شناسهٔ خبر: 23636 - سرویس مسکن و شهرسازی

تاملی بر دلایل افول معماری ایران از دوران صفویه و قاجار تا امروز

استقبال گردشگران از آثار تاریخی و معماری ایران در سراسر کشور نیاکان ما در تاریخ قالب‌های گوناگونی در معماری خانه استفاده کرده‌‌اند که در دوره‌هایی- به‌خصوص بعد از ظهور اسلام- نمونه‌های برجامانده نشان از بالابودن کیفیت ساخت و طرح از جنبه‌های مختلف کالبدی، زیست‌محیطی، فرهنگی و... دارد. اما پس از دوران صفوی و در دوره قاجار، درحالی‌که شاهد تحول تمدن و علوم-رنسانس-در اروپا هستیم، نظام‌های مختلف کشور ما رو به افول می‌رود.

مفهوم سکونت به عنوان یکی از نیاز‌های اولیه بشر، از ابتدای آفرینش با او همراه بوده است. نمود‌های اولیه آن استفاده از محیط طبیعی به عنوان سرپناه و در ادامه سیر تکامل انسان در قالب محیط مصنوع نمود پیدا کرد. رابطه آدمی با محیط زندگی خود گاه فراتر از محلی برای خورد و خوراک و خواب می‌رود. تشکیل مفهوم خانواده را در قالب خانه می‌توان دید، جایی که پدر و مادر به تربیت و رشد فرزندان خود پرداخته و گاهی نیز پدربزرگ یا مادربزرگ با آنها زندگی می‌کنند.

سرزمین ایران مانند سایر نقاط دنیا در استفاده از مفهوم خانه مستثنا نبوده است. نیاکان ما در تاریخ قالب‌های گوناگونی در معماری خانه استفاده کرده‌‌اند که در دوره‌هایی- به‌خصوص بعد از ظهور اسلام- نمونه‌های برجامانده نشان از بالابودن کیفیت ساخت و طرح از جنبه‌های مختلف کالبدی، زیست‌محیطی، فرهنگی و... دارد. اما پس از دوران صفوی و در دوره قاجار، درحالی‌که شاهد تحول تمدن و علوم-رنسانس-در اروپا هستیم، نظام‌های مختلف کشور ما رو به افول می‌رود. سفرهای متعدد شاه‌هان قجر به شهرهای اروپایی که در آن زمان به‌اصطلاح «فرنگ» نامیده می‌شد، عایدی جز تقلید کورکورانه از آنچه در اروپا می‌دیدند، نداشت. تقلیدی که چشم‌هایش را بر روی اصالت فرهنگ ایرانی بست و در دوران پهلوی به دنبال حذف و دگرگونی آن به نام تجدد شد.

در این دوران است که بافت تاریخی ما که به صورت طبیعی و انسان‌وار شکل گرفته بود به وسیله‌ عنصری به نام خیابان از هم دریده شد که امروزه شاهد آن هستیم که عریض‌کردن خیابان‌ها به بهانه افزایش جمعیت ماشین‌ها، عرصه را بر عبور عابران پیاده تنگ  و امنیت آنها را تهدید می‌کند. همان‌طور که پیش‌تر بیان شد، بحث مسکن اهمیت فوق‌العاده‌ای در زندگی روزمره انسان دارد. پس از یک روز کاری طولانی و خسته‌کننده این خانه است که از اعضای خانواده را در برابر شلوغی محیط اطراف حفاظت می‌کند؛ اما اگر مسکنی به‌این‌گونه نباشد و بالعکس موجبات اغتشاش حواس و برهم‌خوردن آرامش اعضای خانواده را به وجود بیاورد چه خواهد شد؟ تبعات این پرسش بسیار سنگین است، چه در حوزه فردی و چه اجتماعی؛ متأسفانه امروزه شاهد آن هستیم که مفهوم خانه نه‌تنها حریم امنی برای ساکنان آن فراهم نمی‌کند، بلکه بسیاری از مشکلات روانی جامعه از آن نشئت می‌گیرد. اگر خانه را به عنوان یک شاخص معماری در نظر بگیریم، مشکلات ذکرشده را می‌توان ضعف استفاده از دانش معماری برای ایجاد کالبدی به اسم مسکن دانست.

بگذارید باز به گذشته برگردیم، زمانی که خانه‌ها منطبق با سبک زندگی ایرانی- اسلامی ایجاد می‌شدند. از ویژگی‌های بارز آن خانه‌ها، که در بافت‌های سنتی بخش مرکزی فلات ایران به‌وفور یافت می‌شود، می‌توان به حیاط مرکزی اشاره کرد. این حیاط را حتی به صورت حیات نیز می‌توان نوشت. این نظام حتی به جنبه‌های زیست‌محیطی نیز کمک کرده و در فصول مختلف سال شرایط اقلیمی بهینه و مطلوب را برای ساکنین ایجاد می‌کرد. اما چه شد که معماری ما به‌ویژه در حوزه مسکن با چنان اصالت و کیفیتی به آپارتمان‌هایی با کیفیت ساخت پایین و عاری از هویت بدل شد؟ بخشی از جواب این سؤال را در سطور اولیه این مطلب می‌توان یافت؛ ازدست‌دادن اتکا به ارزش‌های جامعه که شروع آن از دوران قاجار و پیش‌رفتن این خودباختگی در مقابل فرهنگ غرب تا به امروز ادامه دارد. از دیگر دلایل این موضوع می‌توان به تغییر سبک و شرایط زندگی اشاره کرد. مسلما که طرز زندگی امروز با دوران صفویان تغییر کرده و به‌وجود‌آمدن نیاز‌ها و ابزارهای جدید، سبک و تعریف جدیدی از معماری مسکن را می‌طلبد. حال دو مورد ذکرشده در بالا را با هم ترکیب می‌کنیم، آن‌گاه که بر اثر آشنایی با علوم و شیوه‌های نوین، شیوه جدیدی از تعاملات در جامعه ایران ایجاد شد، پاسخ معماری برای مسکن نیز به‌جای یافتن تعریف جدید خود منطبق با اصول اجتماعی و فرهنگی، در این تغییر نگرش به ایران صادر شد. چه آنکه مرتبا در حال مشاهده تکرار گونه‌ای از معماری در سطح شهری مانند تهران هستیم که حتی کاریکاتوری از معماری غربی هم نیست.

