شناسهٔ خبر: 49329 - سرویس شرکت‌ها
نسخه قابل چاپ

توسعه پایدار و توان اقلیمی

داود پرهیزکار داود پرهیزکار*: سال هاست که بحث توسعه پایدار در جوامع بین المللی و ایران مطرح شده است؛ اما توسعه پایدار چیست؟ چه فرقی با توسعه ناپایدار دارد؟ در گذشته تصور حاکم این بود که محیط زیست به طور عمده برای استفاده و استثمار از سوی انسان ایجاد شده است.

در این دیدگاه، ارتباط انسان و محیط، به صورت غلبه انسان بر طبیعت و بر این باور استوار بود که دانش و فناوری بشر می‌تواند تمام موانع محیطی و طبیعی را کنترل کند. این دیدگاه مرتبط با توسعه سرمایه داری، انقلاب صنعتی و علم نوین بود؛ اما توسعه پایدار تعریف جدیدی از رابطه انسان با طبیعت و انسان‌ها با
یکدیگر ارائه داد. در این دیدگاه برخلاف گذشته که موضوعات محیطی، اجتماعی و اقتصادی را جدا از هم می‌دانست.

باور بر این است که ارتباط تنگاتنگی بین این سه مؤلفه برقرار است. در توسعه پایدار باید رشد اجتماعی با تأمین نیاز‌های همه افراد جامعه صورت گیرد و ضمن دقت در مصرف منابع طبیعی، از محیط زیست به طور جدی محافظت کرد تا رونق و رشد اقتصادی پایدار باشد؛ اما حفظ محیط زیست همراه با توسعه اقتصادی و اجتماعی چگونه امکان پذیر است؟ برای رسیدن به پاسخ این پرسش باید به ظرفیت یا توان اقلیمی خُرداقلیم‌ها توجه کرد. خرداقلیم‌ها از توان متفاوتی برای توسعه برخوردارند و به همین دلیل توسعه پایدار آن‌ها مشروط به بار گذاری محدود و در حد توان آن‌ها است. چنانچه بارگذاری بیش از حد توان اقلیمی باشد، توسعه ناپایدار خواهد بود که نمونه آن در کشور بسیار زیاد است.

اگرچه خشک سالی هم مؤثر بوده است؛ اما بخش زیادی از شرایطی که برای دریاچه‌ها و رودخانه‌های هامون، ارومیه، زاینده رود، کارون و بسیاری از تالاب‌های کشور پیش آمده، ناشی از بی توجهی به توان اقلیمی حوضه آن‌ها و در نتیجه شکل گیری توسعه ناپایدار بوده است؛ اما توان اقلیمی چیست؟ سامانه اقلیمی کره زمین از پنج زیر سامانه تشکیل شده است که عبارت اند از: ۱-هواسپهر، ۲- آب سپهر، ۳ – یخ سپهر، ۴ –سنگ سپهر و ۵ – زیست سپهر. هریک از این پنج مؤلفه به سهم خود در تعیین توان اقلیمی خرداقلیم‌ها نقش دارند.

فراسنج‌های هواشناسی مانند فشار، دما، باد، رطوبت، بارش، ساعات آفتابی، تبخیر و تعرق در هر اقلیمی متفاوت است. پس در هر گونه توسعه‌ای باید به این پارامتر‌ها توجه کرد. کاشت میوه‌های گرمسیری در سرزمین‌های سردسیر و کاشت میوه‌های سردسیری در مناطق گرمسیر مقرون به صرفه نیست. معماری و ساختمان مناطق گرمسیر متفاوت از مناطق سردسیر است. نمی‌توان مصالح ساختمانی یکسانی را برای هر دو منطقه استفاده کرد.

به بیان دیگر توان اقلیمی هر منطقه اجازه یک نوع فعالیت خاص خود را به شما می‌دهد. عامل بعدی تعیین کننده توان اقلیمی، آب سپهر است. حوضه آبریز خرد اقلیم‌ها کاملا مشخص و مقدار بارش آن‌ها به طور میانگین ثابت است. به عبارت دیگر حقابه هر اقلیمی کاملا مشخص است. پس اگر توسعه‌ای صورت می‌گیرد، باید به این موضوع توجه شود که این خرد اقلیم توان تأمین آبی بیش از حقابه خود را ندارد. انتقال آب از یک حوضه به حوضه دیگر می‌تواند باعث تخریب هر دو حوضه آبریز شود. آبی که از حوضه مبدأ گرفته می‌شود، قطعا باعث تخریب بخش‌هایی از فعالیت انسان و محیط زیستی می‌شود که قبلا از آن بهره می‌بردند و چنانچه به مقصدی مانند تهران منتقل شود، نه تنها مشکل آن را حل نمی‌کند؛ بلکه خود به مشکلی جدید تبدیل می‌شود.

