرفت که حادثه ساختمان پلاسکو بدونشک آخرین آتشسوزی و فروریختن یک ساختمان نخواهد بود. کافی است در همان اطراف قدم بزنید و ساختمانهای فرسوده پایتخت را ببینید. البته نمای بیرونی خیلی از آنها بازسازی شده و روکشهای زیبایی این هیولاهای خفته را پوشانده و زیبایی ظاهري اولویتی است که خواهناخواه در روزی که فکرش را هم نمیکنیم، جان ما یا عزیزانمان را خواهد گرفت.
اما دنیای تکنولوژی برای پیشآگاهی و پیشگیری از حوادث و همچنین برای تسهیل فرایند امداد و نجات، ابزار و اختراعات بیشماری عرضه کرده است. بااینحال ما غیر از دوربینهای مداربسته، از کدامیک استفاده میکنیم؟ بماند که گاه طریقه استفاده درست از همان دوربین را هم نمیدانیم.
در تمام مراکز حساس دنیا از جمله بیمارستانها و مکانهای عمومی که احتمال آتشسوزی در آنها بالاست، سیستمهای امنیتی مختلفی به کار میرود. سیستمهای حفاظت و کپسولهای خاموشگر آتش، هشداردهنده آتش، سیستم آبپاش، کنترل دسترسی و دوربینهای مداربسته، روش علامتهای دیجیتال، سیستمهای صدای سفید و پوشش صدا، کابلکشیهای ساختارمند و چراغهای خروج اضطراری، تعدادی از این سیستمهای امنیتی هستند. هشداردهنده آتش اولین سیستمی است که فعال میشود. این سیستم بهصورت مرتب ازسوي تیم ایمنی متخصص آزمایش میشود که اگر حادثهای رخ داد، افراد در سریعترین زمان ممکن خبردار شوند. علامت یکی از چراغهای آلارم، باید هشداردهنده اصلی را به صدا دربیاورد. سیستم آبپاش و پمپ هوا یک روز تمام قادر به مهار آتش است. آبپاشهای سریع، بايد در مسیرهای خطرناکتر نصب شوند، مثلا راهروهایی که در آنها افراد سیگار میکشند. این سیستمها بسیار مهمند و در مورد مکان نصب آنها بايد بسیار دقت شود. چراغهای خروج اضطراری برای حفظ جان افراد هنگام خروج بسیار ضروری هستند. در مواقع خطر، تمام راههای خروجی را روشن میکنند. این سیستم در نبود برق با باتریهای قابل شارژ کار میکند، بنابراین چککردن مستمر آنها ضروری است.
دستگاههای تولیدکننده صدای سفید، با ایجاد فرکانسهای مخصوص، افرادی را که در زمان حادثه در خواب بهسر میبرند، بیدار میکنند. صداهایی که این دستگاهها تولید میکنند، ضربان و فشار خون را بالا میبرد و فرد خوابیده یا بیهوششده بیدار میشود. تمام سیستمهای امنیتی باید از سوي شبکه کامپیوتری و کابلرسانی بسیار دقیق و نیز به صورت هماهنگ کار کنند. درست کارکردن این سیستمها و نیز استفاده از ابزار دیجیتال کاربردی میتوانند از هر حادثهای پیشگیری کنند یا در صورت وقوع حادثه، تلفات را به حداقل برسانند و برعکس، عدم استفاده یا استفاده ناقص از این سیستمها، ممکن است هر حادثه را به فاجعه مبدل کند. در یک مثال دیگر، گجت «فایندر» یک ابزار رادارمحور جدید در زمینه علوم امنیتی است که قادر است ضربان قلب را تا عمق ١٠ متر در زیر آوار، شش متر در بتون و ٣٠ متر در فضای آزاد تشخیص دهد. این وسیله ازسوي دو تیم محقق در ٦٥ عملیات نجات به کار رفته و بهخوبی کار کرده است. در جریان اینگونه حوادث، آوارهای عجیب و پیچیدهای بهوجود میآید. سیگنالهای رادار به طرز شگرفی عمل میکنند. رادارها، قدرت تفکیک سیگنالهای ضعیف از ضربان قلب را دارند و جداسازی اینها از دل سیگنالهای بلند، یک عملکرد دشوار محسوب میشود که گجتهایی مثل فایندر قادر به انجام آن هستند. این ابزارها از سیستمهای پردازش اطلاعات پیشرفتهای برای جداسازی سیگنالهای خفیف استفاده میکنند. تکنولوژی رادار ماکروویو آنقدر حساس است که میتواند ضربان قلب انسان را از دیگر موجودات زنده که ممکن است زیر زمین باشند، تشخیص دهد. این تکنولوژی همچنین میتواند تشخیص دهد که فرد پیداشده در چه وضعیت هوشیاریاي قرار دارد. بهاینترتیب راحتتر میتوان افراد را پیدا کرد و امدادگران برای نجات او، بهترین عمل ممکن را انجام میدهند.
