شناسهٔ خبر: 26154 - سرویس مسکن و شهرسازی

بازخوانی تجلیل دولتمردان و هنرمندان از سیدمحمد بهشتی؛

در ستایش «معمار»

سیدمحمد بهشتی روایت‌های‌معمارانه سلسله برنامه‌ای است که از سوی کتابخانه ملی ایران و با همکاری کانون معماران و شهرسازان تدارک دیده شده تا در برنامه‌های خود ضمن معرفی معماران و آثار معماری برگزیده از چهره‌های شاخص این رشته تقدیر کند. گفته می‌شود دولت یازدهم آغاز ورود به تاریخ معماری معاصر است.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، وزارت راه و شهرسازی در برنامه ای مشترک با کتابخانه ملی ایران، برنامه ای را برای تقدیر از سیدمحمدبهشتی رئیس پژوهشکده میراث فرهنگی تدارک دید و در آن شخصیت ها و چهره های تاثیرگذار در عرصه سیاست، فرهنگ و اقتصاد کشور به ایراد سخنرانی پرداختند. متن زیر خلاصه ای از سخنرانی افرادی است که در آن مراسم به مناسبت تقدیر از معماران برگزیده سخنرانی کردند.

سيدمحمد بهشتي، رئيس پژوهشگاه ميراث فرهنگي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري، عضو شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري و رئيس کميته ملي ايکوم ايران، در مراسم بزرگداشتش که چندي پيش از سوي کانون معماران و شهرسازان و كانون معماران معاصر و سازمان اسناد و کتابخانه ملي برگزار شده بود، با تقدير از دست اندرکاران اين حرکت و شرکت کنندگان در اين بزرگداشت، گفت: با ٣٧ سال تجربه حضور در عرصه هاي مختلف مديريتي روي يک نکته تاکيد مي کنم در همه اين ٣٧ سال من لذت بردم و از کارهايي که کردم کيف کردم، اصلاسخت نبود و به من بد نگذشت.
بهشتي افزود: البته همه آنچه براي همه مديران اتفاق مي افتد، براي من هم افتاد و من لذت و بهره بردم؛ چه سال هايي که در صداوسيما بودم، چه سال هايي که در سينما، چه سال هايي که در شهرداري و چه سال هايي که در ميراث بودم و چه سال هايي که در ميراث نبودم و چه الاني که دوباره به سازمان برگشتم، لذت بردم؛ لذت مثل کسي که تشنه است و يک جرعه آب را براي رفع تشنگي نمي خورد، بلکه گوارايي آب را مي چشد و لذت مي برد. کسي که تشنه است از آب لذت مي برد، از اين باب هيچ منتي بر سر کسي ندارم، چراکه خودم لذت بردم.

سيدمحمد بهشتي اظهار کرد: سپاسگزارم از کساني که اين فرصت را در اختيارم قرار دادند براي لذت بردن، در حقيقت در ٣٧ سال براي اينکه من لذت ببرم به كساني سخت گذشت و تحمل کردند، بر کساني که به من نزديک تر بودند بيشتر سخت گذشت. کساني که دورتر بودند، کمتر سختي کشيدند از همه آنها طلب بخشودگي مي کنم. نزديک ترين کسان به من خانواده ام بودند که به آنها خيلي سخت گذشت. من در طول اين ٣٧ سال هيچ موقع مرخصي نرفتم، سه روز مرخصي رفتم آن هم با آقاي انوار دعوايمان شد و من قهر کردم و بعد، سه روز مرخصي رفتم. آن موقع جوان تر بودم و انرژي بيشتري داشتم تعطيلي نمي دانستم يعني چه در اين شرايط به خانواده آدم چقدر سخت مي گذرد. فرصتي نداشتم براي فرزندانم پدري و براي همسرم شوهري کنم. نمي دانم آنها به خاطر اين تلخي اي که بر آنها گذشت، من را چگونه مي بخشند. اين از بزرگواري خودشان سرچشمه مي گيرد. در ادامه حاضران از بهشتي و كارهاي او گفتند.

