شناسهٔ خبر: 46341 - سرویس استان‌ها

آیا می‌توان از مشارکت مردمی در چرخه مدیریت بحران بهره برد؟/ ضرورت توجه به سازماندهی مشارکت‌ها در زمان بحران

دومين سفر وزير راه و شهرسازی به مناطق زلزله‌زده استان كرمانشاه واژه مدیریت بحران سال‌های متمادی است که در میان صحبت‌ها، گفته‌ها، شنیده‌ها و نوشته‌ها رواج یافته، به‌طوری که حدود‌ سال٨٢ بود که طبق دستور وزارت کشور، شهرداری موظف شد سوله بسازد؛ سوله‌هایی برای بحران. سوله‌هایی که تعداد آن ١٠٢عدد عنوان شد و بعد از مدتی از ضرورت رساندن آنها به ١٥٠عدد گفته شد. سوله‌هایی که قرار بود ایجاد شوند تا قبل از وقوع زلزله مکانی باشند برای آموزش شهروندان و بعد از حادثه محلی برای اسکان و سایر مسائل مرتبط با حادثه.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به نقل از شهروند زلزله این‌بار ازگله را لرزاند و برآوردهای بعد از آن روایتگر این مسأله هستند که زلزله غرب کشور به هفت شهرستان و یک‌هزارو٩٥٠روستا خسارت وارد کرده است؛ زلزله‌ای که با ٧,٣ریشتر قدرت ١٢هزار واحد مسکونی را به کلی تخریب و به بیش از ١٥هزار واحد آسیب رسانده است؛ تخریب‌ها و آسیب‌هایی که نه بار نخست‌شان بود و نه آخرین آمار را برجای خواهند گذاشت، چون نگاهی به نقشه مناطق زلزله‌خیز جهان نشان از این دارد که در میان همه کشورها برخی به دلیل زلزله‌خیزبودن رنگ قرمز را به خود اختصاص داده‌اند؛ رنگی که برای ایران پررنگ‌تر از برخی دیگر است و برای همین است که هرازگاهی بخشی از این کشور پهناور تجربه تلخ زلزله را می‌چشد و خساراتی را بر خود می‌بیند؛ حادثه‌ای که در روزهای نخست توجه همگان را به خود جلب می‌کند و همه از ضعف‌ها و کاستی‌ها و بایدها و نبایدها می‌گویند و بازار بحث‌های کارشناسی داغ می‌شود؛ بحث‌هایی که ضعف‌ها را در بخش سازه‌ها به رخ می‌کشند و از کیفیت‌ها می‌گویند و پای مدیران و مسئولان به میان می‌آید و همگی از ضرورت برنامه‌ریزی در مدیریت بحران برای مقابله با بحران‌های ناشی از زلزله می‌گویند؛ مدیریتی که در جهان امروز به یک علم بدل شده تا با بکارگیری آن فعالیت‌هایی صورت بگیرد و در سایه خود قبل از وقوع، زمان وقوع و پس از وقوع حوادث طبیعی آسیب‌پذیری‌ها کاهش یابد. اهمیت این مسأله جایی بیشتر خودنمایی می‌کند که گفته شود براساس تجارب گذشته، سالانه حدود ١٠درصد از تولید ناخالص ملی صرف حوادث غیرمترقبه مختلف ازجمله زلزله می‌شود؛ حادثه‌ای که به‌عنوان بخشی از عملکرد طبیعی کشورمان همیشه وجود دارد.

دستوری برای شهرداری

واژه مدیریت بحران سال‌های متمادی است که در میان صحبت‌ها، گفته‌ها، شنیده‌ها و نوشته‌ها رواج یافته، به‌طوری که حدود‌ سال٨٢ بود که طبق دستور وزارت کشور، شهرداری موظف شد سوله بسازد؛ سوله‌هایی برای بحران. سوله‌هایی که تعداد آن ١٠٢عدد عنوان شد و بعد از مدتی از ضرورت رساندن آنها به ١٥٠عدد گفته شد. سوله‌هایی که قرار بود ایجاد شوند تا قبل از وقوع زلزله مکانی باشند برای آموزش شهروندان و بعد از حادثه محلی برای اسکان و سایر مسائل مرتبط با حادثه. اما گویی این مهم در حدواندازه‌های دستور و دستورالعمل باقی ماند تا سوله‌ای سرنوشتش این باشد که به نظاره ضبط خندوانه بنشیند و دیگری به‌عنوان سالن بدنسازی ورزشکاران این رشته را میزبانی کند! درواقع به همه اینها فکر شد جز خود زلزله و عواقب آن، شاید هم برای این‌که این باور وجود داشت که حالا کو تا زلزله؟! باوری که با رفتن شهردار و آمدن شورای شهر جدید علنی شده، به‌طوری که اعضای جدید شورای شهر از آن سخن می‌گویند و بر یافتن راهکاری برای آن تاکید دارند. یکی از این اعضا زهرا صدراعظم‌نوری، رئیس کمیسیون، سلامت، محیط‌زیست و خدمات شهری شورای شهر تهران است که در گفت‌وگو با ایسنا اذعان کرده: «مدیریت شهرداری سابق تهران در این زمینه کوتاهی کرده است. من در این زمینه با آقای شهردار صحبت کردم و در صحن اصلی شورای شهر هم تذکر دادم که این سوله‌ها که بیش از ٦٠عدد از آنها در دست سازمان ورزش است، باید به مدیریت بحران برگردد. اگر این امکان وجود ندارد، سازوکاری بیندیشیم که پایگاه‌های دیگری تجهیز کنیم.»

