به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، بهروز جوانمرد، عضو هیئت علمی دانشگاه و متخصص حقوق کیفری در مقالهای که دراختیار روزنامه شهروند قرار داده به واکنش اجتماعی معذرتخواهی پرداخته است.
در سالیان اخیر پای صحبت مردم پایتخت که مینشینید صرفنظر از نکوهش طرز مدیریت کشور و چالشهای اقتصادی و فرهنگی در مورد بدشدن یا کثیفشدن مردم ایرانزمین هم درددلهای زیادی میشنویم؛ مواردی چون بیعاطفهشدن، دودوزهبازی، منفعتطلبی، پرخاشجویی، زود از کوره در رفتن، عصبیبودن، نامردی، خیانت، بیتفاوتی نسبت به درد و رنجها، منتظر فرصت برای زیرآبزدن از همدیگر هرچند هیچ سودی عاید فرد نشود جز دلخنکی! و مواردی از این دست.
شاید یکی از پاسخها به نهادینهشدن چنین خصوصیاتی در برخی از مردم که در گعدههای عوام در داخل تاکسی و مترو یا دورهمیهای قشر به اصطلاح دانشگاه رفته و انتلکت جامعه (به اشتباه) به همه مردم ایرانزمین نسبت داده میشود، عدمتمرین و یادگیری عذرخواهی در قبال ناراحتکردن دیگران باشد. البته در این میان طرز رفتار دولتمردان که به قدرت و رسانه دسترسی دارند در قبال اشتباهات، خطاها و قصوراتشان نقش بسیار مهمی در انتقال چنین سبک و سیاقی به مردم خواهد داشت، چراکه شاید سخن لغوی نباشد اگر گفته شود بخشی از این خصایص بدی که در سطور بالایی بیان شد، پژواک و انعکاس غیظ مردم در قبال سوءمدیریت برخی مدیران است که نتیجه آن در رفتارهای مردم با یکدیگر خود را نشان میدهد. حال آنکه مردم ایران از منظر قضاوت افراد خارجی که به ایران آمدهاند، معمولا مثبت ارزیابی شدهاند. سوال این است که چرا این مردم با خودشان خوب نیستند؟
خیلی از مردم برای اشتباهات یا ندانمکاریهای کوچک نظیر تنهزدن به یک نفر در پیادهرو، خیلی راحت عذرخواهی میکنند و به همان راحتی نیز غفلتشان بخشیده میشود ولی معذرتخواهی بابت یک رفتار که به هر دلیلی منجر به ناراحت کردن یک فرد دیگر شده است، کمی دشوار بهنظر میرسد.
در گام نخست باید بیاموزیم اظهار تاسف نباید همراه با توضیح دلایل یک اشتباه باشد. وقتی شما به کسی که باعث رنجش خاطر او شدهاید، میگویید «ببخشید مرتکب اشتباه شدم» بلافاصله نباید اما و اگر و ولی آورد تا خطای خود را توجیه کنیم. بنابراین بهنظر میرسد موثرترین معذرتخواهی، بهتر است کوتاه و بدون توضیح و دلیل باشد.
نکته دیگر اینکه فرد مقابل شاید معذرت صمیمانه و صادقانه شما را بپذیرد ولی ضرورتی ندارد که بلافاصله همهچیز را فراموش کند. بخشش واقعی وقتی میتواند صورت بپذیرد که اشتباه شما در آینده تکرار نشود.
یکی از ایرادهایی که اینروزها به مردم ایران گرفته میشود این است که حق قضاوتکردن و تعیینتکلیفکردن برای دیگران را به خود میدهند اما وقتی خود سوژه قضاوت قرار میگیرند، دلخور میشوند، درحالیکه باید یاد بگیریم حق نداریم تعیین کنیم افراد صدمهدیده باید عذابشان را نادیده بگیرند. حتی شاید بتوان گفت این تفکر عمومی که بخشش بدیها باعث ترمیم روح و روان و آرامش میشود خیلی درست نیست، چراکه فراموشکردن و ترمیم یک خسارت ناگوار فقط از یک مسیر و در یک مرحله بهوجود نمیآید. راههای دیگری نظیر گفتاردرمانی، تمرکز ذهنی، دارو و حتی ورزش یا مدتی دوربودن از همدیگر برای فراموشکردن یک حادثه بد وجود دارد.
