در مورد نقش پروژه اطلس مال در تشدید آسیبهای كاخ صاحبقرانیه اگر بخواهیم از دید فنی و منصفانه اظهارنظر كنیم، نمیتوانیم بدون مطالعه و ارزیابی نظر قطعی بدهیم. ممكن است درصدی تاثیر داشته باشد؛ اما اینكه درصد این تاثیر یك هزارم درصد است یا ٩٩ درصد، سوالی است كه در حال حاضر نمیتوانیم قاطعانه در مورد آن صحبت كنیم و مستلزم مطالعات دقیق میدانی و محاسبات و مدلسازیهای فنی است.
البته باید این نكته را هم در خصوص پروژه اطلسمال در نظر گرفت كه از دید هنری و میراثی و عرصه و اعیان و حریم اگر بخواهیم موضوع را بررسی كنیم، میتوانیم بگوییم در مورد این پروژه كاملا اقدام اشتباه صورت گرفته است. چرا كه فلسفه وجودی صاحبقرانیه با دید منظری فعلی دیگر تعریفی كه باید داشته باشد، ندارد. نام دیگر این بنا «جهاننما» بوده، این نام را به دلیل چشماندازی كه به حرم حضرت عبدالعظیم داشته و همچنین خط افقی كه از صاحبقرانیه به حرم و دارالخلافه تهران وجود داشته برای این بنا انتخاب كردهاند. اما در حال حاضر با ساخت و سازهای این منطقه این خط افقی دیگر وجود ندارد.
اگر از این منظر به اطلس مال نگاه كنیم حریم منظری رعایت نشده است. حریم یك بنا فقط یك متراژ روی زمین نیست، بلكه در تعریف حریم باید فضا، ساختگاه مهندسی، زمینشناسی محل، سامانه آبهای زیر سطحی و مسیلها و بسیاری عوامل دیگر هم باید در تعریف حریم ساختمانها به ویژه ساختمانهای میراث فرهنگی در ساخت و سازهای جدید در نظر گرفته شود.
از سوی دیگر با دید مهندسی، محل استقرار بنا به دلیل مقتضیات كاربران و سازندگان آن در زمان فتحعلیشاه روی یك نقطه مرتفع محلی یا به زبان عامیانه تپه واقع شده است تا بتواند به عنوان مرتفعترین نقطه در این محدوده جغرافیایی، نیاز سازندگان آن برای ایجاد خط دید مناسب به سوی تهران قدیم و حرم حضرت عبدالعظیم را فراهم كند. استقرار بنا روی تپه و مشرف به شیب تند دامنه پاییندستی توام با موقعیت جغرافیایی نیاوران كه محل عبور مسیل سیلابهایی بوده كه از كوه جاری میشدند، شرایط مساعدی را برای ایجاد زمینهای حاصلخیز و مزارع در اطراف این محدوده فراهم ساخته بود. در نتیجه زمینهای پارك نیاوران فعلی، در زمان قاجار به عنوان محوطه و باغ مقابل عمارت كاربرد داشته است كه پس از ملی شدن محوطه پارك نیاوران، این بخش از پیكره و منطقه تحت اثر ساختمان صاحبقرانیه به لحاظ كاربری و حقوقی خارج شده است. در حالی كه از دیدگاه طبیعی و مكانیزم رفتار ساختمان و محیط پیرامونی، همچنان پس از گذشت سالها، برهم كنش ساختمان و محیط ادامه داشته و به مرور زمان بارگذاریهای ناشی از مداخلات بیشتر در محیط اطراف به لحاظ توسعه و ساختوساز شهری، موجبات تغییراتی در محیط سطحی و زیر سطحی محوطه نیاوران را فراهم آورده است.
معمار هنرمندی كه صاحبقرانیه را ساخته است، قبل از اینكه ساختمان را بسازد، دیوارههایی را به نام دیوار حایل طراحی كرده است، این دیوارها در واقع نقش نگهدارنده را برای ساختمانهایی دارند كه روی شیب ساخته میشوند. معمار دوران قاجار هم با دید مهندسی و تجربی كه داشته از این طریق شیبها را پایدار كرده است و زمانی كه زمین نشست كافی كرده و از مستحكم بودن بنا آسوده خاطر شده، شروع به ساخت بنا كرده است. در واقع ابتدا به طبیعت چیره شده و طبیعت را پایدار كرده و بعد ساختمان را احداث كرده است.
