مژده نوروزی- به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، صحبت کردن با ایرج اعتصام با اضطراب و هیجان همراه است. ترس از آن جهت که با شخصیتی به گفتگو خواهم نشست که دنیایی از تجربه را با خود دارد و در مجامع بین المللی یکی از چهرههای حاذق و شناخته شده است که شاید ادامه گفتگو را برایم دشوار کند و هیجان از این منظر که اطمینان دارم در حین سخن گفتن از تجربیات و پاسخ به سوالاتم، پنجرههای فراوانی برایم باز خواهند شد که مطمئنا یکی از آنها به تهران نظر دارد و با نگاهی متفاوت آن را به نقد میکشد. اگرچه این معمار با تجربه و دنیا دیده از روزهای پرمشغله خود میگوید که در ایران پشت سر گذاشته و سفری که پیشِ رو دارد و در طی آن تا یک ماه در وطن نخواهد بود اما در لابهلای صحبت از مشغله فراوانش، صبر و حوصلهای سر برمی آورد که دعوت به گوش سپردن میکند و آغشته به عطری از تجربه، دانش و بینش روزگار رفته و معاصر است.
پروفسور ایرج اعتصام، متولد ۱۳۰۹ در شهر گرگان است. وی استاد تمام معماری دانشگاه تهران، دانشیار دانشگاه شهید بهشتی و استاد دانشگاه جرج واشنگتن سیاتل و برکلی آمریکاست و علاوه بر طراحی و اجرای پروژههای متعدد معماری و شهرسازی از اولین دانشجویان معماری دانشکده هنرهای زیبا و اولین دارنده مدرک دکترای معماری محسوب میشود. او کارشناس ارشد طرحریزی منطقهای سازمان ملل متحد از سال ۱۳۵۰ و سفیر این سازمان جهت برگزاری دورههای آموزشی معماری در نقاط مختلف دنیاست.
وی در حال حاضر عضویتهای بیشماری در زمینه فعالیتهای مسکن، انجمن بینالمللی مطالعات محیطهای سنتی، انجمن معماران و انجمن شهرسازان آمریکا، جوامع بینالمللی یونان، فدراسیون بینالمللی مسکن و طرحریزی، هیات امناء انجمن مفاخر معماری ایران و... دارد.گفتگوی ما را با این معمار بین المللی و طراح پارک ملت و پارک کوروش میخوانید:
اساسا چه فاصلهای بین نگاه ما به معماری در گذشته و نگاه ما به معماری در آینده وجود دارد و آیا میتوانیم پیوندی بین آنها متصور شویم؟
معتقدم پیوند بین همه رشتههای هنری و از جمله معماری در گذشته و زمان معاصر وجود دارد. اما، پیوند به آن معنا که اصول و مبانی عینا تکرار میشود نبوده و نیست. بدیهی است که تغییر و تحولات در سطح جهانی و در ایران مانند تمامی رشتهها همواره زیاد بوده و باعث تحولات در سطوح وسیعی شدهاند. با اینحال، اصول و مبانی واقعی معماری که همانا فکر، طراحی، اجرا و مباحثی که به معماری مربوط است غیرقابل تغییر و ثابت هستند و با شناخت آنها، خلاقیتهای مختلف با زمان شکل گرفت.
اگر بخواهید شهر تهران و سایر کلانشهرها را مورد بررسی معمارانه و البته شهرسازی قرار دهید آیا میتوان ادعا کرد که پیوندی بین معماری گذشته و معماری مدرن وجود دارد، یا گسستی را در شیوه طراحی و اجرای معماری گذشته و معاصر شاهد هستیم؟
رشد بیسابقه جمعیت به ویژه پس از جنگ در تهران، سایر شهرها و کلانشهرها، و مهاجرت افراد جنگزده که به دنبال سرپناهی بودند تاثیر قابلتوجهی بر مدیریتکلان در کشور گذاشت که به دنبال آن معماری نیز تاثیر پذیرفت و در مباحث کلان، کشور دستخوش تغییر و تحول شد.
در حال حاضر برای شهر تهران و سایر شهرهای بزرگ و حتی شهرهای متوسط و کوچک طبیعی است که معماری گذشته پاسخگو نباشد زیرا علاوه بر تغییر سلیقه که به اجبار ایجاد شد و تابع تحولات اجتماعی و حتی اقتصادی بود قوانین و مقررات نافذی که برای تراکم در شهرها وجود داشت نیز تغییر ماهیت داد. به یکباره و طی دو تا سه دهه، شهرها به طرز عجیبی رشد کردند و دقت نظری که در اصول شهرسازی حاکم بر شهرداری ها وجود داشت تغییرات فراوانی کرد که افزایش جمعیت و مهاجرت های بی رویه نیز بر آن دامن زد.
خاطرم هست که در منطقه یک تهران یک اتاقک در طبقه پشت بام ساخته بودند و شهرداری دستور تخریب آن را داد. غرض از بیان این نکته آن است که در دهه های قبل آنقدر دقت نظر در مورد حفظ حدود ارتفاع و اصول حاکم بر شهرداری وجود داشت. معماری و طبعا شهرسازی در بلوای بزرگی که بر اثر رشد ناگهانی جمعیت رخ داد تغییر چهره داد.
