معماری را باید فرصتی دانست برای شناخت انسان از محیط پیرامون خود، معماری را باید آفرینش مکانی دانست که بر پایه باور و اندیشه است برای رفع نیاز. پس مسئولیت معمار سنگین است چرا که برای تحقق این فرایند میکوشد.
معماران همواره در تاریخ جایگاهی خاص داشتهاند. واژه عربی معمار كه صیغه مبالغه فرهنگی دارد به معنای بسیار عمارتكننده است. هر چند گاه در تاریخ به معنای مهتر بنّایان و استاد و برنامهریز بهكار رفته است («بنّا» به معنای كسی كه بسیار بنا كرده است، ساختمان بنا كند، برآورنده خانه است و پیشه او ساختن بناهاست) .
همچنین واژه معمار معنای فراتر از مفاهیم دنیایی یافته است. واژه معمار در تركیبهایی چون «معمار كارخانه قدرت» به معنای «خداوند عالم» آمده است و در دورههای صفویه و قاجاریه واژه مركب معمار باشی به مفهوم رئیس معماران بوده و معمارخانه ادارهای برای مرمت و تعمیر كاخ های سلطنتی و بناهای دیوانی به شمار رفته است. معماران و مهندسان با یكدیگر هماهنگی داشتهاند، خاصه در كارهای عمرانی بزرگ. چنانكه در ظفرنامه علی یزدی آمده است: «مهندسان روشنروان و معماران كاردان طرح شهری بركشیدند». معماری در مفهومی وسیعتر از ساختمانسازی نیز به كار رفته است. چنانچه در مرزباننامه آمده است: «این فسانه از بهر آن گفتم تا آنكه معماران این مزرعه به تو مفوض است نگذری كه بیعمارات گذارند.» در علوم اسلامی نیز معماری همواره مورد توجه بوده است.
طبقهبندی علوم اسلامی كه دانشمندان مسلمان به آن توجه فراوان داشتند، مبتنی بر سلسله مراتبی است كه به وسیله آن نسبت و هماهنگی علوم محفوظ میماند و بدینوسیله چشمانداز و وضع هر علم خصوصی در داخل طرح كلی معرفت، پیوسته در مقابل نظر، قرار میگرفت. به عنوان مثال فارابی دركتاب احصاء العلوم و شمسالدین محمدآملی در كتاب «نفائس الفنون فن عرائس العیون» طبقهبندی از علوم را ارائه كردهاند. بطوری كه معماری در طبقهبندی فارابی از جمله علم «حیل» و در مجموعه علوم تعلیمی و شاخههای آن قرار گرفته است.
با وجود در نظر گرفتن معماری در مجموعه علم حیل از طبقهبندی علوم فارابی در بعضی دیگر به صورت مستقیم از معماری سخن گفته شده است و از طرفی نظام تعلیماتی معماری نیز فارغ از مؤسسات علمی كه غالب سازمانهای تعلیمی رسمی جهان اسلام را تشكیل میدادهاند، به عنوان جزئی از حیات عقلی اسلام، از طریق سازمانهای غیررسمی، وظیفه انتقال از نسلی به نسل دیگر را به عهده داشته است. اما در ضمن نیاز به علوم دیگر مانند هندسه و ریاضی به عنوان بعضی محورهای عمده در معماری كه خود دارای نظام مدرسهای بودند و مشابهت و نزدیكی با علم «كیمیا» باعث میشود كه بتوان آن را در مجموعه علوم اسلامی مورد بحث قرار داد.
تفاوت نگرش معمار دیروز و امروز
معمار گذشته با پایبندی به اصولی كه ریشه در اعتقادات و مذهب او داشت به كار خود نیز به منزله یك عبادت مینگریست و گاه تلاش میكرد نمودی از اعتقادات خود را در جای جای اثر خود نمودار سازد. اما در آموزش هنر و معماری معاصر اگر چه در قالب بعضی دروس مطالبی پیرامون مباحث عرفانی هنر مطرح میشود، ولی به واقع برای سوق دادن دانشجو به نوعی خودسازی كه منجر به رهایی او از ارزشهای حقیر و اتصال او به ارزشهای متعالیتر شود جایی باز نشده است، و یك دیدگاه عمومی برای پرورش شخصیت انسانی دانشجو وجود ندارد. از آن روست كه در دوران معاصر نمیتوان معماری را شاهد بود که در انسان احساس عمیقی از زیبایی و معنویت ایجاد كند.