در دورههای بعد اتفاقات دیگری افتاده است. بر اساس نوشتهها و گزارشها و همین طور تصاویر نخستین تغییرات اساسی در دوره پهلوی اول اتفاق افتاده است و بنا به ضرورت تغییراتی در ساختمان فعلی بنا داده شده است. اما در دوره پهلوی دوم، تغییرات دیگری مانند ملی اعلام شدن پارك نیاوران و جدایی آن از محوطه كاخ انجام شد. در نتیجه متولیان حفاظت بنا، از حفاظت باغ صاحبقرانیه كه تبدیل به پارك نیاوران شده، غافل شدند. در حالی كه اگر قصد داشتند این شیب را حفظ كنند، باید برنامههای كنترل و حفاظت را تا انتهای پارك و حتی در صورت مشاهده خرابی یا لغزش زمین در مناطق پایینتر، تا بیرون از محوطه پارك توسعه میدادند. به یاد داشته باشیم چرا كه این فضا یك باغ پلكانی ایرانی بوده كه صاحبقرانیه در دوره پیش از ناصرالدین شاه، در نقطه مرتفع آن بنا شده است. در دورههای بعدی توسعه محوطه نیاوران، در نتیجه ساخت بناهای جدید در این مجموعه، به مرور تپهای كه كاخ روی آن بنا شده بود از دید مستقیم افراد مخفی شد.
البته تپه و شیب تند دامنه جنوبی آن به شكل واقعی حذف نشدند، بلكه بناهایی در كنار آن ساخته شد كه باعث شد تپه به شكل قبل دیده نشود. در دوره پهلوی دوم ساختمان به دلیل فرسودگی و ضعفهایی كه در پیكره سازهای آن به مرور زمان حادث شده بود، تعمیر شد و با احداث ساختمانی در ضلع شرقی و همچنین افزودن دیوار بتن آرمه در ضلع غربی آن، استحكامبخشی ویژهای انجام شد. اما در عین حال دیوارهای حایلی را كه معماران اولیه سازنده بنا برای حفظ شیبهای دامنه جنوب ساخته بودند، برای ایجاد تغییر در منظر جنوبی و خلق یك ساختار جدید از حیاط و درختكاریهای موجود در این بخش، حذف كردند.
تغییر اساسی دیگری كه در این ساختمان به واسطه تحولات ساختاری در كاركرد ساختمان و تغییر سلیقه كاربران آن در طول عمر بنا رخ داده، این است كه در طراحی و ساخت اولیه این بنا، ما شاهد عبور جریان سطحی آب در بنا بودیم. نام حوضخانه در این بنا از همین جا نشات میگیرد، معمار بنا مانع عبور جریان آب سطحی نشده و بنا را طوری طراحی كرده كه آب درست از میان بنا عبور كند و در اعماق زمین یا محوطه شالوده ساختمان نفوذ نكند.
این عبور آب سطحی در بنا هم منظر زیبایی به وجود آورده و هم این جریان را قابل پایش و كنترل كرده است، لذا اگر جریان آب كم میشد نشان این بود كه این آب در حال نفوذ به داخل زمین است و میشد این موضوع را كنترل كرد. اما این ساختار در دوره پهلوی دوم از بین رفت. در این دوره كف حوضخانه را بالا آوردند و حوض را حذف كردند و یك حوض نمادین در میان محوطه حوضخانه ساختند و لولهای را برای انتقال آب بالا دست به پایین دست تعبیه كردند. اما به مرور زمان این لوله هم كاربری خود را از دست داد و در عوض كانال آبی احداث شد، كه آب را به جای عبور از ساختمان یا لوله از بیرون ساختمان به محلی دور از ساختمان هدایت میكرد.