نماهای سنگی با الگوواره‌هایی که نه‌تنها با فرهنگ ما سازگار نیستند که به ریشه‌های خود نیز بی‌شباهت‌اند و از همه مهم‌تر داخل خانه، جایی که زندگی در جریان است: شاهد آن هستیم که بسیاری از خانه‌ها از دریافت نور طبیعی که از نخستین ملزومات در طراحی یک خانه است محروم هستند. متأسفانه کاهش سطح کیفی درون و بیرون خانه‌ها، تبعات منفی بسیاری چه برای آنها که در خانه زندگی می‌کنند و چه سیمای شهری خواهد داشت. تجلیل از معماری گذشته به معنای تقلید از آن نیست بلکه سرنخی است برای ادامه راه و حفظ سنت؛ سنتی که حاصل تجربه و خطای سالیان اجداد ما بوده به‌طوری‌که ماحصل قطع رابطه ناگهانی با آن را امروز در خیابان‌ها شاهد هستیم. نگارنده اعتقاد دارد نقد و توصیف از آسان‌ترین مراحل کار است اما زمانی نتیجه می‌دهد که تغییر حاصل شود. صرف شعاردادن اینکه ما هویت خود در معماری مسکن را از دست داده‌ایم کافی نیست؛ بلکه ابتدای راه است و بیان اینکه حال چه باید کرد در مراحل بعدی قرار می‌گیرد. در حدود سال‌های ١٩٢٠ میلادی بود که جنبش مدرنیته در غرب شکل گرفت که از نتایج آن فراموشی گذشته، فرهنگ، ملیت، زبان و آداب و رسوم هر قوم و ملت بود. نسخه‌ای جهانی که تصور می‌شد در هر جایی از این کره خاکی کارساز است.

این جنبش متقارن می‌شود با دوران پهلوی در ایران؛ زمانی که حکومت پهلوی نیز همان‌طور که پیش‌تر بیان شد به نام تجدد به‌دنبال پیوستن به این انجمن جهانی برای عقب‌نماندن از غرب بود. نگاره‌ای از رضاشاه و ملازمان او موجود است که با پوشاندن کلاه لبه‌دار و پالتو بر تن آنها به‌دنبال نشان‌دادن مدنیت است اما این تنها ظاهر است و نتیجه آن باطنی است که هر روز به شکلی کج‌تر شکل گرفت. تضادهایی که نمود‌های آن اکنون در معماری ما نیز حادث شده است. معماری نیز از جنبش مدرنیته مستثنا نبود؛ از دهه ١٩٦٠ میلادی بود که غربی‌ها به این نتیجه رسیدند که پیچیدن نسخه جهانی پاسخی مناسب برای سبک زندگی و به دنبال آن معماری -که ظرفی برای زندگی است- نیست؛ چراکه تفاوت بوم و فرهنگ، تفاوت‌های بنیادین در هر قوم و کشوری ایجاد می‌کند. امروز ما در ایران همچنان شاهد تداوم همان نهضت مدرنیته هستیم. کشور ما علاوه بر اینکه در روح کلی خود دارای فرهنگی منحصربه‌فرد است، همچنین خرده‌اقلیم و خرده‌فرهنگ‌هایی دارد که تبعات نادیده‌گرفتن آنها را امروزه شاهد هستیم.

احداث آپارتمان‌هایی مسکونی با نام «مسکن مهر» که در همه جای ایران دارای یک شکل و قیافه هستند در تداوم صحبت‌های رفته در بالا است. کیفیت نازل در ساخت و بی‌توجهی به نیاز‌های زیبایی‌شناسانه انسان در کنار مفهوم سرپناه، مشکلات جدی در این مساکن به وجود آورده است؛ اما راه‌حل کاملا روشن است: بازنگری در آنچه معماری خانه می‌خوانیم و کمک‌گرفتن از کسانی که تخصص معماری دارند. در بسیاری از موارد شاهد هستیم کسانی که اصول اولیه معماری را نمی‌دانند و تنها برای سود بیشتر اجازه دست‌زدن به ساخت‌وساز به خود می‌دهند؛ غافل از اینکه چشم‌پوشی از این مورد تبعات بسیار سنگین و جبران‌ناپذیری برای جامعه خواهد داشت.

اگر شما در حیطه پزشکی اطلاعاتی نداشته باشید، تجویز دارو برای بیمار حتی ممکن است به مرگ او منجر شود. در آخر تقاضا می‌کنم کسانی که به دنبال ایجاد مسکنی ایده‌آل برای خود و خانواده خود هستند از نظرات و تجربیات معماران و متخصصان متعهدی که تعداد آنها کم هم نیست و عمر خود را در این راه صرف کرده‌اند استفاده کنند. مسکنی ایده‌آل نه‌تنها شرایط مناسبی برای زندگی خانواده که هویتی منحصربه‌فرد برای شهر ایجاد خواهد کرد.

منبع: شرق