درحالیکه آتشنشانان مثل دیگر زحمتکشان درگیر مشکلات متعدد زندگی بودند، درحالیکه در محیطی بالیدند که آشکارا همه در پی انواع مختلف تظاهر و منافع خصوصی خود هستند، درحالیکه کمترین امکانات فنی را داشتند و میدانستند که به شکلی مدرن و روزآمد هم مدیریت نمیشوند، در مواجهه با مصیبتی که جان و بیش از آن دارایی گروهی از همشهریانشان را نشانه گرفته بود و درحالیکه بیتردید به اتکای تجربهای که داشتند ابعاد خطر را کاملا درک کرده بودند، اما از آنجا که میتوانستند حال و روز صاحبان اموال را عمیقا و مانند داشتههای خود دریابند، بیدرنگ، بدون هیچگونه اجباري و با تعهد و وظیفهشناسی تن به آتش سپردند و با گذشتن از خود، جانهای زیادی را نجات دادند.
اگرچه روحیه ازخودگذشتگی و ترجیح منافع جمع بر فرد سالهاست در میان ما کمتر مشاهده میشود، اما مدت زیادی از این غیبت نمیگذرد. چند ده سال پیش خیابانهای ما آکنده از جوانانی بود که جان خود را در راه منافع جمع، حداقل هدیه میدانستند و بیهیچ تردیدی از جان خود میگذشتند. مدتی مدید کشور ما آتشگه جانهای جوان و آتشینی بود که نهتنها جانهایشان زیر زبان، انتظار رهاشدن میکشید، اما آرزو را هم با همین سرعت برقآسا میخواستند و در حقانیت خود کوچکترین تردیدی نداشتند.
همین اطمینان و بیصبری بود که آنها را آماج آتش یکدیگر کرد و آنچه تا نیمه سوخت ازخودگذشتگی بود و خوشبینی و آمالگرایی! نیم دیگر آن، اما زمانی تا ته سوخت که هزاران جوان برای دفاع از میهن از تمام وجود خود گذشتند و دشتهایی در مرز کشتزار ازخودگذشتگی شدند! وقتی جنگ و منازعات حداقل در ظاهر خاموش شد، البته که خاک میهن به قیمت خونهای جوان حفظ شده بود، اما نهتنها از آنهمه آرمان خبری نبود، بلكه آرمانها هرچه دورترودورتر رفته بودند.
خلأ اخلاقیای که به دنبال آمد، زمانی بود برای یک افراط دیگر! اینبار نه در فداکاری که در منفعتطلبی و سودجویی و زدوبند و بسازوبفروش و بیندازوبرو! حالا با جانفشانی آتشنشانان جوان معلوم میشود که روحیه زندگیکردن و مردن برای دیگران نهتنها هیچگاه در میان ما نمرده بوده، بلکه اینبار در وجهی پختهتر و بالغتر سر برآورده است. گویا اینبار ما داریم شکوه و عظمت را در کاروبار روزانه خود درمییابیم. دیگر با تحقیر کاروبار روزانهمان مثل ساخت یک ساختمان، درمان تکتک بیماران یا تدریس الفبا به خانههای مخفی آرزوهای بزرگ پناه نمیبریم! و چون ابوسعید بزرگ معجزه را بار دیگر در سربازار میجوییم، نه در پرواز خزنده و شناکردن پرنده! آیا طلیعهای را که از خاکستر پلاسکو رخ نمود در سایر ادارات و مطبها و مغازههایمان هم در آینده مشاهده خواهیم کرد؟ /
*رئیس انجمن سکته مغزی
نظر شما