شناسهٔ خبر: 47639 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

در بیست و هفتمین جلسه ایران‌شهر مطرح شد:

توجه به خرد ایرانی در اندیشه ایران‌شهری/ با ذیل غرب قرار گرفتن ما صاحب اندیشه نمی‌شویم/ اندیشه ایران‌شهری یک رهیافت فکری است

قاسم پورحسن استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی گفت: در زمان فعلی تنها خرد ایرانی و عقلانیت می‌تواند به ایران کمک کند تا از ورطه ستیز و نزاع بیرون آید و هیچ راهی جز داد و ستد با دو عنصر اسلامیت و غرب نداریم و تا زمانی که فهمی از آینده نداشته باشیم نمی‌توانیم براساس امروز صرف درباره آینده ایران حرف بزنیم و ملتی که عقلانیت ندارد خاموش است.

به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، قاسم پورحسن استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی در بیست و هفتمین جلسه از سلسله نشست‌های اندیشه ایران‌شهری با موضوع ایران‌شهری و آینده ایران که در خانه گفتمان شهر و معماری (خانه وارطان) برگزار شد، اظهار کرد: فرضیه اول این است که ایران‌شهری را برای آینده می‌خواهیم و برای باستان شناسی و باستان گرایی نمی‌خواهیم. اولین بار به نظر می‌آید مرحوم زرین کوب با نوشتن کتاب دو قرن سکوت نکاتی را به ما یادآوری کرد و اینکه چرا ایرانیان پس از ظهور اسلام به طور کلی از ساحت قدرت، اجتماع و تاثیرگذاری به طور عمدی خارج شدند. 

وی بیان کرد: استاد مطهری و زرین کوب درباره این موضوع که ایرانیان در دوره جدید کجا قرار داشتند، گفت و گو کردند که این صحبت‌ها برای فهم ایران در مقطع ورود اعراب به ایران پراهمیت است و با دو دیدگاه مختلف مواجه بودیم که متاسفانه پس از این گفت و گو دچار نگاه‌های ایدئولوژیک درباره ایران شدیم که کارساز نبود و به بیراهه رفتیم.

استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: باید بدانیم وضع ما چگونه است و اگر ۵۰ سال آینده ایران را در نظر داریم، باید ببینیم اندیشه ایران‌شهری چه کاری می‌تواند انجام دهد؟ 

وی افزود: دو گونه تفکر شرقی و یونانی داریم که مهمترین پروژه در مطالعات ابن سینا دعوت به شرق است و با توجه به اینکه ابن سینا مانند ابوریحان فهم عمیقی از هند و چین دارد، مقصود او از شرق، ایران است که ابن سینا در مطالعات خود بیان کرده و افرادی که فهم دقیقی ندارد به تفکر یونانی روی آوردند. 

پورحسن بیان کرد: منظور از ایران‌شهری جهان‌بینی خرد ایرانی است و معانی مختلف آن مانند جغرافیا، نژاد، برتری، سرزمین و تاریخ ایران مدنظر نیست. ایران‌شهری یک گفتمان متفاوت از سایر صنف‌های تفکر است و افقی را سامان می‌دهد که منتهی به زایش معنایی شود و نه درصدد حذف و نه درصدد برتری جویی است، اما متاسفانه این فهم غلط امروز وجود دارد. 

وی درباره دلایل خود در خصوص ایران‌شهری برای ایران آینده گفت: منظور از آینده معنای عام آن است و در مقابل با گذشته و اکنون نیست، فهم فلسفی از گذشته و اکنون و آینده استمرار دارد و گسسته نیست و گذشته میراثی ناظر بر آینده است. گذشته به معنی زمان سپری شده نیست و به همین دلیل هر ملتی که بی‌ گذشته باشد بی آینده است. 

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی افزود: الجابری می‌گوید تمدن اسلامی دو بخش عرب و ایران دارد که صنف تفکر ایران عقلانیت است که نزدیک به تفکر یونانی‌ها است و عقل عرب نیز نزدیک به تفکری هندی است. 