پس باید یاد بگیریم یک معذرت صمیمی و صادقانه بهتر است درباره عملی که مرتکب شدهاید باشد، نه اینکه طرف مقابل چه واکنشی نشان داده است. برای مثال نگویید که «متاسفم که این احساس را داشتی»، بلکه یاد بگیریم که بگوییم «متاسفم که ناراحتتون کردم.»
انسان بهطور غریزی دوست دارد همیشه درحال دفاع از خویش باشد و به همین خاطر، اشتباه خود را به سختی میپذیرد. اشتباه فراگیری که بسیاری از مردم انجام میدهند این است که تلاش نمیکنیم فردی که به خاطر رفتار ما اذیتشده احساس راحتتری داشته باشد، بلکه معذرتخواهیها مقدمتا برای احساس راحتی و کاهش عذاب وجدان فرد خطاکار صورت میگیرد.
تقاضای بخشش، نوعی از بزرگواری، حمیت و کبریاییبودن انسان را به نمایش میگذارد، چون عبور از منافع خود و مقدمشمردن منافع یک نفر دیگر ازخودگذشتگی و ارجمندی زیادی میطلبد. اعلام اشتباه باعث احساس گناه در فرد میشود و این احساس، هر انسانی را شکننده و بدون دفاع میسازد، چون مشخص نیست واکنش فرد صدمهدیده چیست؟
نکته دیگر این است که وقتی معذرت میخواهید فقط گوش دهید و با تمام وجود، درد و رنج ناشی از اشتباهتان را هر چقدر هم که کم است، بپذیرید. حتی اگر فرد مقابل نیز مقصر بوده است در مورد آن قسمت صحبت نکنید و برای آن قسمتی که خودتان مقصر بودهاید، معذرت بخواهید.
حفظ بقا و مداومت نظم اجتماعی در جامعه مستلزم وجود ساختارهای غیررسمی در کنار کنترلهای رسمی است. مصلحان اجتماعی در غرب به این نتیجه رسیدهاند که نرخ بالای جرم و جنایت در این کشورها گسترش فرهنگ فردگرایی و عدم در نظر گرفتن قابلیتهای کنترل اجتماعی غیررسمی است. از اینرو یکی از تئوریهای جدید جرمشناسی در اوان هزاره سوم نظریه شرمساری بازپذیرکننده
(Shame and Reintegration) منتسب به آقای «جان بریثویت»(John Braithwaite ) جرمشناس انگلیسی است که تلاش میکند نظارت اجتماعی را رنگ اخلاقی بخشیده و تداوم نظم اجتماعی توسط شهروندان تضمین شود. در اینجاست که بر فعالکردن پلیس درونی انسان و احساس ندامت، شرمساری و پشیمانی تأکید میشود و از این رهگذر بزهکار، بازپذیر اجتماعی شده و آماده آشتی مجدد با جامعه بهعنوان شهروندی قانونمدار میشود. در کشورهایی مانند ژاپن که نرخ بزهکاری به قدری کم شده که شغل وکالت در معرض تهدید بهخاطر کمبود پرونده قرار گرفته است، شهروندان فقط به فکر منافع شخصی خود نبوده و تلاش اجتماع بر این است که معضلات اجتماعی و کجرویها و بینزاکتیها را به دست خود حل کند تا مراجع رسمی مانند پلیس و دادگاه. نکته قابلتامل این است که ٨٧درصد مردم ژاپن عضو هیچ مذهبی بهطور اخص نیستند. البته بهطور همزمان، هم به شینتوئیسم که حدود ٨٠هزار صومعه دارد و هم بوداییها که بیش از ٧٥هزار معبد در