امروزه معماری را هنر و علم طراحی و بنای ساختمان میدانند. موضوع معماری درباره فضاست. تعاریف مختلفی كه تاكنون از معماری ارائه شده است، اغلب به گونهای بر اهمیت فضا در معماری تاكید میكنند، بطوریكه وجه مشترك بسیاری از این تعاریف، در تعریف معماری به عنوان فن سازماندهی فضا است. به عبارت دیگر موضوع اصلی معماری این است كه چگونه فضا را با استفاده از انواع مصالح و روشهای مختلف، به نحوی خلاق سازماندهی کرد. در ادبیات معماری و از دیدگاه صاحبنظران معماری، معماری بازی استادانه، صحیح و باشکوه تودههایی است که در روشنایی با یکدیگر جمع میشوند. معماری بیان فضا است به نحوی که در شرکتکننده، تجربه معینی از فضا در ارتباط با تجارب پیشین و آتی ایجاد کند. معماری هنر سازماندهی فضاست و این هنر از راه ساختمان بیان میشود. برخی نیز معماری را هنر ساختن و هدف كلی آن را محصور كردن فضا برای استفاده بشر تعریف میكنند. عدهای نیز به معماری به عنوان هنر محصور کردن فضا جهت استفاده بشر مینگرند. اما در کلامی کلی، معماری یعنی تبدیل ذهنیت به کالبد عینی در قالب فرم، محتوا و عملکرد.
بنابراین نمیتوان نقش عوامل شکلدهنده معماری را نادیده انگاشت. شاید مهمترین عامل محیط باشد. هیچ اثر معماری را نمیتوان و نباید بدون توجه به محیط طراحی کرد و ساخت، زیرا محیط هم بر معماری تأثیر بسیار دارد و هم از آن تأثیر میپذیرد. اما آیا در طراحی معماری امروز هم به محیط توجه میشود؟ آیا مؤلفههای طبیعی هویتی محیط مورد نظر واقع میشود؟ متأسفانه چهره همسان معماری در اکثر نقاط کشور مصداقی بر این است که به عوامل محیطی در طراحی توجه نمیشود و بدون توجه به مؤلفههای هویتی هر منطقه از کشور و بدون توجه به بستر طرح، برخی معماران طراحی را انجام میدهند و به صورت الگو برای تمام نقاط کشور نیز فارغ از توجه به نوع اقلیم، برخی از ساختمانها اجرا میشود.
مخاطبان معماری یعنی مردم جامعه نیز به عنوان دیگر عامل شکلدهنده معماری، همواره مورد اهمیت هستند. چرا که وظیفه معمار باید تأمین آسایش و نیاز مردم باشد. معماری شکلیافته باید بتواند هم از لحاظ تأمین خواسته و رفع نیاز مردم پاسخگو باشد و هم بتواند باورها و اعتقادات و شیوه زندگی مردم را پاسخگو باشد.
بنابراین مهمترین وظایف و دیدگاههای معمار را میتوان چنین برشمرد:
ایجاد محیطزیست بهتر برای مردم؛ که با ایجاد کارآیی بیشتر و ایجاد برابری و عدالت اجتماعی برای مردم همراه خواهد بود.
توجه به توسعه همهجانبه شهر؛ که از منظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی باید مدنظر باشد.
توجه به ارتقاء عملکرد و زیبایی در ساختوساز؛ که البته بایستی با توجه به محیط مناسب شهروندان برای سکونت و همچنین توجه به هویت معماری و شهرسازی اصیل ایرانی همراه باشد.
توسعه سریع شهرهای امروز کشور، باعث پراکندگی عناصر شهر در سازمان شهر گردیده است. فقدان سیاستهای صحیح توسعه کاربریهای شهری موجب گسیختگی استخوانبندی اصلی شهرها شده و متأسفانه شهرها از انسجام ساختاری برخوردار نیستند.
