قبل از ورود رئیس جمهور و هیات همراه فرصت كوتاهی برای دیدن روستا داشتم که در همین زمان كودكی را دیدم با دسته گل زیبایی در دستش که تنها در كوچه قدم میزد.
از او جریان چشم انتظاری و گل در دستش را سوال کردم؟ گفت: منتظر رئیسجمهور هستم و این گلها برای او است.
معمولا در سفر مقامات به شهرهای كشورمان رسم است كه كودكان را با دسته گل به استقبال آنها میآورند. در روستای چنار که آسیب فراوانی از سیل دیده و داغدار هم بود این شیوه اجرا شده بود ولی با تفاوت بسیار و دور از انتظار.
چون در این روستای مصیبتزده اصلا انتظار نمیرفت كه كسی با دسته گل زیبایی كه نمیدانم چگونه فراهم شده بود به استقبال رئیسجمهور بیاید.
حدسم بر این بود که شاید بزرگان روستا و مسئولین محلی آن دسته گل را آماده كرده و به این كودك داده بودند تا آن را به رئیس جمهور حسن روحانی تقدیم كند. یا شاید هم به او گفته بودند كه ایشان برای همدردی، همراهی و بازسازی زندگی ما به اینجا میآید. قطعا مفاهیمی در ذهن پاك و كودكانه او از شخص رئیس جمهور نقش بسته بود.
از چهره کودک خردسال میشد فهمید او با توجه به اتفاقی که باعث مصیبت به خانواده و همسایگانش شده بود، کماکان امیدش را از دست نداده بود. درک مفاهیمی چون امید از کودکی به سن و سال او دور از انتظار است اما معلوم بود امیدش به بهتر شدن اوضاع زندگی خانواده و دوستانش بود.
با ورود رئیس جمهور و با ازدحام زیاد مردم روستا نفهمیدم آیا آن كودك موفق شد دسته گلش را به روحانی بدهد یا نه؟ او حتما نتوانسته با رئیسجمهور روبهرو شود و به او بگوید در قلب کوچکم امید بزرگی دارم برای تغییر وضعیت موجود.
به پاس حرکت ارزنده و خودجوش و سرشار از امید یک کودک خردسال روستایی، این و عکس دستهگل را از طرف او به رئیسجمهور تقدیم میكنم.
نظر شما