سراسر ژاپن دارند، علاقهمندی نشان میدهند. اکثر ژاپنیها بعضی از فریضههای هر ٢ مذهب را اجرا میکنند، دعا میخوانند و از آنها طلب برکت و شانس میکنند. ژاپنیها در ضمن نوعی تقسیم کار را در رفتار و اعمال مومنانهشان بین ٢ مذهب اصلی خود اجرا میکنند. زندگی قبل از مرگ ژاپنیها به «شینتو» اختصاص دارد و بوداییها به ماجراهای مرگ توجه نشان میدهند. نظرسنجی سال ٢٠١٤ صورت گرفته در این کشور حاکی از این نکته جالب توجه است که فقط ١٣درصد ژاپنیها معتقد به مذهب هستند اما در همه فستیوالها، مراسم مذهبی و عیدهای اصلی هر ٢ مذهب اصلی کشور حضور پیدا میکنند. از یکطرف آمار نشان میدهد که در خانههایشان محفظه دعا و تبرک برای بتها و ارواح هر ٢مذهب را قرار میدهند. ژاپنیها بیش از آنکه به یک مذهب باور داشته باشند به فریضههایش عمل میکنند و سنتها و مرامهایش را به جا میآورند، چون فکر میکنند تعهد و توجهشان برای جامعهشان سلامت و برکت میآورد. در این کشور فرهنگ معذرتخواهی بابت خطاها و اشتباهات از سادهترین قشرهای مردم تا بالاترین سطوح حاکمیتی مشاهده میشود. اما در کشورهایی که دیوانسالاری اداری موج میزند و دولت تا خصوصیترین سبک و شئونات زندگی مردم به خود اجازه مداخله داده و فضا و عرصه برای فعالیتهای عمومی و مردمی تنگ شده است، در طول زمان شهروندان نسبت به سرنوشت جامعه خود بیتفاوت میشوند و بنیادهای اخلاقی تضعیفشده و فرهنگ عمومی؛ فرار از مسئولیت و دروغگویی و سختبودن معذرتخواهی در قبال اشتباهات میشود. به اینسان، یکی از مهمترین عوامل بازدارنده جرم یعنی کنترلهای غیررسمی با ضمانت اجراهایی نظیر ندای وجدان و حس گناه و تقصیر و شرمساری کمرنگ و مبهم میشود.
معذرتخواهی وسیلهای است که از طریق آن میپذیریم عرف اجتماع را رعایت نکردیم، مسئولیت اشتباهمان را به گردن میگیریم و تقاضای بخشش میکنیم. با این کار، رابطه بههمخورده را ترمیم و بازسازی میکنیم. موقعیت اجتماعی ازدسترفته را مرمت میکنیم و از احساس گناهی که در ما ایجادشده میکاهیم.
بهنظر نگارنده دستیابی به یک معذرتخواهی موثر از طریق رعایت این ٥ اصل تأمین خواهد شد:
١- اعلام بیپرده به اینکه بابت رفتار انجامشده متاسف هستیم.
٢- ابراز پشیمانی، ندامت و شرمساری از اتفاقی که افتاده است.
٣- اعلام این واقعیت که پی بردهاید که مطابق عرف معمول و توقعات منطقی رفتار نشده است.
٤- ابراز همدردی و واقفبودن به تأثیر منفی عمل اشتباهی که مرتکب شدهایم.
٥- درخواست بخشش.
آرزو میکنم در سال جدید خورشیدی تمرین معذرتخواهی بدون توجیه بابت آزردگیها و کدورتخاطرهایی که بابت رفتار ما ایجاد میشود، به جنبشی همگانی تبدیل شود تا در روزهای پایانی اسفند ١٣٩٦ دوستان بیشتری را برای خود نگه داشته باشیم.