شناسهٔ خبر: 127477 - سرویس مسکن و شهرسازی

عبور از دوران گذار و گذر از بی‌هویتی در معماری معاصر/ بهبود نظام معماری با تغییر شیوه‌های آموزشی کشور

ایرج کلانتری معماری معاصر با نقاط قوت و ضعف بین معماران معرفی و تعریف می‌شود که عموما علاوه بر مباحث نظری و علمی به ویژگی هنری و ارتباط با معماری سنتی ایرانی نیز نظر دارد. به گفته ایرج کلانتری، معماری معاصر عبور از دوران گذار و در صورت تدوام در اندیشه و اجرای اصول معماری می‌تواند گذر از بی‌هویتی در دوران معاصر قلمداد شود.

مژده نوروزی- ایرج کلانتری دانش‌آموخته کارشناسی ارشد معماری از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و طراح بناهایی همچون اجلاس سران کشورهای اسلامی، فرودگاه بین‌المللی امام‌خمینی (ره) و سفارت ایران در گرجستان است که در سال ۸۴ به عنوان معمار پیشکسوت ایران شناخته شد. وی که هم‌اکنون شرکت مهندسین مشاور باوند را مدیریت می‌کند به نقد معماری معاصر پرداخته است و در گفتگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی بر اهمیت معماری و آموزش‌های آکادمیک تاکید دارد. گفتگوی ما را با این معمار پیشکسوت مرحوم می‌خوانید:

ایرج کلانتری در گفتگو با خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی در بیان اینکه این دوره (دولت یازدهم) را می‌توان سرآغاز تاریخ معماری برای دوران معاصر نامید با تاکید بر پیچیدگی موضوع می‌گوید: این موضوع مطلب پیچیده و مهمی است. وقتی می‌گوییم معماری معاصر حداقل باید برگردیم به ۴۰ تا ۵۰ سال قبل از انقلاب و بعد ببینیم چه اتفاقاتی رخ داده است.

به گفته معمار پیشکسوت ایران؛ در آغاز و اواخر جنگ جهانی دوم یک نوع معماری صنعتی و متفاوت با سنت وارد ایران می‌شود، مجتمع‌های مختلفی شکل می‌گیرند که عموما با سنت‌های معماری ایرانی بیگانه‌اند اما پس از مدتی جایگاه پیدا می‌کنند که مجتمع نفت از این نمونه است.

کلانتری با اشاره به اینکه نظام آموزش آکادمیک در ایران دوران گذاری را طی کرد به توانایی دانش آموختگان معماری در تطبیق اصول معماری با سنت‌های ایرانی اشاره می‌کند و می‌گوید: نظام آموزش معماری به سبک گذار در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران شروع به فعالیت می‌کند و در همان دوران شاهد هستیم که حرفه معماری به عنوان یکی از رشته‌های هنری در ایران شناخته و به کار می‌رود که تفاوت‌های بارزی با دیگر رشته‌های مهندسی دارد.

وی ادامه می‌دهد: فعالیت معماری سیستم گذاری را در ایران شروع می‌کند و محصول آموزش‌های آن دوران تعدادی آرشیتکت و معماری می‌شوند که علاوه بر آنکه از اصول مهندسی تخطی نمی‌کنند، در عین‌حال، واجد تنوع فرمی هستند و از همه مهمتر، گرایش به ارزش‌های سنتی و خاطرات معماری سنتی در این گروه با وجود گرایش‌های بسیار شدید به مدرنیته و تجدد وجود دارد.  

عبور از دوران گذار و گذر از بی‌هویتی در معماری معاصر/ بهبود نظام معماری با تغییر شیوه‌های آموزشی کشور

کلانتری با یادآوری انقلابات دانشجویی در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی در برخی از کشورهای جهان که بنیادهای نظام آموزشی گذار را به هم می‌ریزد به نقشی که انقلاب‌ها در تغییر سیستم آموزشی ایجاد می‌کنند تاکید کرده و می‌گوید: با شروع انقلاب دانشجویی در سال های ۱۹۶۸ میلادی به بعد و شاید اندکی قبل از آن، بنیادهای نظام آموزشی گذار به هم می‌ریزد. و شاهد هستیم که مبانی نظری و تئوری‌های ایدئولوژیک جایگزین وجه طراحی، ارزش‌های تجسمی و ویژگی‌های هنری می‌شوند.