سهمی برای مشارکت

ایران که آمارها، گزارش‌ها و مطالعات زمین‌شناسی به زلزله‌خیز‌بودن آن اشاره دارند، خاطرات تلخی چون رودبار، منجیل، بشاگرد، بم، ورزقان، لرستان و ... را در ذهن دارد؛ خاطراتی که هنوز خرابی‌ها و داغ‌های بجا مانده از آنها نمی‌گذارد ردپای‌شان پاک شود؛ خرابی‌هایی که در روزهای ابتدایی سبب شدند صاحب‌نظران ایراداتی به عملکردها بگیرند و بایدهایی را گوشزد کنند و برخی را نیز واداشت تا سوءمدیریت‌ها و عملکردهای نادرست در شرایط وقوع بحران‌ها را به رخ بکشند و از این مسأله صحبت کنند که در کشوری چون ایران که زلزله یکی از بلایای طبیعی آن است، همکاری تمام ارگان‌های دولتی و غیردولتی برای جلوگیری و کاهش آسیب‌ها در زمان وقوع حوادث و بحران‌ها ضروری است، چون این دسته از کارشناسان بر این باورند که دولت به تنهایی توانایی کنترل آسیب‌هایی در این وسعت را ندارد، حتی در بخش آموزش همگانی و عمومی نیز دولت به تنهایی نمی‌تواند موفق ظاهر شود. درواقع باید گفت مشارکت جامعه یکی از مهمترین و پیچیده‌ترین مباحث مطرح در علوم بهداشتی و اجتماعی است. مشارکتی که می‌تواند در حیطه مدیریت بلایا از ابتدایی‌ترین مراحل آغاز و با استمرار در جامعه نهادینه شود. حضوری که در چرخه بلایا می‌تواند در گام‌های نخست در حد پاسخگویی به سوالات و حضوری فعال شروع شده و تا گرفتن ابتکار عمل، مدیریت و هدایت فعالیت‌ها متغیر باشد، بنابراین ضرورت مشارکت مردمی بیش از گذشته نمود می‌یابد، اما در این میان سوال اصلی این است که این مشارکت در چه شکل و قالبی می‌تواند راهگشا باشد. اگرچه مشارکت‌های انفرادی به‌نوبه خود شایسته می‌نماید، اما سازمان‌یافتن چنین مشارکت‌هایی می‌تواند بازده بهتری داشته باشد، یعنی تجمیع مشارکت‌ها در قالب ان‌جی‌اوها، چون در چنین شرایطی است که مشارکت‌ها با برنامه‌ریزی و هدفمند دنبال می‌شوند و می‌توان از نتایج آن بهره برد.