یکی از دلایل تجمع جمعیت و ایجاد کلان شهر تهران انتقال آب از حوضه‌های دیگر به این شهر است. مضرات تجمع جمعیت در یک شهر، شکل گیری پدیده جزیره گرمایی و آلودگی هوا است که علاوه بر افزایش مرگ و میر شهروندان. در برخی شرایط باعث تعطیلی بخش‌هایی از شهر و آسیب‌های اجتماعی و اقتصادی آن می‌شود. نیاز به انرژی بیشتر و توسعه زیرساخت‌ها از دیگر پیامد‌های زیان بار و گسترده شهر‌ها است. در حوزه کشاورزی نیز نمونه‌های فراوانی رخ داده است که در سطح کشور به راحتی می‌توان آن‌ها را یافت. انتقال آب با پمپ به حوضه‌های دیگر و توسعه باغ‌ها در خرد اقلیمی که توان آن را ندارد، باعث ویرانی هر دو خرداقلیم مبدأ و مقصد شده است.

یخ سپهر نقش کمی در تعیین محدوده‌های خرداقلیم‌های ایران دارد؛ اما سنگ سپهر سومین عامل تعیین کننده توان اقلیمی است که در هر دو حوزه توسعه شهری و کشاورزی نقش تعیین کننده دارد. گسل‌ها و جنس خاک از جمله پارامتر‌هایی هستند که توسعه شهری و ساخت و ساز را محدود می‌کنند. ساخت برج‌های چند طبقه بر روی گسل‌ها و بار گذاری بیش از حد توان مکانیکی خاک یک منطقه، هر دو توسعه ناپایدار به دنبال خواهند داشت. با توجه به زلزله خیز بودن کشور، اهمیت توجه به سنگ سپهر در ایجاد شهر‌های جدید و توسعه شهر‌های قدیم بسیار بالا بوده و نیاز است به این بخش از توان خرد اقلیم‌ها توجه ویژه‌ای شود و بالاخره زیست سپهر است که محدودیت‌های توسعه برای هر خرد اقلیم را مشخص می‌کند. با توجه به تعریفی که از توسعه پایدار ارائه شد، هرگونه توسعه باید با حفظ محیط زیست همراه باشد.

در نتیجه در توسعه شهرها، مراکز صنعتی و کشاورزی باید توجه کرد که این امر باعث تخریب یا محدود کردن زیست بوم گونه‌های گیاهی و جانوری منطقه نشود. توسعه‌ای که باعث از بین رفتن جنگل یا نابودی جانوران بومی منطقه شود، مصداق توسعه ناپایدار است.

از بین رفتن انواع جانوران کمیاب ایران مانند شیر و ببر در سال‌های نه چندان دور و در خطر نابودی قرار گرفتن یوز ایرانی به طور کل ناشی از کم توجهی به توسعه پایدار و بار گذاری بیش از حد توان اقلیمی مناطقی است که زیستگاه و حق طبیعی آن‌ها بوده است. کاهش سطح جنگل‌ها و پوشش گیاهی از یک سو و محدود شدن پهنه‌های آبی شامل رودخانه ها، دریاچه‌ها و تالاب‌ها بر اثر استفاده بیش از حد از سهمیه آب تجدید پذیر از سوی دیگر موجب تقویت شرایط
جوی بیابانی در سطح کشور شده است که پیامد‌های بارز آن افزایش فراوانی تنش‌های گرمایی و سرمایی، افزایش چشمه‌های گردوخاک و فراوانی رخداد سیلاب است که با کاهش نسبی میانگین بارش سالانه در دهه‌های اخیر همخوانی ندارد

*رئیس سازمان هواشناسی کشور

منبع: شرق

نظر شما