مردی که فهميد و ميی‌فهمد

عباس آخوندي: به پاس زحمات مردي انديشمند، در انجمن معماران حضور پيدا کردم تا از شخصيت دکتر بهشتي به سهم خود تقدير کنم. مهندس بهشتي ايران را مي فهمند و ما شخصيت هايي که ايران را بفهمند، زياد نداريم. متاسفانه اين ويژگي در شخصيت مهندس بهشتي بيش از هر چيز برجسته تر است. منظور من از شخصيتي که ايران را مي فهمد، چيست؟ ما در عصر جهاني شدن و انقلاب اطلاعات و ارتباطات زندگي مي کنيم؛ روزگاري که فشردگي زمان ومکان ويژگي برجسته آن است، اما سوالي که فراروي همه ماست، اين است اگر ما در عصر فشردگي زمان زندگي کنيم، آيا به معني اين است که زمان ومکان کارايي خود را در زندگي ما از دست داده اند؟ آيا در روزگار جهاني شدن هنوز ما مي توانيم علقه به زمان ومکان داشته باشيم؟

اين سوال بسيار بزرگي فراروي ماست و بسياري از ما به اين سوال به صورت عميق فكر نکرديم و به همين دليل تحت تاثير تحولات سريع روزگار از ارزش هاي مکاني و تاريخي ايران چشم پوشي کرديم. در روزگار جهاني شدن که زمان ومکان فشرده مي شود، به اين فشردگي به گونه اي ديگر بايد نگاه کرد و آن برجستگي زمان ومکان در ايران و تاريخ ايران است، همين مهم است، اين در اين روزگار يعني چه؟

اين مفهوم ايراني بودن در معماري، شهرسازي و موسيقي و از همه مهم تر، در زندگي روزمره ما چه تجلي اي دارد. چگونه مي خواهيم با کيفيت تفکر، نگاه به زندگي و بازخواني موقعيت ايران در جهان رابطه برقرار و چگونه مي خواهيم خودمان را در اين دنيا تعريف کنيم؟ مي گويند شهرهاي ايراني- اسلامي، مفهوم ايراني، اما وقتي مفهوم ايراني را به کار مي بريم کمتر مي انديشيم.

از حس تعلق چه تعريفي مي کنيم، آنچه ايراني را از غيرايراني متمايز مي کند چيست؟ فکر مي کنم دکتر بهشتي در اين روزگار پرتلاطم که سرعت، ويژگي ممتاز آن است، مفهوم انديشه ايراني، مفهوم انديشه ايران شهري و تعلق به ايران، در مفهوم معنايي و معناي تاريخي، را هيچ وقت از دست نداد و تلاش کرد مفهوم ايران را در روزگار جديد بازخواني کند؛ چه وقتي در فارابي بود و چه وقتي در حوزه ميراث فرهنگي، يا يک معمار مي خواست نقش آفريني کند. افتخار مي کنم در مراسم تجليل مردي که ايران را فهميد و مي فهمد و حاضر نشد از تعلق به ايران چشم پوشي کند، حضور يافتم. اميدوارم همه ما بتوانيم به مفهوم ايراني و ايراني بودن يک بار بينديشيم.

