شناسهٔ خبر: 43620 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

سیمای شهر را به هنر ایرانی بیاراییم

حمید کارگر حمید کارگر*: حالا که چهره‌های تازه‌ای بر صندلی‌های شورای شهر پایتخت و دیگر شهرهای این سرزمین تکیه زده‌اند و شهرداران تازه نیز یک به یک کار خود را آغاز می‌کنند، از ایشان بخواهیم که فرهنگ و هنر را از یاد نبرند.بسیاری از شهرهای کشورمان بی‌کمترین قرابتی با پیشینه هویتی، فرهنگی و هنری خود توسعه فیزیکی یافته‌اند و عناصر سازنده منظر عمومی شهر با آن پیشینه همسو نیستند.

تردیدی نیست که جانمایی نشانه‌های هویت فرهنگی ایران زمین و هنرها و خرده فرهنگ‌هایش در منظر شهری، می‌تواند مقوم شناسنامه این سرزمین در منظر گردشگران باشد و تقویت این نشانه‌ها سیمای شهرها را از یک هویت فرهنگی غنی برخوردار خواهد کرد.

مثال‌ها برای تبیین این منظور فراوانند اما از حوزه تخصصی خود «فرش دستباف ایران» نمونه می‌آورم که می‌تواند با کارکردهای متفاوتی زینت بخش مناظر شهری شود. برای نمونه مفهوم «باغ ایرانی» که در بسیاری از مناطق کشور حضور و بروز داشته و نمونه‌های فاخری از آن همچون باغ فین کاشان و باغ شازده ماهان را می‌توان فهرست کرد، مفهومی است که بر فرش ایرانی هم تجلی داشته است و امروز هم در طراحی پارک‌ها و بوستان‌ها می‌تواند مبنای عمل تصمیم گیران و مجریان شهرداری‌ها باشد.

دو سال پیش به شهرداری پیشین پایتخت پیشنهاد شد که یکی از بوستان‌های در شرف بهره‌برداری را نامی فرشی بنهند و نه تنها در طراحی آن شیوه مرسوم باغ‌های ایرانی مدنظر قرار گیرد، بلکه با همکاری مرکز ملی فرش ایران فضاهای تخصصی فرش هم در آن جانمایی شود. از ایجاد کتابخانه تخصصی فرش تا کارگاه طرح و رنگ و بافت، نمایش فرایند تولید فرش و گالری‌های مرتبط هنری و... که البته این پیشنهاد فرجام مناسبی نیافت.

حتی در تعامل با مدیرعامل مترو پایتخت، آمادگی کامل مرکز ملی فرش ایران برای همکاری در این پروژه و ایجاد سیمایی شایسته در ایستگاه مورد نظر اعلام شد اما این پیشنهاد نیز نافرجام ماند. استفاده از دار و ابزار و نمادهای قالیبافی در منظر شهری نیز نمونه‌ای دیگر و دم دستی است که در برخی از شهرها جسته و گریخته رخ نموده است اما می‌تواند سامان بهتر و گسترده تری بیابد.

ایجاد میدانی با طرح‌های مشهور فرش در مود خراسان جنوبی، قرار دادن ابزار قالیبافی در میادین شهرکرد، نصب دفتین قالیبافی در یکی از میادین اراک، یا در نمونه‌ای شاخص‌تر و ماندگارتر، ایجاد فرش سنگی در میدان ایپک تبریز نمونه‌هایی در این حوزه هستند. گاه نیز استفاده‌هایی مقطعی و کوتاه مدت از فرش و نقشمایه‌هایش در تزئین سیمای شهر شده است که نورپردازی روی کوره‌های آجرپزی اطراف مشهد یا چیدمانی فرشی در ایام نوروز در بسیاری از شهرها نمونه‌هایی از این دست هستند اما به یقین این ناخنک زدن‌ها کافی نیستند. 

در دنیای کنونی که دیپلماسی هنری کارکردی فراتر از حوزه‌های سیاسی و نظامی یافته و پیام رسانی‌هایی از جنس فرهنگ و هنر ارتباط بیشتری با افکار عمومی برقرار می‌کنند، شایسته است تا بیش از اینها بر پیشینه و داشته‌های فرهنگی و هنری خود تکیه کنیم.امروز جای فرش ایرانی و دیگر هنرهای هویتی در سیمای شهرهای ما خالی است.

مزین کردن چهره شهر به آثار فاخر فرهنگی ایران زمین برای آشتی دادن شهروندان با بخش‌های مختلف فرهنگی و هنری، اقدامی شایسته و پسندیده است و در این میان فرش دستباف می‌تواند جایگاهی ویژه داشته باشد.

*رئیس مرکز ملی فرش ایران

نظر شما