پیشینه

مشارکت‌های بی‌ادعا

مشارکت مردمی سال‌هاست که شکل‌وشمایل دیگری به خود گرفته و حالا می‌توان سازمان‌های مردم‌نهادی را دید که مشارکت‌های خود را با گردهم‌آوردن داوطلبان، هدفمندتر از گذشته اهداف خود دنبال می‌کنند؛ اهدافی که در حوزه‌های مختلف زنان، کودکان، اعتیاد، معلولان و... دنبال می‌شوند، اگرچه این اهداف در مواقع اضطراری رویه خود را تغییر می‌دهند، اما همچنان در دل خود مشارکت را دنبال می‌کنند، چون شاهد بوده‌ایم که از زلزله‌های رودبار در ‌سال ٦٩ تا جنوب خراسان در‌ سال٧٦ و بم و... گرفته تا دیگر بلایای طبیعی یا آسیب‌های اجتماعی سازمان‌های غیردولتی و غیرانتفاعی وارد عمل شده و باوجود کاستی‌ها و مشکلات ساختاری و مدیریتی که داشته و دارند، توانسته‌اند موثر و مفید عمل کنند. تجربه جهانی نیز حکایت از این دارد که امروزه بخشی از مسئولیت‌های رفاهی و اجتماعی دولت‌ها به نهادهای جامعه مدنی واگذار شده است. مزیت این سازمان‌ها در ورود به بحران‌ها نسبت به سازمان‌های دولتی، تأمین منابع مالی و بسیج نیروهای داوطلب و گاه استمرار در ارایه خدمات حتی پس از رفع بحران است. زلزله بم یکی از حوادث طبیعی بود که فجایع زیادی از خود به‌جای گذاشت، به‌گونه‌ای که به‌طور متوسط نیمی از جمعیت این شهر به انحای مختلف از بین رفتند؛ یا فوت کردند، یا زخمی شدند، یا از بم مهاجرت کردند. در آن برهه از تاریخ و با حادث‌شدن این اتفاق حدود ٨٠٠-٧٠٠ ان‌جی‌اوی داخلی و خارجی به بم رفتند؛ موسساتی که از روز نخست و برخی نیز در ٦‌ماه نخست در بم حضور داشتند و به فراخور تخصص خود خدماتی را ارایه دادند، به‌عنوان مثال هند بیمارستان‌ صحرایی برپا کرد، اگرچه براساس حکمی که داشت توانست تنها برای یک‌ماه ارایه خدمات داشته باشد. در میان این ان‌جی‌اوها و داوطلبانی که حضور داشتند، موسسه توان‌یاب نیز دیده می‌شد که بعد از گذشت سال‌های طولانی از بم همچنان در عرصه کودکان بی‌سرپرست فعالیت می‌کند و حمایت‌هایی از این قشر که آسیب‌دیده‌اند، دارد. حمایت‌هایی که در کمک‌های مالی محدود نمی‌شد و کالاهای غیرنقدی را نیز در خود جای می‌داد، البته آموزش و تامین سرمایه ‌اولیه برای ایجاد اشتغال والدین این کودکان نیز از برنامه‌هایی بود که درحد توان اجرایی شد تا این خانواده‌ها با ایجاد مشاغلی همچون خیاطی درآمد مستقلی داشته باشند، البته یکی از برنامه‌های این سازمان حمایت از این کودکان تا رسیدن به زمان کار بود. در زلزله اخیر کرمانشاه نیز انجمن‌های زیادی راهی این شهر و مناطق آسیب‌دیده شدند و در میان موسسات دولتی و انجمن‌های غیردولتی موسساتی چون موسسه پژوهشی کودکان دنیا و انجمن‌های دوستدار کودک دیده می‌شد که فعالیت و ارایه خدمات به کودکان آسیب‌دیده را نشانه بروند.

نظر کارشناس

سازماندهی را نادیده نگیریم

سپهر پاشایی خامنه، فعال اجتماعی | مردم در همه حوادث و مسائل نشان داده‌اند که در صحنه حضور دارند و آمادگی خود را در مسائل و شرایط مختلف اعلام کرده‌اند. به‌عنوان مثال در زلزله‌ کرمانشاه ما این حضور و آمادگی را شاهد بودیم اما مسأله‌ای که کمتر مورد توجه قرار گرفته نحوه کمک و یاری مردم و چگونگی آن است؛ چگونگی که نیازمند تدبیر است. سپهر پاشایی، فعال اجتماعی، در ادامه صحبت‌هایش می‌افزاید: بهره‌بردن از مشارکت مردمی رویه و راهکاری است که سال‌های متمادی در جوامع دیگر به کار گرفته شده است؛ چون شاهدیم که در کشورهای اروپایی «ان‌جی‌او»ها و گروه‌های متشکل از عامه مردم در محلات در حوادث و اتفاقات حضور پیدا می‌کنند و کمک‌هایی نیز برای رفع آن دارند، گروه‌ها و «ان‌جی‌او»هایی که در عرصه‌های مختلف محیط‌زیست، امدادونجات و... فعالیت می‌کنند و در حوزه تخصصی خود وارد عمل شده و خدماتی را ارایه می‌کنند؛ راهکار و رویه‌ای که همیشه نتیجه مثبت در پی داشته است و دلیل آن نیز برمی‌گردد به سیستم یکپارچه که مدیریت این امور را به دنبال دارد؛ مدیریتی که در برخی جوامع از آن به‌ عنوان مدیریت محافظت نام برده می‌شود. درواقع از آنجا که این مدیریت در دست یک مسئول اجرایی است، بازتاب آن نیز چیزی جز یکپارچگی نخواهد بود. مدیریتی که مسئولیت بخش‌های دولتی و خصوصی را به شکل تفکیک‌یافته مشخص می‌کند. پاشایی بر این باور است که ایران در حال حاضر نوع بد از این مشارکت را تجربه می‌کند. واقعیت امر این است که این حضور و مشارکت خوب است ولی نتیجه آن نوعی هرج‌ومرج و بلبشو است.