اگر تهران را نه در گذشته دور که قبل از جنگ و پس از جنگ با هم مقایسه کنیم رشد فوق العاده جمعیت و به دنبال آن رها کردن اصول و آزادگذاشتن شهرداری برای تراکم شهرها جلوه گر خواهند شد که یقینا با گذشته متفاوت است.
معماری ما اعم از معماری صنعتی و سنتی در گذشته چه مزایایی داشته که اکنون ندارد و چه معایبی دارد که اکنون به سمت حذف و یا بهبود آن حرکت کردیم؟
معماری صنعتی و سنتی با هم تفاوتهای زیادی دارند. معماری صنعتی معماری عمده کارخانجات هستند اما معماری سنتی معماری است که از آغاز سکونت گاه ها در ایران وجود داشته است و معماری است که به دلیل رشد آرام جمعیت به آهستگی رشد کرد به اضافه آنکه بسیاری از عناصر و المانهای شهری در معماری گذشته وجود نداشت. معماری سنتی ما محدود می شود به یکسری از تکنیک هایی که تا به امروز تداوم پیدا کرده است. وگرنه ما در گذشته و در معماری گذشته ایستگاه راه آهن، فرودگاه و بسیاری از مظاهر معماری مدرن را که اکنون داریم نداشتیم.
مثلا در مورد معماری سنتی ما کشتارگاه ها را داشتیم که هم اکنون این نوع معماری بر اساس سیستمهای علمی انجام میشود اینها به شکل امروز وجود نداشتند. در گذشته مراکز محله ای وجود داشتند که شامل مسجد، حمام، بازار و بازارچه و سکونتگاهها بودند که همین اِلمانها بتدریج رشد کردند و بزرگ شدند و نتیجتا با مشاهده مدارک تاریخی شاهد هستیم که هماهنگی هم بین آنها بسیار زیاد بود.
در حال حاضر این ویژگی به شکل مختلطی درآمده است اگرچه سعی میشود که در مراکز عملی و سیاستگذاری جلوی این نابسامانیهای شهری گرفته شود اما این مانع ایجاد کردن برای نابسامانی شهری و تداوم آن در شرایط فعلی بسیار محدود انجام میشود.
بدین معنا، معماری معاصر ما دچار یک نوع آشفتگی است و این مساله ای است که در دنیای امروز ایران بدیهی است و شاید لزومی به تکرار دوباره آن نباشد زیرا همه مردم بر آن واقف هستند.
معماری فعلی ما تا چه اندازه نمایانگر ویژگیهای معماری گذشته و آینده است؟
نباید فکر کنیم که معماری معاصر ما معماری غلطی است یا بد است. گاهی اوقات صحبتهایی میشود که معماری معاصر ما نسبت به معماری گذشته معماری بیهودهای است که چنین چیزی نیست. معتقدم معماری معاصر ما پیشرفته شده است و آنقدر که بسیاری از همکاران در مورد معماری معاصر اغراق میکنند که هرچه در دوران معاصر ساختهایم بیهوده و خراب است را قبول ندارم. معتقدم چنین دیدگاهی واقعیت ندارد. آثار معماری بوجود آمده چه از سوی معماران تراز اول و معروف و بین المللی و چه آثار معماران کمتر شناخته شده و داخلی معماری عقب افتاده ای نیست بلکه معماری قابل توجهی است. معتقدم ترکیب و یا اختلاط درستی که باید با فضای شهری داشته باشد را ندارد و یا احیانا مصالحی که کار میکنند و یا تکنولوژی بکار رفته در آن نواقصی دارد که قابل برطرف شدن است.
اینکه در حال حاضر طوری راجع به معماری صبحت می شود که هرچه مربوط به گذشته است عالی و بی عیب و نقص است و هرآنچه که به دوران معاصر تعلق دارد بیهوده و غیرقابل دفاع است را قبول ندارم. معتقدم این یک سوء تفاهمی است که بوجود آمده است.
به نظر میرسد معماری عمومی که در حال حاضر وجود دارد و روح کلی شهرها را شکل داده از معماری سنتی ما که مبنای علمی داشته و بر اساس بینش نسبت به اقلیم، شرایط و ویژگیهای فرهنگی ساخته شده فاصله گرفته، فکر میکنید علل شکاف بین معماری سنتی و معماری معاصر چیست و نشات گرفته از چه مسائلی است؟
دلایل شکاف خیلی مفصل است که نیاز به بحث و جزئیات فراوانی دارد. اما باید در نظر داشته باشیم که همه چیز در دنیا دچار تغییر و تحول شدند و به دنبال آن نیز بسیاری از الگوها تغییر کردند. در گذشته مصالحی که برای ساخت و ساز استفاده میشد عموما خشت و آجر بود. استخوانبندی فلزی، نماسازیهای رایج امروز همچون شیشههای دوجداره و مانند این وجود نداشت و به واقع از این منظر تفاوتهای فراوانی از نظر محدودیت مصالح، زمان و توجه و دقتی که در مورد خانهها و ساخت و ساز صرف میشد وجود داشت. مصالح محدود بود و همین محدودیتها موجب دقت بیشتر و زمان طولانی تر میشد که دقت در ساخت را بیشتر میکرد و به عمر ساختمانها میافزود.
