در روزهای انتخابات ٩٦ و پس از آن و همچنین با معلومشدن نتیجه دو انتخابات ریاستجمهوری و شوراهای شهر، موضوع شهر تهران همچنان از مسائل مورد بحث و گفتوگوی اجتماعی است. آیا تهران در دهه گذشته توسعهیافته است؟ آیا ایمنتر شده؟ قضاوت عادلانه و درست به چه ترتیب ممکن است؟ واقعیت آن است که تا مطالعهای تفصیلی انجام نشود و همه جنبههای مثبت و منفی تغییرات شهر تهران با سنجشهای دقیق، واقعی، همهجانبه و بیطرفانه و با روش علمی اندازهگیری نشود، کسی پاسخ دقیقی به این سوال نمیتواند بدهد، ولی تا قبل از آن بررسیها میتوان به اجمال نکاتی را بیان کرد:
١- شهر تهران (مناطق ٢٢گانه) در سال ١٣٨٥حدود ٧میلیونو٧٠٠هزار نفر جمعیت ثابت (در شب) داشت. این جمعیت در پایان سال ٩٥ به ٩میلیون نفر رسید. این تفاوت جمعیت البته در ابعاد سریعتری در حومه و حاشیه تهران رخ داده است. استان البرز به لحاظ تقسیماتکشوری در سال ٨٩ از استان تهران جدا شده، ولی عملا از هشتگرد تا پردیس با یک کلانشهر جمعیتی شامل چندین شهر و شهرک در دو استان تهران و البرز با حدود ١٧,٥میلیون نفر جمعیت (حدود٢٠درصد جمعیت ایران) مواجه هستیم. مهمترین هدف مهاجرت جمعیت در ١٠سال اخیر براساس آمار مرکز آمار ایران همین محدوده مورد بحث بوده است. آمار دیگری نشان میدهد که بیش از ٨٠درصد از رشد جمعیت در تهران در بازه مورد بحث به مهاجرت مربوط است، بنابراین با یک نابسامانی از نظر آمایش جمعیتی و جابهجایی وسیع به سوی تهران مواجه هستیم.
٢- برنامههای بهسازی و مقاومسازی عمدتا بعد از زلزلههای مهمی مانند زلزله ١٣٨٢بم مطرح و پیگیری شده و همچنین حذف و بازسازی بافتهای فرسوده نیز از برنامههای دهه اخیر در تهران بوده است. در شهر تهران چنین برنامههایی برای ساختمانهای مهم بعضی وزارتخانهها و ساختمانهای حساس دنبال شده، ولی همزمان با بهانه حذف بافتهای فرسوده، با انبوهسازیهای گسترده در دهه اخیر مواجه بودهایم که نهتنها به مجتمعهای مسکونی (بدون توازن و ملاحظه خاص در ارایه مجوز برای احداث در هر محل) بلکه با مالسازی و اجرای مصوباتی مانند «برج-باغ» با حذف بخش مهمی از فضای سبز (باغهای) تهران نیز مواجهیم. البته در چنین مواردی همواره احداث نهال و درخت در محلهای دیگر بهعنوان «جبران»! عملا به صورت مجوزی برای تخریب فضای سبز طبیعی تهران درآمده است. فراموش نکنیم که همزمان زیباسازی حاشیه بزرگراههای تهران در سالهای نخست این دهه، با استقبال شهروندان مواجه شده بود.
٣- تهران را میتوان شهری با مخاطرات طبیعی بالقوه دانست. در این نواحی بالقوه مخاطرهآمیز رو به افزایش بوده و در سال ١٣٩٥ حدود ٩میلیون نفر در شب برآورد شده است. برای بررسی ریسک مخاطرات طبیعی چهارگانه موردنظر در این مطالعه، پس از برآورد خطر هریک از مخاطرات زمینلرزه، زمینلغزش، سیل و فرونشست بهطور جداگانه، این مخاطرات با یکدیگر تلفیق شده و میزان خطر کلی بالقوه مخاطرات چهارگانه محاسبه شد، سپس با ضرب میزان خطر کلی بالقوه این مخاطرات در لایه اطلاعاتی تراکم جمعیت، نقشه ریسک مقدماتی برای شهر تهران بهدست آمد. با توجه به این شکل مشخص است که بیشترین ریسک سوانح طبیعی چهارگانه زلزله، زمینلغزش، سیل و فرونشست در نیمهجنوبی تهران متمرکز است.
٤- در یک برآورد اولیه، توزیع بیمارستانهای موجود در شهر تهران نشان میدهد که اکثر بیمارستانهای موجود در شهر تهران عمدتا در یک راستای شمالی- جنوبی متمرکز بوده و در صورت رخداد شدید زلزله یا یکی از مخاطرات مذکور، مردم ساکن در مناطق شرقی و غربی شهر تهران با مشکل امدادرسانی و دسترسی به بیمارستانهای اصلی شهر تهران مواجه خواهند شد.
٥- حادثه آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو در ٣٠دیماه ٩٥، برای ساکنان و مدیران تهران شوک مهمی بود. سازماندهی آتشنشانی بدون دسترسی به مدلی موفق و بینالمللی و بدون آگاهی از اطلاعات دقیق و فنی نسبت به موضوع ممکن نیست. در فرانسه مدیریت و فرماندهی عملیات پاسخ و مقابله با آتشهای بزرگ (شهری و صنعتی) از سوی یک «آتشنشان» انجام میشود. فقط در دو شهر پاریس و مارسی آن آتشنشان یک فرمانده نظامی با درجه ژنرالی است و برای تمامی نواحی شاید شهری فرمانده سیویل است. متخصصان آتش باید در جنبههای مختلف مدیریت این موضوع در همه شهرها در سراسر کشور مسئولیت داشته باشند.
