با نگاهی به رویدادهای مختلف جهانی، علل مختلفی را در این زمینه میتوان بيان کرد که نیازمند بررسیهای کارشناسی در محل پس از حادثه و ارائه گزارشهای تخصصی است، این حوادث در هر جای جهان رخ میدهد و امروزه مسئله تازهای محسوب نمیشود؛ به عبارت دیگر انسان میتواند از وقوع آن پیشگیری كند یا برای آن آماده باشد. رخدادن دو رویداد تقريبا مشابه در دو نقطه از جهان، تفاوت در نحوه پیشگیری و برخورد را مشخص ميكند، مورد اول سقوط ساختمان محل کار کارگران تولیدی پوشاک در داکای بنگلادش كه در اردیبهشت ماه ٩٢ رخ داد؛ در آن که صدها نفر زیر آوار قربانی شدند، پس از بررسیها علت حادثه رعایتنكردن استانداردهای کار و ایمنی و منفعتطلبی کارفرمایان عنوان شد، مورد دوم در سال ۲۰۱۲ بود كه برج ۳۴طبقه تمویل در دوبی آتش گرفت که در آن حادثه کسی مجروح نشد؛ اما صدها ساکن ساختمان بهدلیل آتشسوزی بیسرپناه ماندند که پس از بررسیها علت آتشسوزی، آتش سیگار عنوان شد.
بررسی این دو واقعه نشان میدهد بايد برای وقوع چنین حوادثی از پیش آماده شد، یکی از این نهادها در این زمینه مدیریت بحران است که باید از نگرش سنتی مدیریت بحران که در انتظار خرابشدن امور مینشینند و پس از بروز ویرانی، سعی میکنند ضرر ناشی از خرابیها را محدود كنند، فاصله گرفت و رویکردهای نوینتری که دوراندیشانهتر به موضوع مینگرد و مجموعهای از طرحهای از پیش اندیشیدهشده و عملی را براي مواجهه با تحولات احتمالی آینده تدوین میکند و در این راستا سازوکارهای مورد نظر را در زمان کوتاهتری مهیا ميكند؛ بنابراین بايد مدیریت بحران با داشتن سناریوهای احتمالی، وضعیتهای ویژه اعلام کرده و با بسیج تمام نیروها بحران را مدیریت و مهار كند.
متأسفانه مدیریت بحران فقط وجه سازمانی پیدا کرده و هنوز همکاری مؤثری میان این سازمان و سایر نهادهای خدماترسان در این زمینه وجود ندارد و اغلب به بازدید این دستاندرکاران از محل حادثه ختم میشود. مسئله دیگر نداشتن طرح جامع اقدام براي مقابله با این رویدادهاي غیرمنتظره و کمبود تجهیزات پیشرفته و نیروی کافی آموزشدیده برای وقوع بحرانهای متعدد است؛ به عبارت دیگر اگر رویدادهای غیرمترقبهای رخ دهد یا چند واقعه اینچنینی با حجم زیاد در یک زمان و با هم پیش بیاید، وظیفه ما چیست؟ آیا باز هم میتوانیم تمامی نیروهاي خود را سازماندهی کنیم؟ وقوع چنین حوادثی و برآوردهای اولیه چنین خساراتی از لحاظ مالی، شغلی و جانی بر دوش اقتصاد کشور سنگینی خواهد كرد. مسئله دیگر گرفتن گواهی ایمنی یا رعایتنكردن استانداردهای ایمنی از سوی کارفرمایان یا مسامحه با آنهاست.
این موضوع بهخطرافتادن جان شهروندان و نیروهای کارآزموده را به خطر خواهد انداخت. ازآنجاییکه طبق بند ١٤ ماده ٥٥ قانون شهرداریها یکی از وظایفی که بر دوش شهرداری گذاشته شده است، اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر و رفع خطر با جلوگیری یا اقدام لازم در این زمینه است و از طرفی برجها بايد گواهی آتشنشانی را در زمینه رفع خطر دریافت كنند، با چه منطقی عدول هیئتمدیره و کارفرمایان این برج و بهخطرانداختن منافع عمومی توجیه ميشود؟ بنابراین ضرورت دارد در این زمینه متخلفان و مصالحهکنندگان با منافع عمومی طبق قانون تحت پیگرد قانونی قرار بگیرند و در پیشگاه مقامات مسئول و افکار عمومی پاسخ مناسبی ارائه دهند.
مسئله دیگر حضور مردم و اختلال در کار نیروهای ایمنی، امدادی و انتظامی است. متأسفانه رفتار عمومی در این زمینه نشانگر این موضوع است که کنجکاوی مردم در این زمینه نهتنها یاریرسان نيست، خطرناك است؛ زيرا منطقهای که بر اساس اعلام نیروهای امدادی هنوز خطر از آن رفع نشده، ممکن است سلامت شهروندان را به خطر بيندازد. جای آن دارد در این زمینه به مغفولماندن موضوع فرهنگسازی توجه بیشتری شود و همچنین اقدامات جدیتر نیروهای زحمتکش انتظامی را براي جلوگیری از ورود این جمعیت به منطقه میطلبد؛ هرچند در صحنههای بسیاری نیز شاهد یاریرسانی مردم به حادثهدیدگان و نیروهای خدماترسان بودهايم؛ ولی حضور در محل حادثه بهعنوان شاهد، نظارهکننده ماجرا، مالباخته یا براي خبرگرفتن از کسانی که شاید در حادثه يادشده گرفتار شده باشند، کمکی به حل مسئله نمیکند و جز مواجهكردن نیروهای امدادی با مشکلات جدی، نتیجه مثبتی در بر نخواهد داشت. /
*کارشناس ارشد برنامهریزی شهری و مدرس دانشگاه
منبع: شرق