اگرچه امروزه از توسعههای شهری گریزی نیست و ناچاریم که مثل دیگر نقاط جهان پیشرفت و توسعه شهری داشته باشیم؛ اما مشکل از جایی شروع میشود که ما توسعه شهری همهجانبه را فراموش میکنیم، یعنی هم از لحاظ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و ساخت و ساز شهری به صورت نامتوازن توسعه پیدا میکنیم. این همان توجه به مقوله توسعه و وضعیت حقوقی است که باید برای شهروندان هم مدنظر قرار گیرد که متأسفانه در بسیاری موارد فراموش می شود. و در سایه توسعه بیرویه از یاد میرود که ایجاد محیط زیست بهتر برای مردم هدف اصلی مهندسی است که با ایجاد کارآیی بیشتر و ایجاد برابری و عدالت اجتماعی برای مردم همراه خواهد بود. بنابراین توسعه همهجانبه شهر از منظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و کالبدی باید مدنظر باشد و همچنین توجه به ارتقاء عملکرد و زیبایی در ساختوساز که البته باید با توجه به تأمین محیط مناسب برای سکونت شهروندان باشد. در این راستا شاید بتوان مهمترین مسأله را توجه به ضوابط مربوط به نحوه استفاده از زمین، از مکانیابی برای طرحها تا تفکیک و احداث ساختمانها و نیز مسائل انسانی دانست که باید به طور جدیتر مدنظر قرار گیرد.
قسمتی از مقوله گفته شده از وظایف شهرسازان است اما معماران نیز در این راستا نقشی بسزا دارند. معمار به عنوان هنرمندی خلاق که در خلق محیط زیست انسانی دست دارد نقش مهمی در ایجاد فرهنگ در جامعه خود نیز دارد. اما متأسفانه واقف نبودن افراد به تفاوتهای میان منافع کوتاهمدت و منافع بلندمدت و نیز منافع خصوصی و منافع عمومی باعث تصمیمگیریهای نادرستی میشود که علاوه بر اینکه آسیبهای جبرانناپذیری به هویت و بافت شهر وارد میکند به حرفه معماری نیز لطمه وارد میسازد.
انجام آسیبشناسی برای حل مشکلی که از آن نام برده شد با توجه به مقوله «مهندسی ارزش» و «مهندسی فرهنگی» است. ارزش از این جهت که معماران میتوانند بناها را به گونهای مدنظر قرار دهند که تنها ساخت، هدف نباشد بلکه ارزشمندی بنا هم از لحاظ ساخت و هم از لحاظ کارآیی هم مدنظر باشد. مهندسی ارزشی ساختوساز و مهندسی فرهنگی، وظیفهای سنگین است. چرا که آینده ساختوسازهاست که سیمای شهر را رقم میزند و جایگاه معماری در این میان جایگاهی ارزشی است.
ارتقای کیفی سیمای شهرها فقط توجه به آینده ساختوسازها نیست. باید برای ایجاد زیرساختهای فرهنگی در جامعه کوشید. در این راستا باید در جلب توجه افکار عمومی و افزایش سطح آگاهی مردم در مورد نقش مهندسی ارزشی در معماری و شهرسازی و سازه و تأسیسات و تمام رشتههای هفتگانه مهندسی، صحیح و اصولی اندیشید. در این میان نقش معماری از سایر رشتهها مهمتر است. چرا که باید در ارتقای کیفیت سکونتگاههای انسانی و محیط زیست کوشید. باید برای توجه عموم مردم و متخصصان به معماری و مهندسی در ایران کوشید و زمینه حمایت و مشارکت بیشتر دستگاههای اجرایی جهت ارتقای طراحی و کیفیت ساختمانها را فراهم نمود. باید با دید كیفیتگرایانه و زیباییگرایانه و با دید چالشجویانهای نسبت به وضعیت موجود، برای رسیدن به وضعیت بهتر کوشید.
امید است که بتوان چشمانداز خوبی را برای معماری ایجاد کرد.
روز معمار بر همکاران گرامی مبارک...
*عضو شورای مرکزی سازمان نظام مهندسی ساختمان کشور و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی شیراز