میتوان گفت برداشتن دیوار حایل و حفاظ بنا باعث رانش و ناپایداری زمین شده است و همچنین تغییرات ایجاد شده در بنا، فلسفه عبور آب سطحی (نه آب زیرزمینی) را به هم ریخت. به مرور زمان عدم دقت و توجه به تعمیر و نگهداری بنا و همچنین رفتوآمد زیاد به دلیل فضای موزهای بنا موجبات خرابیهای بیشتر در بنا و تغافل از توجه به شرایط ساخت اولیه این عمارت را فراهم كرد.
در سالهای اخیر هم ناپایداری وجود داشته و هم نفوذ آب سطحی به زیر ساختمان كه به مرور زمان توام با تدابیر نامناسب، تغییرات محیط پیرامونی محوطه نیاوران، عدم توجه به حرایم فنی و مهندسی در ایجاد ساختمانهای جدید و ساخت و سازهای نامتعارف همگی دست به دست هم دادند تا ایجاد و توسعه تركهایی در بخشهای پایینی بنای صاحبقرانیه به صورت عینی و شهودی قابل ملاحظه باشد.
همین رخداد موجبات نگرانیهای مسوولان میراث فرهنگی، مردم و علاقهمندان به این عرصه را فراهم كرده است. در مطالعاتی هم كه انجام شد ما به این نتیجه رسیدیم كه حدس و گمانهای اولیه در خصوص مكانیزمهای خرابی این ساختمان درست است و برای مقابله و رفع آنها هم راهكارهایی را تدوین كردیم و در كمیته فنی ساختمان صاحبقرانیه این مطالعات و خروجیهای آن مورد بازنگری قرار گرفت و از كلیه راهكارها سه پكیج انتخاب شد و در حال حاضر این بستههای فنی و اجرایی در اختیار كارفرمای محترم قرار گرفته تا در فرصت مناسب اقدام به انتخاب پیمانكار صاحب صلاحیت برای اجرای خوب و باكیفیت این راهكارها، كند.
از دید مهندسی، آسیبهای كاخ صاحبقرانیه از دوره پهلوی دوم با مداخلات جدی در سازه و محوطه تحت تاثیر بنا آغاز شد. این روند آسیب بیش از ٤٥ سال است كه ادامه دارد. در علم مهندسی در مورد این تغییر شكلها هم نگرانی وجود دارد و هم در صورت رسیدن به شرایط پایدار و متعادل، امیدواری هست كه شرایط ساختمان تثبیت شود، به عنوان مثال در علم مهندسی این اعتقاد وجود دارد كه بهتر است یك ساختمان ترك بخورد و دچار انحراف شود مثل برج پیزا یا بسیاری از بناهای تاریخی دیگر، اما به شرایط پایدار نزدیك شود و بتوان با تمهیدات ساده آن را پایدار كرد.
در مورد صاحبقرانیه هم بسیاری میپرسند كه آیا فرو میریزد یا نه؟ پاسخ این است كه در آن واحد و در شرایط فعلی با روند پیش رو، احتمال وقوع این اتفاق بسیار كم است، مگر اینكه با یك رویداد ناگهانی و اعمال انرژی زیاد مانند وقوع زلزله، یا با ایجاد تهدیدهای انسان ساخت مانند گودبرداریهای بسیار بزرگ در پایین دست ساختمان كه حوزه نفوذ و تاثیرپذیری این بنا باشد، سازه صاحبقرانیه دچار تغییر شكلهای بسیار زیاد و غیرقابل تحمل شده و فرو ریزد.
بهترین كار ممكن در زمان فعلی و تا پیش از اجرای راهكارهای مصوب و مهندسی اصولی، پایش مدام ساختمان و ثبت موارد خرابی بیشتر بنا است تا با مشاهده تغییرات بیشتر درصدد ایجاد راهكارهای حفاظت موقت باشیم، كه البته در طول دو سال گذشته چنین تغییراتی مشاهده نشدهاند. همچنین امید است كه با حمایت از این پروژه، هم از نظر اجرایی و هم از دیدگاه افكار عمومی شرایطی فراهم آید تا با بهترین و با كیفیتترین برنامهریزی این ساختمان تاریخی كه بخشی از تاریخ معاصر كشور را در پیكره خود ثبت كرده است، برای سالیان بیشتری پذیرای بازدیدكنندگان و نسل آینده این كشور باشد.
*مشاور آسیبشناسی كاخ صاحبقرانیه