شناسهٔ خبر: 59775 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

در ضرورتِ عدم تغییر در وزارت راه و شهرسازی

مظفر صرافی مظفر صرافی*: در خبرها آمده است که وزیر راه و شهرسازی استعفا داده است و اسامی افرادی به عنوان جایگزین رسانه‌ای شده که نگارنده را بر آن داشت در یادداشتی کوتاه، دغدغه‌ی دانشگاهی - حرفه‌ای خود را به هم‌اندیشی گذارد:

ابتدا بر این باور پای‌ورزم که برون‌رفت از توسعه نیافتگی شهری کشورمان تنها با دگرگونی بُن‌نِگره‌ی توسعه‌ی متداول ممکن است و این دگرگونی به نظریه‌ی راهنمائی نیاز دارد که باید با سخت‌کوشی، خردِ جمعی و به‌تدریج، برآمده از اندیشه و تمدن ایران‌شهری شکل گیرد. آری، بی‌شک به توسعه‌ای از نوع دیگر نیاز است که نامهربانی با هم و با طبیعت در شهرهایمان را چاره کند. خردمایه‌ی هزاران سال زیستِ پایدار ایرانیان غیر از این نبوده است که در دوران معاصر یا از یاد رفته و یا برباد داده شده است.

به عنوان مهمترین دستورکار، در نخستین گام لازمست تولیدِ فضای ناپایدار شهری متوقف و سپس در پرتو نظریه‌ای راهنما دگرگون شود. از این‌رو، رسالتِ مدیریت توسعه‌ی شهری کشور، نه سر فروبردن در طرح‌های شهری متداول و تدارک‌‌چی شدنِ تداوم الگوی توسعه‌ی ناپایدار کنونی، بلکه برپاسازِ اندیشه‌ای نوین و کاربست آن در تولیدِ فضای پایدار شهری است. 

لیکن سال‌هاست که مدیریت توسعه‌ی شهری ایران چنین دستورکاری نداشته و از نبود نظریه‌ای کلان و مشخص‌تر، نظریه‌ای برآمده از رازِ ماندگاری چند هزار ساله‌ی مردمانِ این زیست‌بوم رنج برده و دچار رهیافت‌های بی‌ریشه، متباین و فاقد دوراندیشی بوده است. زمام‌داران بسیاری در سال‌های اخیر گوئی چنان شیفته‌ی نمایشِ خدمت بوده‌اند که در واقع گفته‌اند "آنقدر کار داریم که فرصت فکر کردن نداریم!" و پی نبرده‌اند با این بی‌فکر عمل کردن، "نفسمان گرفته از این شهر" و گوئی "سر آن ندارد این شهر که برآید آفتابی" (با اندک تغییری برگرفته از شعر شفیعی کدکنی). 

در دوره‌ی پنج‌ساله‌ی دکتر عباس آخوندی، پس از سالیانی دراز شاهد مدیریتی اندیشمند و کنکاش‌گر بودیم که درپی راهنمائی نظری برای عمل خود بوده است؛ عمل‌زدگیِ عوام‌گرایانه را کنار گذاشته و خود آستین بالا زده و کندوکاو برای نظریه‌ی راهنمای توسعه‌ی شهری را پیگیر شده است؛ سخن از اندیشه و تمدن ایران‌شهری رانده است و تلاش در کاربست آن در سیاست‌گذاری‌ها. مهم نیست که چقدر این کاربست با بدنه‌ی دیوانسالار و محافظه‌کار در وزارتخانه پیشرفته است؛ مهم اینست به ضرورتِ رهیافت متفاوتی برای چاره‌جوئی بحران توسعه‌ی کشور آن‌هم بر پایه‌ی خردِ دیرین این مرز و بوم پی‌برده شده و برای اثبات این ضرورت، راهبری و تلاشی ارزشمند صورت گرفته است. 

اینک شوربختانه زمانه چنان گذشته که ایشان را به کنارکشیدن از مسند راهبری رهیافتی تازه شکل گرفته راغب کرده است و بیم توقف آن می‌رود. امید است با حمایت دلسوزانِ توسعه‌ی پایدار ایرانِ عزیز و آن‌ها که در عوضِ تباهی‌آفرینی‌های شهری خواهان بازآفرینیِ ایران‌شهری هستند، گفتمان خِرَدورزی با ماندن و تداوم حضورِ وزیر ادامه یابد. چه خوشایند است روزی که سکانِ وزارت‌خانه در دست فردی برای دگرگونی تولیدِ فضای سودازده‌ی شهرهایمان و برپائی حکمروائی شایسته قرار گیرد؛ کسی که خردِ جمعی و حکمتِ ماندگاری ایران را راهنمای خویش قرار دهد و شهرهائی بهاری بسازد برفرازِ "آنچه را ویرانگرِ پائیز درهم ریخت، غارت کرد و بُرد" (شعر از فریدون مشیری).

*دانشیار شهرسازی دانشگاه شهیدبهشتی

نظر شما