معماری ما در حال حاضر به جایی رسیده که صنایع ساختمانی و تولیداتی که برای پوشش نما استقاده می شود تحولات فراوانی پیدا کرده و همچنین باید این موضوع را نیز مدنظر قرار دهیم که جنبه های اقتصادی و اجتماعی خیلی به تغییر و تنوعی که الان وجود دارد کمک کرد.
در حال حاضر رقابتی بین مصالح وجود دارد که استفاده از آنها را متحول کرده است در حالیکه در گذشته چنین چیزی وجود نداشت و با این وسعت و تنوع نبود، یک آجر و خشت بود و خیلی محدود بود حالا اما فرصت انتخاب فراوانی برای افراد وجود دارد. و این انتخاب در استفاده از مصالح را در ساختمانهایی که به شیوه های کلاسیک، نئوکلاسیک و سایر سبک هایی که از گذشته بهوجود آمدهاند تا سبک های معماری معاصر شاهد هستیم.
معتقدم اصل قضیه تغییر و تحولی است که در صنایع ساختمان ایجاد شده و نیاز گستردهای که به ویژه در کلانشهرها بوجود آمده و نمیتوان گفت کدامیک بهتر است. هرکدام ویژگی زمان خود را به تصویر میکشند.
معماری گذشته معماری قابلاحترام و قابل استفادهای است و از لحاظ فرم تواناییهای فراوانی دارد که باید به آن توجه شود. از طرفی معماری جدید هم اگر درست به آن توجه شود معماری قابل توجهی است.
در حال حاضر در خارج از ایران، در اسپانیا ساختمانی با ورقه های هوشمند بیش از ۳۰ طبقه ساختهاند که باعث شده درصد قابل توجهی یعنی ۳۳ درصد از مصرف انرژی را کاهش دهد و اینها مسائلی است که قابل چشم پوشی نیستند و ویژگی معماری معاصر به شمار میآیند.
با توجه به داشتن تئوری و همچنین اقدامات اجرایی در این دوره از وزارت راه و شهرسازی همچون طرح اندیشه ایران شهر، تشکیل ستاد بازافرینی ملی و تشکیل جلسات تبادل اندیشه و ارایه راهکار در باززنده سازی شهرها با فعالیت های اجرایی و عملیاتی میتوان این نظر را مطرح کرد که در دولت یازدهم تاریخ معماری معاصر ما در حال شکل گرفتن است؟
مجموعه این اقدامات قابل تحسین است. فکرها و اندیشه های خوبی در این دوره مطرح میشوند که بسیار قابل تامل اند. با این حال نکاتی را نیز نباید از نظر دور داشت که معماری چیزی نیست که خلقالساعه باشد و در مدت زمانی کوتاه بتوان یک تحول عظیم ایجاد کرد.
ایده، ایده بسیار خوبی است و اگر سالیان سال تداوم داشته باشد می توان امیدوار بود تا ایده به جایی برسد. شاید در مقطع کوتاه در حد شعار باقی بماند.
خیلی خوب است که ایده هایی از این دست در هماندیشی و همفکری مسئولان، دستاندرکاران، دانشگاهیان و پژوهشگران و در عین حال سرمایهگذاران رد و بدل میشود و این روشی فرهنگساز و تاثیرگذار است.
فرهنگسازی شعار نیست و باید اتفاق بیفتد. با شناختی که از شخص آقای آخوندی دارم به نظرم میرسد که علاوه بر اقدامات اجرایی، فرهنگسازی نیز مدنظر این شخصیت علمی و فرهنگی است. با فرهنگسازی می توان امیدوار بود که مشکلات در معماری نیز کمتر شود.
سخن آخر....
بیشتر از معماری، شهرسازی ما درگیری و مساله دارد. چون ترکیب ساختمانها بسیار مهم است. همانطور که در معماری ساختمانها رعایت فرم، رنگ، اندازه، مصالح و ... را میکنیم اگر این توان و این انگیزه وجود داشت تا این رعایت در فن و علم و در عین حال زیبایی را در شهر نیز به مرحله اجرا گذاشت آن موقع میدیدیم که شهرهای ما مشکلاتی که امروزه با آن دست به گریبان هستند را با این شدت نداشتند و قطعا کیفیت زندگی در شهرها مناسب بود.
همچنین شخصا به طرز اندیشهها، طرز فکر و ایدههای خلاقانه دکتر آخوندی احترام میگذارم زیرا از نزدیک با این فرد آشنایی دارم و امیدوارم همیشه موفق باشند و این آمادگی را دارم که در فرصتهای مختلف در پیشبرد اندیشههای این شخصیت او را یاری برسانم. /