طي دهههاي گذشته، شاهد بروز نابسامانيهايي در سازمان فضايي- کارکردي و اجتماعي شهرها بهويژه کلانشهرها و شهرهاي بزرگ بودهايم؛ گسترش بيرويه کالبدي و استقرار نامتعادل جمعيت در نواحي شهري، سبب گسترش عرصههاي نابسامان شهري به صور مختلف شده است.
تجارب گذشته نشان دادهاند که توجه صرف به ابعاد زيباييشناسانه و کالبدي بدون توجه به نياز ساکنان و همچنين عدم حضور آنها در فرايند برنامه ريزي و اجراي برنامههاي بهسازي و نوسازي شهري، سبب ناکارآمد شدن بسياري از اين طرحها و برنامهها شده است. بهسازي مناطق نابسامان شهري يکي از اولويتهاي سياسگذاران، قانون گذاران، برنامه ريزان و مجريان امر توسعه شهري در جمهوري اسلامي ايران است.
توجه به ارتقاء کيفي سکونت، رفع محروميتهاي اجتماعي، ايمن سازي و ارتقاءامنيت محيط شهري و عرصه سکونت شهروندان، فراهم کردن مسکن اقشار کم درآمد، بهسازي مناطق نابسامان شهري مستلزم اتخاذ سياستگذاري جامع، ابزار سازي حقوق و مالي، ظرفيت سازي و نهادسازي در حوزه عمران شهري، خدمات شهري، مسکن شهري و ارائه خدمات اجتماعي و اقتصادي به ساکنان اين نواحي است.
در طول دهه گذشته همکاري قواي سه گانه جمهوري اسلامي ايران موجب فراهم شدن بسترها و ساختارهاي مالي، حقوقي و قانوني و در نتيجه تحقق اهداف برنامههاي بهسازي مناطق نابسامان شهري شده است.
کاهش فقر شهري با رويکرد توانمندسازي و ارتقاء هويت شهري با هدف توسعه محلهاي کليد بهسازي مناطق نابسامان شهري است؛ از طريق توانمندسازي و ارتقاءشرايط زندگي ساکنان سکونت گاههاي نابسامان است که ميتوان کرامت انساني را ارتقاءو اميد به زندگي را در بين ساکنان اين مناطق افزايش داد.