وی بیان کرد: مراد از ایران‌شهری دوران هخامنشی، ماد‌ها و اشکانیان نیست و آن را سیر متصل متجدد که همانند نهری زاینده است، می‌دانم و اگر سنت دست نخورده باشد مرداب است که اگر آن را بخوانیم مانند رودخانه زاینده و حیات بخش است. 

پورحسن با بیان اینکه در دنیای اسلام پروژه آینده وجود دارد که مبتنی بر عقل عرب یعنی سنت و تجربه زیسته عرب است، تصریح کرد: با ورود عنصر ایران چیزی از عنصر عرب باقی نمی‌ماند و همان طور در سده سوم، چهارم و پنجم غلبه مولفه‌ای با عنصر عقل ایرانی بود. 

وی ادامه داد: الجابری مهمترین ویژگی تمدن اسلامی را عقل و خرد ایرانی می‌داند، با این وجود در وضعیتی قرار داریم که نه می‌توانیم در ذیل غرب قرار بگیریم و نه می‌توانیم در ذیل امت که برابر خلافت است. 

استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی اظهار کرد: برای شناخت وضع کنونی ایران باید ۲۰۰ سال گذشته خود و مجموعه کشور‌های اسلامی را مطالعه کنیم که از سال ۱۲۴۳ هجری قمری که عهدنامه ترکمنچای نوشته شد و بخش‌های بسیاری از سرزمینمان از ایران جدا شد، پرسش مهمی برای ایرانیان و عباس میرزا به وجود آمد که چرا شکست می‌خوریم؟

وی گفت: در این باره عباس میرزا تصور کرد، راه این است که ایرانیان با غرب آشنا شوند که بعد از تاسیس دارالفنون چندین دوره دانشجو و نویسنده به غرب اعزام شد که آن‌ها نیز همین نظر را داشتند و این پرسش‌ها قبل از شکل گرفتن مشروطه به وجود آمده بود. 

پورحسن تصریح کرد: اکنون تنها دو راه برای خروج از وضعیت فعلی کشور داریم که یکی بازگشت به غرب و دیگری بازگشت به ایران گذشته و باستان است.

وی با بیان اینکه سید جمال عقلانیت و خردورزی را راه جلوگیری از انحطاط می‌دانست، گفت: این در حالی است که براساس عقیده رشیدرضا تنها راه رهایی از انحطاط خلافت است. رشیدرضا معتقد است تمدن اسلامی از انحطاط بیرون نمی‌رود مگر اینکه به دوران سلف، صحابه سلف و خلافت بازگردیم و شاگردان او نیز تا به امروز گروه اخوان را تشکیل می‌دهند.

استادیار گروه فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: این نگاه افراطی گری و رادیکال پس از این دوره به ایران، پاکستان و هند نیز منتقل شد. 

وی بیان کرد: برای ۵۰ سال آینده ایران دو راه دارد که یا باید تفکر سلفی را بپذیرد که خرد ایرانی آن را نمی‌پذیرد یا با نگاه خردگرایانه روند جدیدی را آغاز کند. در دوره جدید در ذیل غرب قرار داریم و در فاصله اندکی است که متوجه شدیم تفاوت بین غرب و ذیل غرب چیست که احتمالاً به دلیل ورود حجم بسیاری از آثار فلسفی غرب بعد از سال ۱۹۳۳ است و با قرارگیری هویت و تفکرمان در ذیل غرب نمی‌توانیم آینده‌ای را شکل دهیم. 

پورحسن تاکید کرد: آینده براساس ساختن و ظهور دادن اندیشه است و با ذیل غرب قرار گرفتن ما صاحب اندیشه نمی‌شویم، با توجه به وضعیتی که اکنون در ایران داریم و عنصر مهم ایران ضلع سوم اسلامیت و ذیل غرب است که در ذیل این دو تفکر نمی‌توانیم از آینده سخن بگوییم. 

