شناسهٔ خبر: 38732 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

کاندیداهای ریاست جمهوری، وعده‌ها و آرزوها

انتخابات محمود جهانی*: ملت ما بار دیگر به لحاظ زمانی در یکی از مقاطع حساس و سر نوشت ساز قرار گرفته است. مقطع انتخاب، انتخابی که تجربه های متعدد ثابت کرده در جهت گیری و حرکت کلی توسعه و پیشرفت کشور در همه ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار مهم و تعیین کننده است و نقطه عطف محسوب می گردد.

اهمیت این مقاطع در سالهای ۶۸، ۷۶، ۸۴ و ۹۲ به خوبی خود را نشان داده است. اینک در سال ۹۶ نیز در مقطع یک تصمیم و انتخاب قرار گرفته ایم . کاندیداهای موجود که قرار است یکی از آنها سکاندار اجرایی و هدایت کشور را برای یک دوره دیگر بعهده بگیرد، در رقابت با یکدیگر و برای جلب نظر مردم، وعده های گوناگون می دهند. وعده ای که بعضا رو کاغذ بسیار جذاب و فریبنده است. و البته اغلب با صداقت و از روی خیرخواهی بیان می شود.

 یکی وعده شغل میلیونی در طی هر سال می دهد. یکی فقر را می خواهد به طور کامل ریشه کن کند یکی درآمد مردم را چند برابر  می کند. یارانه ها را چند برابر میکنند یا فساد را به یکباره ریشه کن می کنند و ... .

ولی به راستی این وعده وعیدهای زیبا، چقدر میتواند مبنای برنامه اجرایی قرار گیرد ؟ و اساسا این اهداف چگونه باید تعیین و انتخاب شوند ؟ و آیا صرفا داشتن هدفهای متعالی و خوب همراه با صداقت و دلسوزی، برای تحقق آنها کافی است ؟

و یا شاید و در بعضی مقاطع، نه تنها نمی بایست وعده هیچگونه رفاهی به جامعه بدهیم و به توقعات دامن بزنیم بلکه بر عکس ناچار باشیم مردم را برای رسیدن به اهداف متعالی و توسعه پایدار در کوتاه مدت آماده نمائیم تا از گذرگاه های سختی عبور کنند.

در این نوشتار مناسب دیدم  تجربه ای مهم نقل کنم از گرفتار شدن در دام طرحهایی که با هدف گذاریهای بزرگ و با نیت خوب و با صداقت و دلسوزی از طرف تصمیم گیران و دست اندر کاران مدیریت کلان جامعه اتخاذ می شود لکن چون توان و امکانات کشور در این خصوص مد نظر قرار نگرفته و بطور مجزا از سایر برنامه ها دیده شده و الگوی آن فقط روی کاغذ قابل پیاده شدن بوده است، چه آثار زیانباری را که برای کشور بدست نداده است؟؟

اما بیان این تجربه، در اواخر دولت جناب آقای خاتمی  با ابلاغ مقام معظم رهبری همه بخشها مکلف شده بودند که سیاستها و برنامه های خود را در افق ایران ۱۴۰۴ تدوین و به مرحله اجراء بگذارند  و وزارت مسکن و شهرسازی وقت نیز موظف شده بود تا پایان برنامه پنجساله چهارم توسعه، طرح جامعه مسکن را تدوین و برای تصویب به دولت ارائه نماید. این مهم در سالهای ۸۳ و ۸۴ با شکل گیری ۳۲ گروه مطالعاتی در وزارت مسکن تهیه و سند راهبردی و اجرایی طرح جامع مسکن در قالب ۵۵ برنامه و در ۹ محور آماده و در اوایل سال ۸۵ و چند ماه پس از روی کار آمدن دولت آقای احمدی نژاد برای تصویب به هیئت وزیران ارسال گردید.

آقای احمدی نژاد اهتمام بسیار جدی به بخش مسکن داشت و به اطمینان می گویم هیچ دولتی به اندازه ایشان به بخش مسکن توجه نداشت و منابع در اختیار بخش مسکن نگذاشت.

ایشان در جهت کوتاه شده فرایند تصویب مصوبات در دولت، کار گروهی را با اختیارات اصل ۱۲۷ قانون اساسی تشکیل داد بعنوان کارگروه مسکن، متشکل از نمایندگان ویژه رئیس جمهور که ۱۱ وزیر و ۴ معاون رئیس جمهور عضو آن بودند و بسیار تاثیر گذار و مثبت هم بود. علاوه بر آن شورایی را نیز تحت عنوان شورایعالی مسکن در نهاد ریاست جمهوری داشتند که تقریبا هفتگی به ریاست خودشان تشکیل و طرح و برنامه های های مسکن را مورد بررسی قرار می دادند. که هر دوی اینها بیانگر جدیت و اهتمام ایشان به موضوع مسکن بود. تا اینجا کار، سازماندهی بسیار خوبی شکل گرفته بود و می توانست برای بخش مسکن بسیار مثبت و تاثیرگذارباشد. اما کمی بپردازیم به محتوی.

