درواقع سياستمداران و روزنامهنگاران، ديدگاههای خود را درباره ويژگیهای يک شهردار خوب و موفق برشمردهاند و اعضای شورای پنجم را تشويق و ترغيب کردهاند که در انتخاب شهردار، خصوصا برای پايتخت کشورمان، دقت کنند. صاحب اين قلم که آرزو میکند اعضای شورای اسلامی شهر تهران، آگاهانه و عاقلانه و مدبرانه، کسی را برای اداره شهر بزرگ و مهم تهران برگزينند که موفق و سربلند باشد، ديدگاههای خود را به جامعه عرضه میکند. موارد زير در انتخاب شهردار تهران اهميت دارد:
١- شهردار تهران، نبايد فردي تندرو و افراطي باشد و در برخورد با مردم و پرسنل شهرداري و پيمانکاران گوناگون، رفتاری به دور از اعتدال داشته باشد. سياسيکاري و سياستبازي، در شأن يک مدير بلندپايه نيست.
۲- شهردار تهران بايد ذهن برنامهريز و آيندهنگر داشته باشد. برنامهريزي و آيندهنگري در داشتن نقشه راه بروز پيدا ميکند؛ نقشه راه واقعبينانه؛ يعني دقيقا مشخص کند که رأس شش ماه و يک سال و يکونيم سال و تا آخر دوره چهارساله که شهردار است، چه ميخواهد انجام دهد. اولويتها و دغدغههاي او مهم باشد و در دام روزمرگي و تمرکز روي فعاليتهاي آني و نزديکبين نيفتد.
۳- شهردار تهران، بايد داراي تجربهاي از نوع موضوعاتي که در فعاليتهاي شهرداريها تعريف ميشود، باشد و با فرهنگ شهرداريچيها تا حدودي آشنا و مأنوس باشد. اين حرف، معنياش اين نيست که پيش از اين حتما شهردار تهران يا يکي از شهرداران کشور بوده باشد. البته اگر فردي با اين پيشينه پيدا شود، مناسبتر است.
۴- شهردار تهران بايد قانونگرا باشد و از کارهاي هيئتي و خارج از معيارهاي حقوقي پرهيز كند. اگر کسي خود را نامزد پست مهم شهرداري تهران کرد، نبايد و نميتواند به بهانههاي گوناگون خود را از حوزه نفوذ و مسئوليتهاي شوراي شهر تهران خارج ببيند. تکروي و خود را مستغني از مشاورت با ديگران دانستن، سم مهلک هر مديري است، بهويژه اينکه اين مديريت، چندبُعدي و داراي مسئوليت سنگين باشد.
۵- شهردار تهران، نبايد موقعيت خود را موضعی برای جهيدن به رياستجمهوری بداند. در غير اين صورت، بهجای کارکردن برای مردم، براي پيروزی در انتخابات تلاش میکند و هر پروژهاي را که ساخت و افتتاح کرد، از آن بهرهبرداری تبليغاتی خواهد كرد. چنين فردی خود را ملزم میداند که هرچهبيشتر پروژه بسازد و افتتاح کند تا مردم رأی بيشتری به او بدهند.
پديده ناخوشايندی که در سه دوره گذشته، دامن شهر و شهردار و شهرداری تهران را گرفت و چندين هزار ميليارد تومان بدهی برای شهردار بعدی برجای گذاشت.
٦- شهردار تهران نبايد تنگنظر و کوچکبين باشد؛ يعنی نتواند يا نخواهد خود را به پروژههای عمرانی، شهرسازی، اجتماعی و فرهنگی کوچک و کمهزينه سرگرم کند تا مبادا در فرايند حمايتها و انتقادها، حيثيت خود را مهمتر از خدمتگزاری و رسيدگی به مشکلات بزرگ و اصلی شهر بزرگی مانند تهران، بداند. در چنين شرایطی، تن به کارهايی که نيازمند دل بزرگ و ارادهای قوی است، نمیدهد.
۷- شهردار تهران بايد در کنار فعاليتها و مسئوليتهاي خود و با استفاده از مشورت کارشناسان باتجربه، لايحههايي را براي عرضه به شوراي شهر آماده کند که به وسيله آنها شهر را از اين پراکندگي و فربهي نجات دهد يا حداقل از گسترش آن به هر نحو ممکن جلوگيری کند، حتی اگر شده، با بهتصويبرساندن قوانينی در مجامع قانونی؛ مثل مجلس شورای اسلامی، براي محدودکردن مهاجرت به تهران.
۸- شهردار تهران بايد هماهنگی مناسبی با مقامات ارشد نظام و رؤسای سه قوه و ديگر مراکزی که امکان دارد در امور شهرداری ذینقش باشند، داشته باشد تا از بروز اختلافات و درگيریها جلوگيری كند.
کسي که تندرو افراطی يا سياستباز باشد يا نقشه راه نداشته باشد يا بیتجربه باشد يا قانونگرا نباشد يا شهرداری را سکوی پرتاب به صندلي رياستجمهوري بداند يا تنگنظر و دلکوچک باشد يا نتواند از مشاوران خوب براي بهبود وضعيت تهران استفاده کند يا نتواند با مقامات ارشد و رؤسای قوا هماهنگ باشد، به چه دردی میخورد؟ بعضي از اين ويژگیهای ذاتی است، اما بيشتر آنها اکتسابی است. کسانی يافت میشوند که با داشتن اين خصلتها و آموزهها، شهردار تهران شوند. از اين کسان انتخاب بفرماييد.