پي ريزِ هنر هفتم

سيدمحمود دعايي: سال هاي سال است که ما مهندس بهشتي را به خوش فکري و خوش عملي مي شناسيم. نام ايشان يادآور شهيد بهشتي هم هست. محمد بهشتي را همه به عنوان يک فرزند فرهيخته انقلاب مي شناسيم. امروز کانون معماران معاصر و سازمان اسناد، حرکتي مشترک را انجام دادند و آن هم بزرگداشت معمار بناي فرهنگي کشور به معناي وسيع است. مهندس بهشتي را علاوه بر معماربودن، به معناي واقعي به عنوان معمار بناي فرهنگي مي شناسيم. معماربودن و معماري کردن به معناي عام و فراگير کار کمي نيست. توانمندي و ظرفيت وجودي مهندس بهشتي را از آغاز انقلاب در هر جا تصدي داشته است، به عنوان شاخص ترين چهره خلاق فرهنگي يافته ايم. ارتقاي چنين نقشي در حوزه سينما با حمله و نقادي هايي همراه بوده است، سيدمحمد بهشتي پابه پاي فخرالدين انوار، تا آخرين حد امکان بردباري و جان سختي کردند و در برابر آنچه تلخ وشيرين زمان بود تجربه اندوزي کردند و بدون ادعا از کار کناره گرفتند و کار را به ديگري سپردند. کارنامه سيدمحمد بهشتي را مي توان نقادانه نقد کرد اما نقش او را در پي ريزي هنر هفتم در سال هاي پس از انقلاب که گسيختگي و بي دروپيکري از دروديوار مي ريخت، نمي توان ناديده گرفت. در سال هاي پس از پيروزي انقلاب که نه هويت سينما و نه موسيقي مشخص بود، شجاعت مي خواست يکي دل به دريا بزند و باشهامت و با سرمايه انديشه، پا به عرصه سينما بگذارد. سيدمحمد بهشتي مبتکر فيلم فجر و مدال سينماي فارابي را بر سينه دارد و هر نقدي که بر وي وارد باشد، از نقش او نمي کاهد. جشنواره فيلم فجر يک گام اساسي بود که بهشتي برداشت. سينماي يک سال ايران در رهگذر فيلم فجر در معرض ديد قرار مي گرفت. بهشتي در حرکتي مبتکرانه با طرح فيلم فجر و راه اندازي بنياد سينمايي فارابي و با مهندس انوار در راه اندازي تشکل خانه سينما نقش آفرين بود. نام بهشتي در بنيان گذاران سينماي ايران پس از انقلاب چه بخواهيم و چه نخواهيم، ثبت شده است.

او اهل اين سرزمين است

احمد مسجدجامعي: آقاي بهشتي به نوعي مي توان گفت اهل اين سرزمين است. راجع به اهل بودن تامل کنيد، رازورمز زندگي در سرزميني را که پر از تهديدها و فرصت هاست، بشناسيد. اهل سرزمين بودن و اهليت معنايي پيچيده دارد. مهندس بهشتي اين را در زماني که در ميراث فرهنگي بودند، در بخش ميراث مادي و معنوي لمس کردند. نکته ديگر آن مهرباني در ذات فرهنگ ايراني است که در فرهنگ هاي ديگر نيست، مهرباني مبناي شکل گيري رفتار مدني است و آن چيزي است که فرهنگ ما را از ديگر فرهنگ ها متمايز مي کند؛ آنچه به عنوان يک تهديد است که تمدن هايي که ريشه در يونان و سامي دارند، از آن فاصله گرفته اند. اين مهرباني در ادبيات، شعر و معماري ما تجلي پيدا کرده است. معماري ما همراه با طبيعت است و با آب و درخت نسبت دارد. ما در گفت وگويي متقابل مي خواهيم به ظرفيت هاي يکديگر بپردازيم و اين نگاهي است که آقاي بهشتي دارد. نظريه پردازي در حوزه فرهنگي در هر دوره شرايط متفاوتي دارد. ما در اين شرايط نظريه اي به روز مي خواهيم که نگاهي به گذشته داشته باشد و نيازهاي انسان ايراني امروز را برآورده کند. کار معماري در ابتدا انديشه است، حرکت هاي بزرگ منهاي انديشه مي شود. آقاي بهشتي در روزآمدن کردن سنت فرهنگي ايران نقش داشته است. بايد به اين مهم در همه ساحت هاي فرهنگ توجه شود. بزرگ بود و با اهالي امروز و همه افق هاي باز نسبت داشت و لحن آب و زمين را خوب مي فهميد.
    