همانطور که اشاره شد طرح جامع مسکن در قالب ۵۵ برنامه در ابتدای دولت ایشان ارائه شد. عنوان یکی از برنامه، واگذاری حق بهربرداری از زمین یا اجاره ۹۹ ساله زمین بود که بعدها به مسکن مهر تغییر نام پیدا کرد. و حال دیگر مسکن مهر، نامی آشنا در بین همه آحاد جامعه ما محسوب می شود و محور تبلیغات همه کاندیداهای ریاست جمهوری و حتی تسویه حساب با دولت مستقر نیز قرار گرفته است!!؟

 اما بیان زوایای کارشناسی این طرح و اینکه طرح با چه ایده ای شروع شد و فرایندی که طی کرد و تبدیل به این طرحی شد که اجراء گردید بسیار مهم و تجربه آموز است.  و این تجربه را از این جهت بنده در اینجا نقل می کنم که ببینیم در کشور ما طرحهایی که بعضا چارچوب کارشناسی بسیار قوی و خوبی دارد اما در مرحله اجراء و بویژه زمانی که دست مجریان و سیاستمداران می افتد چه سرنوشتی پیدا خواهد کرد؟

•  تقویت رویکرد زیانبار تک بعدی وتمرکز افراطی در طرح مسکن مهر و غفلت محسوس از سایر حوزه ها .
•  دریغ منابع از سایر بخشها برای فرو نشاندن عطش طرحهای مسکن مهر .
•  تاخیر در ایجاد امکانات زیربنایی و رفاهی برای اولین گروه ساکنان و بهره برداران
•  ضعف جدی نظارت بر کیفیت مصالح و ساخت
•  عدم اجرای فضاهای مورد نیاز زیست جمعی
•  عدم توجه به اشتغال ساکنان، دوری از کانون های صنعتی  و اشتغال و نبود دسترسی مناسب راحت به آنان
•  عدم توجه به نیازهای اساسی مسکن، محیط مسکونی بر اساس سلسله مراتب تقسیمات کالبدی
•  عدم توجه به سرانه های کاربری های شهری در مقایسه با سرانه های مصوب شورای عالی شهرسازی و معماری ایران
•  ضعف در مطالعات مکان یابی و عدم وجود توجیه اقتصادی لازم در برخی از پروژه ها
•  افزایش ریسک مالی ناشی از معوقات برای بانک های طرف قرارداد
•  عدم تناسب میزان تسهیلات و بازپرداخت آن با توانایی مالی گروه های کم درآمد
•  ایجاد تمایز فضایی و هویتی برای گروه های کم درآمد و فقیر و جدایی گزینی سکونتی آنان و احتمال شکل گیری مشکلات اجتماعی
 
در اینجا بنده قصد نقادی مسکن مهر را ندارم ولی بعنوان یک کارشناس اقتصاد مسکن و مدیر میانی در وزارت مسکن و شهرسازی که سابقه حضور در تدوین و اجرای برنامه های بخش مسکن از برنامه پنجساله اول تا برنامه پنجساله پنجم را داشتم و در تدوین طرح جامع مسکن و همین مسکن مهر نیز نقشی داشتم اعتقاد دارم اگر مسکن مهر آنگونه که در طرح جامع مسکن پیش بینی شده بود اجراء می گردید شاید به لحاظ کمی تفاوت فاحشی با وضع موجود داشت اما مطمئنا" آثار سوئی که الان با آن مواجه هستیم بر اجرای طرح و سایر برنامه های بخش و حتی اقتصاد کلان کشور مترتب نبود و الان نیز ناگزیر از کنار گذاشتن آن نمی شدیم.

نتیجه اینکه، آرزو و آمال های خوب داشتن مخصوصا در عالم سیاست لزوما آثار و برکات مثبت برای کشور ندارد. و چه خوب می شد سیاستمداران و مدیران ارشد جامعه، به طرحهای اقتصادی کشور نگاه سیاسی نداشتند و شعارگونه با مسائل و مشکلات جامعه برخورد نمی کردند و دیواری بلند بین آرزوهای خود و راه حلهای اقتصادی قائل می شدند.

نظر شما