این روزها - در این غوغای سیاسی پیشاانتخاباتی- چند طایفه راحت هستند! نخست كسانی كه به هر دلیل، تكلیف خودشان را پیشاپیش معین كردهاند. چپ یا راست، اصولگرا یا اصلاحطلب- یا اصولگرای اصلاحطلب و اصلاحطلب اصولگرا- به هر جهت فكرشان را راحت كردهاند كه به این یا به آن نامزد رأی دهند كه نگارنده از این قماش است و هركس از من بپرسد میگویم: سؤال ندارد! «بیشك روحانی»؛ اما این یك سوی جریان است، سوی دیگر مسئله این است كه در این تلاطم سهمگین سیاست ایران، آنچه در این بین قربانی میشود «اخلاق» است و منافع ملی.
بد نیست به آخرین مناظره نامزدهای ریاست جمهوری جمعه ٢٢ اردیبهشت ٩٦ اشاره كنم. به حكم البادی اظلم، نامزدهایی كه حمله به دولت آقای روحانی و آقای جهانگیری را آغاز كردند...
(و اصولا به استنباط بعضی از صاحبنظران اصلا به همین منظور «آمده» بودند) در مخاصمه علنی اصحاب مناظره، گناهكارتر هستند؛ اما اینكه آیا آقای روحانی و آقای جهانگیری میتوانستند دندان روی جگر بگذارند و برای مصلحت عامه از دفاع از خودشان صرفنظر كنند مسئلهای است كه حقیر نمیتوانم درباره آن اظهار نظر كنم؛ اما یك چیز هست و آن اینكه چون یك طرف آقای روحانی، آقای رئیسی (مشهدی) بود كه به دلایلی پا شده از مشهد آمده رئیسجمهور شود، بالاخره چون در لباس روحانیت است، مقابله تند دو روحانی، بههیچوجه خوشایند نبود، گیرم كه من بهدلیل گرایش سیاسیام هوادار «روحانی»ام؛ ولی میگویم اگر آقای روحانی مقابله با حریفان- اعم از رئیسی و قالیباف- را بر عهده همشهری جسور و صریحاللهجه و خوشبیان و خوشعمل - جهانگیری- میگذاشت و خودش صبر و حوصله میكرد و تهمتها، دروغها و حملههای تند و خشن و بیرحمانه حریفان را به جان میخرید (و همانطوركه گفتم دندان روی جگر میگذاشت) به پندار من به مصلحت نزدیكتر بود، چراكه این برداشت عامیانه كه «آخوندها بر سر مقام با هم دعوا میكنند»، از بین میرفت و حریفان، پاسخهای قاطع و كوبنده و مستدل دعاوی اثباتنشده و حتی دروغینشان را از زبان یك آدم شخصی مُكلاّ مثل خودشان میشنیدند...؛ ولی بههرحال، حقیر هم به آقای روحانی و هم به آقای جهانگیری دستمریزاد میگوید و اگر كسی از من بپرسد- چنانكه دخترم پرسید كه اگر روحانی نامزد نشده بود، من به كی رأی میدادم ـ در پاسخ میگویم اول، جهانگیری دوم، هاشمیطبا. قبلا میگفتم: آقای میرسلیم، چون شش سال در دفتر مشاوره ریاستجمهوری در زمان ریاستجمهوری حضرت آیتالله خامنهای، با ایشان كار كردهام و به صداقت و صراحت و لیاقت او ایمان دارم؛ اما با كمال تأسف، موضعگیری تند او در جلسه دوم و سوم (كه نمیدانم چرا چنین شد)، نظر من را برگرداند و آقای میرسلیم از نظر من مردود اعلام میشود. خیلی هم با هم رفیقیم./
نظر شما