    شيفته فرهنگ و سنت ايراني

عليرضا سميع آذر: جامعه هنري ايران، اهل فرهنگ، معماري و باستان شناسي از مهندس بهشتي با نکويي ياد مي کنند. افراد محترم و شاخصي مسئوليت در کشور داشته اند که پس از مسئوليت هم از آنها به نکويي ياد مي شود، اما در حوزه فرهنگ کمترکسي است که حسرت آمدن آن براي کسي باشد، اما آقاي بهشتي اين گونه است و چهره خوب و زيبنده نظام در عرصه فرهنگ است. عادت ديرينه ما اين است پس از مرگ شخصي از خدمات و کرامات وي صحبت مي کنيم درحالي که براي مهندسي بهشتي اين کار را زود مي کنيم. آنچه مهندس بهشتي در آينده براي تعالي فرهنگ و معماري انجام مي دهند، بيشتر است. نيمي از فعاليت ايشان مانده است. از کانون معماري تقدير مي کنم اگرچه اين کار را زود انجام داده اند. ايشان شرايط روز را خوب مي فهمند چيزي ما که با کندذهني، آن را ناديده مي گيريم، ايشان در هر زمان شرايط را مي فهميدند و آن را به ديگران منتقل مي کردند. الان مي توانيم دوران مديريت ايشان را در تلويزيون، ميراث فرهنگي و بنياد فارابي نقد کنيم، مهندس بهشتي شيفته فرهنگ و سنت ايراني است. ايشان شيفته شکوه کلاسيک است؛ حتي وقتي درباره فرهنگ هاي ديگر صحبت مي کنند.

مردِ فرهنگ

مهندس مهدي حجت: مهندس بهشتي مرد فرهنگ است، در هر پستي که بودند با اينکه اين پست ها با يکديگر فاصله داشتند، همواره موفق بودند. ما بيش از ٤٠ سال است با يکديگر حرکت مي کنيم. مهندس بهشتي در همه کارهايي که بوده اند چه در سينما، ميراث فرهنگي و دانشگاه، مي گويند ما مردم اين سرزمين در طول اين مکان وزمان زيسته و يک منش داريم، ايراني بودن فهم زيستن در اين سرزمين از ابتدا تا به امروز است. اگر الان هر کدام از اذهان ما خاطرات خود را از دست دهد، آيا براي فردا مي توانيم کاري کنيم، يک ملت هم بايد اين گونه باشد. او کيست آن کسي که در طول اين زمان ومکان زيسته است، آنچه امروز با آن مواجه هستيم، درگيرشدن با هجمه اي است که آن کيفيت بودن ما (منش ايراني بودن) را از ما مي گيرد، اين در همه عرصه ها هست. دلايل مختلفي داريم، بايد جوانان را تشويق کنيم که اين منش و فرمول ما در طول تاريخ چه بوده است. امروز ما در صنعت، معماري و همه مظاهر دچار مشکل هستيم و راهمان گم شده است. ما امکان راه گرفتن از ديگران را هم نداريم. ما با همه وجود ايراني هستيم همه آنچه در اين سرزمين در طول زمان حرکت کرده است، کيفيت وجودي من را تعيين مي کند، همه اينها در همه حوزه ها موثر است. در معماري، ما در دو بخش با اين بحث مواجه هستيم، معماري بايد خواست هاي انسان را با آنچه در طبيعت است، در نظر بگيرد، خواست هاي او را جواب دهد. ما در دو وجه گرفتار ايراني بودن هستيم؛ يکي استفاده از امکانات طبيعي براي برطرف کردن خواست انسان هاست، بسياري از سرگشتگي هاي ما اين است که نمي دانيم چه مي سازيم و يکي هم به دليل پاسخ گويي به خواست هاي انساني است. انسان موجود خلق الساعه نيست اول موجودي با يک گذشته است. پاسخ گفتن به خواست ما و نيازهاي هر آدمي، نيازمند شناخت عمق خواسته هاي او است و معماري بايد به آن پاسخ دهد. معماري امروز ما متناسب با خواست هاي نيازهاي امروزي ما نيست، هر دو بال اين پرنده دچار مشکل است بايد به هر روي اين وجه توجه کنيد. اگر کسي خود را به فرهنگ ايراني آغشته کرد نيازمند اين است که بفهمد آنجايي که هست، کجاست.
    