وی انعکاس این تغییر دیدگاه کلی در جامعه را در نظام آموزشی قبل از انقلاب تشریح می‌کند: انعکاس تغییر دیدگاهی که در جامعه عمومیت پیدا می‌کند را قبل از انقلاب اسلامی ایران در دانشکده‌های معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران می‌بینیم؛ دانش‌آموختگانی که پیش‌تر با ارایه ۵۸ طرح معماری به عنوان مهندس معمار به جامعه حرفه‌ای معرفی می‌شدند و کار خود را در حرفه آغاز می‌کردند با ارایه هفت پروژه و طرح به جامعه معرفی شدند و اینها تفاوت‌های بارزی است که نوع تغییر نگاه به حرفه معماری و اصولا تغییر دیدگاه نسبت به جامعه را در آن دوران به تصویر می‌کشد که شاهد تداوم آن تا به امروز نیز هستیم.

کلانتری ذهنیت‌های عجیب برای جستجوی هویت‌های تعریف نشده و کلیشه‌ای را از دیگر آفت‌های عبور از دوران گذار تا دوران معاصر برمی‌شمرد و می‌گوید: مشکل عمده از زمانی در کشور چهره واقعی خود را نشان داد که ارتباط فارغ التحصیلان دانشکده معماری با جامعه حرفه‌ای قطع شد.

وی با انتقاد نسبت به سیستم آموزشی و بویژه آموزش معماری در کشور تغییرات عمده نظام فنی و اجرایی را از دیگر مشکلات عنوان می‌کند و می‌گوید: با تغییر نظام فنی و اجرایی کشور، نحوه واگذاری و روش‌های عمرانی نیز تغییر می‌کند و به جای همگرایی، جامعه مهندسی را به واگرایی سوق می‌دهد. بدین معنا که دوران جدید به جای آنکه جامعه مهندسی را به همگرایی دعوت کند تا این همگرایی به نفع پروژه تمام شود جامعه مهندسی را در یک موضع تقابلی قرار می دهد و اینها آسیب‌هایی است که انتظار می‌رود تغییر کند.

به گفته کلانتری، عمر متوسط مدیران اجرایی در کشور، عموما ۶ ماه بوده یعنی پروژه‌هایی که باید حداکثر در ۳ سال به اتمام برسد در برخی از بخش‌ها ۷ تا ۱۸ سال به طول می‌انجامد و اینها مسائلی نیستند که به راحتی بتوان از آن گذشت و باید در مورد آنها تامل کرد.

وی همچنین در پاسخ به این پرسش که آیا می‌توان این دوره از معماری را به عنوان آغاز تاریخ معماری معاصر برشمرد، می‌گوید: اقدامات قابل‌تاملی در مجموعه وزارت راه و شهرسازی در حال انجام است که برخی از مصوبه‌های شورای‌عالی شهرسازی و معماری و تاکید بر آنها برای اجرا توسط دستگاه‌های اجرایی، باز زنده‌سازی برخی از خانه‌های با ارزش معماری و بازگشت و توجه به ارزش‌های تاریخی آغازی است که اگر تداوم داشته باشد می‌تواند جرقه‌هایی برای یک آغاز در تاریخ معماری باشد. اما معتقدم تداوم در معماری و اصول معماری است که می‌تواند به این روش جانی تازه بدهد در غیراینصورت شاید تنها نسیمی بوزد و بعدها خاموش شود.

کلانتری در مورد فعالیت‌های وزارت راه و شهرسازی با تاکید بر نیت خیر مقامات ارشد آن می‌گوید: من از نیت خیر این مقامات (مقامات ارشد وزارت راه و شهرسازی) کاملا آگاهم اما در ارتباط با روش‌ها با این گروه، اختلاف سلیقه دارم. همچنین معتقدم که باید دلایل اصلی افزایش قیمت وحشتناک زمین بررسی شود، به حقوق مالکانه مردمی که صاحب بناهای باارزش هستند توجه شود تا آنها به حفظ، حراست و نگه‌داری از بناهای باارزش خود متمایل شوند نه آنکه عرصه آنقدر تنگ شود که مالکان برخی از خانه‌های با ارزش در بافت‌های قدیمی به سمت بساز و بفروشی متمایل شوند. اگرچه جاانداختن این فرهنگ کاری دشوار است اما غیرممکن نیست و می‌توان با تدبیر راه را برای اهدافی که نفع همگانی را در نظر می‌گیرد باز کرد. /