وی ایرانشهری را یک رهیافت فکری دانست و گفت: از ابتدای شکل گیری مساله ایرانشهری در ایران تاکنون ۵ دوره را طی کردیم که دوره اول دوره فردوسی است که منظور او از ایران خرد ایرانی است و از نژاد ایرانی صحبت نمی‌کند، دین در فردوسی به معنای مجموعه اعتقادات نیست و در ایران دین صرفاً مناسک یا شعائر نبودند. دین در ایران باستان نیز با دین امروزی متفاوت است و سیر خرد و نوع نگاه را دین می‌نامیدند و منظور فردوسی از پاک، قدسیت نیست و بعد از فردوسی نیز حافظ خرد ایرانی را ستایش کرد.

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی ادامه داد: دوره دوم، دوره طلایی و مهم ایران است و مربوط به دوره خواجه نظام الملک است که او هم دوره ابن سینا و ابوریحان قرار داشت و از نظر او برای ساخت ایران باید اول گذشته را بفهمیم که خواجه نظام با این شناخت، توانست ۱۲ دانشگاه راه اندازی کند. 

وی بیان کرد: دوره سوم، دوره سهروردی است که وی به صراحت بیان می‌کند که پیش از او ابن سینا این سخنان را گفته و ازنظر او هر کس بخواهد تفکر عقلی را بیاموزد باید به اصفهان رود.

پورحسن افزود: دوره چهارم، دوره روشنفکران در زمان مشروطه است که منظور آن‌ها از اندیشه ایران‌شهری، ایران باستان بود و باب مذاق ما هم نیست. اما دوره پنجم که همین دوره فعلی است این سوال مطرح است که ما آینده ایران را باید با غرب بسازیم یا با اسلام؟ 

وی بیان کرد: اکنون دریافتیم که ایران را با اسلام سلفی عربستان نمی‌توانیم بسازیم و دو ایدئولوژی متفاوت با آن داریم که ایران در آینده دو راه را با کشور‌های اسلامی و عرب باید در پیش گیرد که یکی از نگاه‌های ایدئولوژیک خارج شود و با تمام کشور‌های اسلامی در مقیاسی از گفت و گو قرار بگیرد و دوم به طور کلی از جهان عرب خارج شود و اندیشه‌ای که در جهان عرب وجود دارد آینده‌ای برای ایران شکل نمی‌دهد حتی شاید کمی مراوده با جهان غرب بتواند به ما کمک کند.

استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی تصریح کرد: تاکنون هیچ کتابی برای آینده ایران و پیش بینی وضعیت آینده آن نوشته نشده است که طرح ریزی ۱۴۰۴ نیز برای نخبگان اجرایی و سیاستگذاران است و نه برای نخبگان فکری و در کشور هنوز نخبگان اجرایی را به نخبگان فکری و سیاست اندیشان ترجیح می‌دهن. 

وی اظهار کرد: در زمان فعلی تنها خرد ایرانی و عقلانیت می‌تواند به ایران کمک کند تا از ورطه ستیز و نزاع بیرون آید و هیچ راهی جز داد و ستد با دو عنصر اسلامیت و غرب نداریم. متأسفانه عمده روشنفکران دینی امروز ما از سال ۱۳۲۰ تاکنون راه ایدئولوژیک رفتند و ما هنوز در ورطه ایدئولوژیک هستیم که مهلکه اشتباهی است، زیرا در آن خرد نیست و آینده ما با بیرون آمدن از رویکرد ایدئولوژیک و پناه بردن به خرد ایرانی محقق می‌شود. 

وی در پایان افزود: باید خوانش درستی از ایرانشهری را در پیش بگیریم که به نظر می‌آید غبار‌هایی بر مفهوم ایرانشهری از جمله در هم تنیدگی ایرانشهری با قدرت، سلطنت و گذشته نشسته و تا زمانی که فهمی از آینده نداشته باشیم نمی‌توانیم براساس امروز صرف درباره آینده ایران حرف بزنیم، زیرا آینده فرآیند است و از گذشته ادامه پیدا می‌کند و ملتی که تاریخ ندارد بی آینده است و به همین صورت نیز ملتی که عقلانیت ندارد خاموش است.

نظر شما