به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به نقل از شهروند، مصطفی بهزادفر و سیدهندا قاضیزاده به دنبال کشف عوامل موثر در رضایت ساکنان از فضای باز مسکونی، پژوهشی با عنوان «حس رضایت از فضای باز مسکونی نمونه مورد مطالعه: مجتمعهای مسکونی شهر تهران» انجام دادند که بهار سال ٩٠ در نشریه هنرهای زیبا منتشر شده است.
براساس ادبیات موجود، الگوی چهاربعدی فضایی، اجتماعی، مدیریتی و عملکردی بهعنوان یکی از موثرترین معیارها، جهت برآورد رضایت افراد استخراج شد. جهت ارزیابی الگوی نظری، سه مجتمع آپادانا، بهجتآباد و سروستان از میان مجتمعهای بلندمرتبه و میان مقیاس شهر تهران انتخاب شدند و پرسشنامههای مناسب در آنها توزیع شد.
یکی از رسالتهای طراحان و معماران خلق رابطهای متناسب بین انسانها و کالبد اطرافشان است. برای نیل به این هدف، خالقان فضا باید درک صحیحی از رفتار انسان در محیطهای متفاوت داشته باشند، به نحوی که پیوند انسان و مکان را قویتر کنند.
آپارتماننشینی، فضاهای کم و کوچک برای زندگی، استفاده از فضاهایی عمومی را میطلبد. مجتمع نباید چندان بزرگ باشد که فرد نسبت به آن حس مالکیت و خودی نداشته باشد و نه چندان کوچک که تبدیل به حیاط خصوصی شده و تحقق آن با امکانات امروزی مشکل شود. خانههای امروزی با امکانات و شرایط زندگی موجود، قابلیت پاسخگویی به بسیاری از نیازمندیهای انسان سنتی ایرانی را ندارند.
از یکسو امکانات و شرایط زندگی امروز اجازه زندگی در خانههای ویلایی را به بسیاری از شهروندان نمیدهد. از سوی دیگر نیاز به وجود فضایی مکمل در کنار فضای داخلی آپارتمانها جهت پاسخگویی به نیازهای تفریحی، ایجاد رابطه مستمر با طبیعت و گسترش بخشی از عملکردهای فضای داخل به خارج ضرورت توجه به فضای باز را تبیین میکند. از منظر دیگر، توجه به فضاهای باز بهعنوان محلی برای برقراری تعاملات اجتماعی و در پی آن افزایش حضور مردم و در نتیجه افزایش امنیت اجتماعی و ایجاد حس مسئولیت در ساکنان نسبت به محل زندگی خود ضروری است.
این پژوهش درصدد ارزیابی رابطه بین حس رضایت و ویژگیهای فضای باز مسکونی و در پی آن ارتقای کیفیت مجتمعهای مسکونی است. فضاهای باز مابین ساختمانهای مسکونی بستر پیوند ساکنان با طبیعت و محل گذران اوقاتفراغت در مکان بیرونی بلافصل خانه است. بنابراین، بازنگری و توجه ویژه به طراحی فضای باز مجتمعهای مسکونی بهعنوان حیاط مشترک و جمعی در بسیاری از گونههای مسکونی امروزی ضروری است.
رضایت تابع ابعاد متفاوتی از زندگی انسان است و تلفیق طیف متفاوتی از برداشتهای فرد از زندگی روزمره، آن را شکل میدهند. برمبنای پژوهشهای موجود، معیارهای اصلی سازنده رضایت از مکان در فضای باز مجتمعهای مسکونی برخاسته از ابعاد فضایی، عملکردی، مدیریتی و اجتماعی است. بر این اساس الگویی چهاربعدی جهت ارزیابی رضایت ساکنان استخراج شد. تعامل افراد با محیط در سطوح متفاوتی صورت میگیرد (از اتاقخواب تا سطح همسایگی ١٣ و کل شهر).
برای الگوی ارزیابی رضایت از خانه، کَنترِ و ریس از این سطوح بهعنوان سطوح تعامل محیط استفاده کردند. آنها سطوح متفاوت از آنچه مردم ممکن است از آن تجربه رضایتبخش داشته باشند، تعیین کردهاند. گیفورد بر ارزیابی سایر تعاملات انسان و محیط همچون تجربه فضا و حس محرمیت در لایههایی متفاوت از سطح خانه، مشابه لایههای کنتر تاکید کرده است. هر چند تعریف سطوح و مقیاس براساس نوع پژوهش و خواستههای پژوهشگر متغیر است، بیشتر مطالعات در دو سطح واحد مسکونی و واحد همسایگی صورت پذیرفتهاند. میزان محرمیت اصلیترین مولفه در تدقیق سطوح خانگی و همسایگی است.
پژوهش آمول جهت اندازهگیری حس رضایت در محیط مسکونی دانشجویی در نیجریه، سه دستاورد عمده را در پی داشت: برداشت تجربی از سطوح محیط در بین دانشجویان، وجود رابطه معنادار بین ماهیت رضایت در سطوح مختلف وجود تفاوتها و شباهتهایی بین ابعاد رضایت در سطوح مختلف. نتایج بخش دیگر این پژوهش نشان داد که رضایت در سطوح و ابعاد مختلف، تفاوت معناداری با یکدیگر دارند. در این راستا ارزیابی حس رضایت در این پژوهش در سه مقیاس صورت گرفته است. با توجه به ماهیت مجتمعهای مسکونی مورد مطالعه، این سه مقیاس شامل فضای داخلی آپارتمان، فضای باز مسکونی و در سطح محل است.
جهت آزمون الگوی نظری سهبرج متوسط مقیاس آپادانا، بهجتآباد و سروستان از میان مجتمعهای مسکونی شهر تهران انتخاب و به وسیله پرسشنامه میزان رضایت آنان از مکان استخراج شد. تحلیل دادههای حاصل از برداشت میدانی به کمک الگوسازی معادلات ساختاری صورت گرفت.
یافتههای پژوهش حاکی از آن است که بیشترین معیار موثر بر رضایت کاربران، ارزیابی آنان از ویژگیهای فضایی است. ویژگیهای مدیریتی و اجتماعی عوامل بعدی در ارزیابی کاربران است. سهم ویژگیهای عملکردی از سایر ابعاد رضایت کمتر است. رضایت در مقیاس فضای باز مجتمعهای مسکونی بالاتر از فضای داخلی آپارتمانها و محله است، هر چند این الگو در مجتمع سروستان، که کمترین میزان رضایت را نیز دارد، خلاف دو مجتمع قبلی است. در کل میزان رضایت در مجتمع آپادانا بیش از بهجتآباد و سروستان است.
نتایج این پژوهش بر اهمیت ویژگیهای فضایی بر ارزیابی رضایت ساکنان از مکان تاکید میکند. بر این اساس ابعاد مدیریتی و اجتماعی معیارهای موثر دیگر، در رضایت ساکنان است. ویژگیهای عملکردی کمترین تاثیر را در ارزیابی ساکنان از مکان دارد. این تفاوت ممکن است ریشه در رویکرد متفاوت افراد در استفاده از فضا داشته باشد. نتایج ارایه شده، نخستین قدم در راستای تحلیل و ارزیابی فضای باز مجتمعهای مسکونی است.
نظر شما