    ژرف نگري ويژه

مسعود سلطاني فر: تجليل و تکريم از فعالان و تاثيرگذاران حوزه فرهنگ و هنر در زمان حيات چه ارزشي دارد، در سال هاي گذشته به دليل حوادثي که اتفاق افتاده بود نسبت به آنها موضع گيري شد و به دليل فضاي سياسي نمي شد از کسي تجليل کرد. آقاي بهشتي با توجه به روندي که در طول ٣٧ گذشته در عرصه فعاليت هاي فرهنگي و هنري طي کرده و آزمون خود را پس داده است، ديگر جايي براي تغيير در تفکر و باور اين عزيز وجود ندارد. ما سه سال است که در ميراث از نزديک همکار اين عزيز هستيم و از نظرات و تجربيات ايشان استفاده مي کنيم. کساني که مدير و متولي مجموعه اي هستند، بايد چند ويژگي داشته باشند که من با توجه به مطالعاتي که داشته ام، مي گويم چند شاخص مهم براي يک مدير و متولي بايد وجود داشته باشد؛ شاخص اول شخصيت آن مدير است، يعني مدير بايد شخصيت سازماندهي همه نيروها و کساني که در مجموعه هستند را داشته باشد. شاخص دوم جاذبه است، يعني بتواند فضاي تشويق را در مجموعه خود ايجاد کند و روحيه کار جمعي را تسري بدهد. شاخص سوم تعهد است که اين تعهد را بايد در راستاي اهداف سازمان داشته باشد. چهارم شاخص توان برقراري ارتباط با بخش هاي ذي نفوذ و تاثيرگذار است و شاخص پنجم لياقت اين فرد به دليل داشتن دانش آن کار و شجاعت و شهامتي است که در امر مديريت و ساماندهي دارد. متاسفانه در دولت گذشته اين شخصيت دچار انزوا و عزلت شده بود و به قول خودشان، ١٨ ماه از کار اخراج شده بود. گذشته بر هيچ کس پوشيده نيست، ما در طول اين مدت از آقاي بهشتي به عنوان يک کانون امن و نقطه مطمئن براي رسيدن به اهداف سازماني کمک گرفتيم. آقاي بهشتي ژرف نگري ويژه اي در امور مختلف دارند و ما همواره از تحليل ها و ريزبيني هاي ايشان در جلساتمان استفاده مي کنيم.
    
    سرمايه ملت

سيدرضا صالحي اميري: ما براي سيدمحمد بهشتي جمع شديم؛ براي تجليل از معرفت اخلاق و همنوايي. بيش از ٣٠ ميليون کتاب و بيش از ٣٥ هزار نسخه خطي و چند ميليون عکس از تاريخ و فرهنگ اين کشور در زير مخازن سقف کتابخانه ملي وجود دارد که همه يک پيام دارد و آن اينکه از فرهنگ و فرهيختگان فرهنگي بايد تجليل کنيم. اين فضا نماد يک ملت است. ما از آقاي بهشتي تجليل نمي کنيم به نسل جديد مي گوييم اگر شما مسير بهشتي را بپيماييد که مسير همنوايي اخلاق و فضيلت است، رستگار مي شويد. اگر امروز ريشه هاي درخت انقلاب سبز است و مردم از برگ هاي آن بهره مندند به ريشه هاي سترگ آن است، هر کدام از چهره هاي حاضر در اين سالن يک بهشتي و حاملان فرهنگ ايران هستند. همه جمع شده اند که بگويند راه فضيلت، راهي بي پايان است و اين شخصيت ها به جوانان اين پيام را مي دهند که شما هم مي توانيد پرچم دار فضيلت باشيد، ولي به شرطي که در دنياي پرنفاق و تاريک امروز صادق باشيد، انسان هاي صادق در اين فضاي تاريک مي درخشند. آشنايي من با سيدمحمد بهشتي از سال هاي پس از انقلاب و از سفر حج در سال ٧٨ است. يک هفته در سفر فهميدم بهشتي سرمايه اي ديگر است. ما در کشور سرمايه هاي مختلف داريم، محمد بهشتي سرمايه فرهنگي و اجتماعي ملت است./