رادارها برای مکانهایی که عمق آوار زیاد است، مناسب هستند و در مواردی مانند آوار ساختمان پلاسکو، کاربرد اساسی دارند. سگهای زندهیاب تا عمق خاصی میتوانند تشخیص دهند و میان این دو گزینه، استفاده از رادارها بهمراتب کاربردیتر و راحتتر است.
حال سؤال این است: در ساختمانی که قدمتی حدود ٥٠ سال دارد و محل رفتوآمد عده زیادی از مردم است، کدام سیستم پیشگیری به کار رفته بود؟ آنهم مکانی که سیستم برقرسانی سنتی دارد و با توجه به نوع کاربریاش، یعنی اجناسی که از جنس پارچه هستند، آن را به انبار باروتی تبدیل کرده بود. در ساختمانهای مشابه که کم هم نیستند، چطور؟ بههرحال فاجعه پلاسکو رخ داد و افرادی در همان اثنا جان به جانآفرین تسلیم کردند، از جمله عدهای از آتشنشانان زیر آواری ماندند که برداشتن آن روزها ادامه داشت. لحظهای خود را جای همسر، مادر، پدر، یا فرزند آنها بگذارید. از جایی بهبعد فشار بلاتکلیفی آنقدر بالاست که فرد ترجیح میدهد بشنود که عزیزش فوت شده است تا این حجم جنونآور اضطراب را تحمل کند. تمام این بلاتکلیفیهای کمرشکن، با یک مچبند هوشمند به اتمام میرسید. غیر از آن، اگر فرد مصدوم باشد، خیلی زودتر مکانیابی میشود. با مشخصشدن مکان دقیق او، خطر ریزش سهوی حین آواربرداری هم کمتر تهدیدش میکند. حتی قبل از بیرونکشیدن او، تمام علائم حیاتیاش را میتوان در اختیار داشت و با دانستن این پارامترهای ضروری، به حفظ جانش کمک کرد؛ وسیلهای که نه حجم بالا و نه قیمت بالایی دارد. با یک برنامه ساده هم میتوان از آن استفاده کرد. سایر تجهیزات آتشنشانی نیز قابلیت بهروزشدن دارند؛ از دستکشها گرفته تا کفشها و دیگر تجهیزات. شاید این حادثه ناگوار درسی باشد برای بازکردن چشمها و انجام کاری اساسی در این زمینه؛ یعنی هرکس بهنسبت تخصص خود، کار را پیش ببرد. وظیفه ما بهعنوان رسانه و ابزار اطلاعرسانی، افزایش آگاهی در زمینه فناوری روز دنیاست که در این مسیر محکمتر قدم برداریم. وظیفه هرکسی که مسئولیتی دارد، تعریف شده است و امیدواریم به آنها عمل شود تا اینچنین روزهایی اگر خدایناکرده تکرار شدند، به معنای کلمه حادثه باشند، نه رویدادی که با چند کار ابتدایی و مشخص میشد از آن پیشگیری کرد. شاید درس بگیریم، شاید هم مانند حوادث قبلی خیلی زود آنها را فراموش کنیم و فردا که فاجعه دیگری رخ داد، به محل حادثه رفته و دوربین باکیفیت موبایل خود را بالا گرفته و در عدم آگاهی کامل، با انجام کاری غیراخلاقی ممنون تکنولوژی باشیم.
*روزنامه نگار
نظر شما