٦- براساس آنچه وزارت راه و شهرسازی در سال ١٣٩٥ اعلام کرده است، در تهران ٩٧٩ساختمان بلندمرتبه وجود دارد که حدود ٤٨٠ساختمان بلندمرتبه در دهه اخیر احداث شده است. براساس اعلام وزارت مذکور ٢٥درصد از ٩٧٩ساختمان در مناطق با بافت عمدتا فرسوده مانند منطقه ١٢هستند، یعنی همان منطقهای که ساختمان پلاسکو در آن وجود داشت و ممکن است از نظر دسترسی راه نیز مشکلی نداشته باشد. در عین حال ممکن است این حادثه در الهیه اتفاق بیفتد که یکی از مسائل اصلی در این منطقه دسترسی است، درحالیکه ساختمان پلاسکو در جوار دو خیابان اصلی و بزرگ جمهوری اسلامی و سعدی واقع شده بود. حدود یکسوم از ساختمانهای بلندمرتبه در نزدیکی یا روی پهنههای گسل شمال تهران واقع شدهاند، حتی اگر گسلهای شمال یا منتهیالیه جنوب تهران زلزله مهمی از خود نشان دهند، احتمالا خسارت و خرابی بیشتر در همین مناطق مرکزی، جنوبی، جنوبشرق و جنوبغرب تهران به خاطر وجود بافت فرسوده و جمعیت زیاد را شاهد خواهیم بود. (بهدلیل جمعیت زیاد و بافت فرسوده بیشتر و دسترسی محدود و وجود معابر با عرض ١٠متر یا کمتر). با توجه به اینکه تمرکز ساختمانهای بلندمرتبه در تهران که بهویژه در مناطق یک، دو، سه و چهار قرار دارند، چنین مناطقی با مسائل مختلفی هنگام یک زلزله بعدی روبهرو است. مثلا در منطقه الهیه در شمال تهران علاوه بر دسترسی میتوان به موضوع وجود «خاک نرم» و احتمال تشدید امواج لرزهای در زلزله بعدی اشاره کرد. از سوی دیگر مسأله تشدید امواج به دلیل اثر خاک در جنوب تهران محسوس است، بهطوری که از محدوده میدان بهارستان به سمت میدان شوش و منطقه ٢٠ تهران موضوع تشدید امواج به دلیل شرایط خاک نرم در مطالعات مختلف ریز پهنهبندی لرزهای نشان داده شده است. این درحالی است که در دهه اخیر مجوزهای ساخت مجتمعهای بلندمرتبه حتی در مناطق ١٥، ١٦، ١٩ و ٢٠ در جنوب تهران صادر شده است و این بناها احداث شدهاند. ساختمانهای بلندمرتبه در شمال تهران در کنار کوچههای ٥ تا ٦متری احداث شده که بدون حادثه هم در تردد با مشکل روبهرو هستند، چه برسد که در این کوچهها حادثهای رخ دهد.
٧- در پنجسال اخیر پدیده عجیبی بهصورت ساخت بناهای متعدد بلندمرتبه - ۶ تا ۱۲طبقه و بلندتر- در چنین پهنه پرمسألهای دیده میشود. جالب است که در تمام ٢٥سال گذشته تحول در این منطقه ادامه داشته، ولی سرعت اخیر در ساخت بناهای بلندمرتبه و بهویژه رشد ساخت این همه ساختمان روی شیبهای گاه تا ۶۰درجه و بیشتر عجیب و باورنکردنی بهنظر میرسد. نکته جدید بیشتر از جنبه عجله در ساخت بناهای بلندمرتبه (٦، ١٠، ١٢ و گاه تا ٢٠ و ٢٢ طبقه) در نواحی شمال تهران و روی پهنه گسل شمال تهران است.
٨- در پهنههای یاد شده علاوه بر ساخت بنا روی پهنه گسل، خطر لغزش جدی است. بناهای ٨ تا ١٢طبقه یا بلندتری که اکنون درحال ساخت در پهنه گسل شمال تهران در سوهانک، شهرک شهید محلاتی، کاشانک، گلابدره، محله امامزاده قاسم، باغشاطر، دربند، ولنجک، کوی دانشجو، شمال فرحزاد، حصارک کن و کل ناحیه شمالی منطقه ٢٢هستند، بسیاری روی شیبهای ٣٠ تا بیش از ٧٠درجه احداث میشوند! در این شیبها حتی در شرایط بدون زمینلرزه هم احتمال خطر زمین لغزش و مشکلات دیگر در فصل زمستان در آنها بالاست.
٩- احداث سریع این مجتمعها در معابر و آبراهههای مهم شمال تهران بسیار خطرناک است. جایی که مانند گلابدره، سیل مرداد ١٣٦٦ با حدود ٢٥٠ کشته را در منطقه گلابدره، دربند و تجریش تجربه کرده است. یادمان باشد که در آن سال این همه بنای بلندمرتبه در چنین ناحیهای وجود نداشت و اکنون و بهویژه در دهه اخیر چنین تمرکز نامتوازن و ناپایدار ساختمانسازی در شمال تهران (و در درههای دربند و گلابدره) صرفا برمبنای مزیت بالای اقتصادی آن رخ داده است.
*استاد پژوهشگاه بینالمللی زلزلهشناسی و مهندسی زلزله