به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، ساختمان «پلاسکو» در کارتپستالهای دهه ۴۰ «نماد» بود؛ یکی از نمادهای تهران مدرن، مکانی برای سیاحت و تجارت؛ برجی مرتفع که جذابیتش فقط چشمان نگران و جستوجوگر مسافران شهرستانی پرتابشده به تهران را خیره نمیکرد. پلاسکو، برای تهرانیها هم جذاب بود و رازورزیهای شبانه با آن، زبانزد همگان.
به گزارش شرق، با اینحال پلاسکو و دیگر ساختمانهای بلندمرتبه، سازنده تهران ایدهآل نبودند؛ در پس ساختن این سازهها، آیندهای تیره و دیستوپیایی نهفته بود؛ این سازهها در واقعیت امر به روح معماری «قاجار- پهلوی» تهران قدیم خیانت کردند.
پلاسکوی ١٧ طبقه، ساختمان آلومینیوم ١٣ طبقه در خیابان جمهوری و ساختمان ١٩ طبقه بانک کاردر خیابان حافظ، بهعنوان نمادهای ارتفاع و تجدد در تهران دهه ٤٠، فاقد هرگونه ارزش معمارانه بودند. پلاسکو در بین آنها برای خود ماجرايی داشت.
سال ١٣٤١ در ١٧ طبقه بهعنوان بلندترین آسمانخراش خاورمیانه ساخته شد؛ با طراحی مهندسان معمار کلیمی (احتمالا آلمانی) و سرمایهگذاری حبیب القانیان در تقاطع استانبول، چهارراه معماری و سیاست و هنر. سالهای زیادی نگذشت که پلاسکو، تکثیر شد. برجهای بیسروسامان تهران امروز را میتوان نوادگان پلاسکو دانست. جریان بلندمرتبهسازی که در دهه ٤٠ از تهران آغاز شد، در دهه ٥٠ سرعت بیشتری گرفت و به شهرستانها هم سرایت کرد.
مجموعه سه بلوک برج «اسکان» در ٢٨ طبقه (٥٦-١٣٥٢)، برجهای سهگانه «آ اس پ» در ٢٦ طبقه، پارک دوپرنس (٥٧-١٣٥٣) در ٢٥ طبقه و برجهای «ونکپارک» در ٢٠ طبقه از مهمترین سازههای مرتفع تهران دهه ٥٠ هستند. پلاسکو سالها پیش از ویرانی در صبحگاه ٣٠ بهمن، خود شاهد ویرانی دو ساختمان دیگر بود.
سینما برلیان و هتل پالاس دو سازه قاجار-پهلوی بودند که پیمانه عمرشان با آمدن پلاسکو به پایان رسید. این دو ساختمان خراب شدند تا پلاسکو جایگزین آنها شود. شکلگیری سازههای بلندمرتبه در تهران دهههای ٣٠ و ٤٠ و خصوصا دهه ٤٠ برآمده از حس بدگمانی شاه به دولتمردان پدرش بود. پلاسکو، آلومینیوم و امثال آنها حاصل پارانویای شاهی هستند که در پی ویرانکردن هرآنچه است که از گذشته نهچنداندور به ارث رسیده بود. پس از آن ورود آمریکاییها و اصلاحات ارضی مقدمات بلندمرتبهسازی را در تهران فراهم کرد.
در ضلع جنوبی خیابان استانبول از جانب خیابان جمهوری، ساختمان سفارت ترکیه قرار دارد و شاهکار معماری است. سینما مایاک در ابتدای لالهزار از دیگر بناهای ارزشمند سبک قاجار - پهلوی بود که خراب شد.
بلندمرتبهسازی در تهران در واقعیت امر، سمپتوم رشد اقتصادی تهران بود که در سال ۱۳۴۲ آغاز شد و تا حدود یک دهه بعد ادامه داشت. تهران اروپایی پهلوی اول با معماری «قاجار- پهلوی» به تهران آمریکایی استحاله یافت و این شهر به سمت آن رفت تا نسخه دستچندم لسآنجلس شود.
دربار پهلوی در همان سالها از یک معمار آمریکایی- اتریشی یهودیتبار، به نام «ویکتور گروئن» (Victor Gruen) دعوت کرد تا نقشههای جامع شهری، محل سکونت و اشتغال تهران، منطقهبندی شود.
ویکتور گروئن این مأموریت را با همکاری عبدالعزیز فرمانفرما انجام داد. بهاینترتیب در سال ۱۳۴۵، عبدالعزیز فرمانفرما و ویکتور گروئن نخستین طرح جامع تهران را تهیه کردند؛ طرح جامعی که فاقد هرگونه آیندهنگری بود. پس از آن و در سالهای دهه ٥٠، ولع بلندمرتبهسازی ادامه یافت.