همان‌طور که در زلزله کرمانشاه شاهد بودیم ترافیک سنگین در جاده‌ها ایجاد شد؛ چون هر کسی برای کمک به شکل انفرادی یا گروهی کمک‌هایی را جمع‌آوری و راهی کرمانشاه كرد و در این میان نهادی نیز متولی ساماندهی این گروه‌ها و افراد نبود. ما در این زلزله هم حضور ارتش، هم سپاه، هم دولت و هم جمعیت هلال‌احمر را داشتیم؛ اما جای خالی نهادی كه متولی ساماندهی کمک‌های مردم باشد را احساس می‌کردیم. این فعال اجتماعی معتقد است كه مشارکت مردمی پتانسیل خوبی است که می‌توان از آن در عرصه‌ها و زمینه‌های مختلف بهره برد؛ حتی در چرخه مدیریت بحران اما با در نظر گرفتن شرط سازماندهی‌شدن. سازماندهی که مشخص کند فلان گروه در این روستا به ارایه خدمات بپردازد و گروه بعدی در جایی دیگر کمک‌های خود را ارایه دهد. پاشایی مشارکت مردمی به شکل هیجانی و احساسی را دارای آثاری آسیب‌رسان دانسته و می‌گوید: یکی از نقاط ضعف ما در بهره‌بردن از پتانسیل مشارکت مردمی این است که ما بیشتر مدیریت پس از بحران داریم. این به معنای بحث سیاسی داشتن نیست بلکه مسأله‌ای کاملا اجتماعی است. متاسفانه هر دولتی که زمام امور را به دست می‌گیرد تنها در حوادث و اتفاقات چاره‌اندیشی می‌کند و برای کمک‌رسانی دست یاری به سمت مردم دراز می‌کند و این در حالی است که ما زلزله بم، ورزقان و... را پشت‌ سر گذاشته‌ایم و هر یک از اینها باید تلنگری برای ما باشد.

این فعال اجتماعی بر این باور است که مردم و کمک‌های مردمی را نمی‌توان حذف کرد و هر قدر هم که دولت‌ها نهادهای متولی خود را قدرتمند کنند، باز مردم راغب به کمک در حوادث و اتفاقات هستند؛ پس بهترین راهکار این است که قبل از بحران مشارکت‌ها و نحوه ارایه آنها مشخص و معین شود. مثلا مشخص شود که فلان «ان‌جی‌او» با توجه به تخصص و زمینه فعالیت خود در شرایط بحرانی چه مسئولیتی را در چه بخشی به عهده بگیرد و به تناسب آن دارای شناسه شود؛ در چنین شرایطی است که با ایجاد بحران نیز سازمان‌های متولی می‌دانند كه چند گروه برای امداد، محیط‌زیست، پخت غذا، کمک‌های روانی و... دارند و با توجه به این اطلاعات خدمات خود را در مناطق آسیب‌دیده ارایه مي‌کنند.

نظر موافق

مردم را همسو کنیم

آرش اشتری، معاون امور جوانان جمعیت هلال‌احمر استان مرکزی| مشارکت مردمی؛ مشارکتی که در جوامع توسعه‌یافته بیش از سایر جوامع به چشم می‌خورد؛ فعالیت‌هایی که بنابر توانایی‌ و تخصص فرد در زمینه موردنظر انجام می‌شود، چه در بلایای طبیعی و چه غیرطبیعی. در چنین شرایطی مدیریت صحیح و خردمندانه در شرایط بحرانی نمود می‌یابد؛ رویه‌ای که شایسته است در سایر جوامع نیز بیش از گذشته دیده شود. آرش اشتری، معاون امور جوانان جمعیت هلال‌احمر استان مرکزی در ادامه صحبت‌هایش می‌افزاید: در بلایای طبیعی و حوادثی که غیرقابل پیش‌بینی هستند، مدیریت بسیار دشوار می‌نماید، برای همین حضور نیروهای مردمی در کنار نهادها و ادارات دولتی می‌تواند موثر باشد.

اشتری، هلال‌احمر را یکی از سازمان‌ها و اداراتی می‌داند که در حوادث و بلایای طبیعی مستقیم وارد عمل می‌شود و با مدیریت بحران مواجه است و می‌گوید: هلال‌احمر نهادی است که نمی‌تواند جلوی مخاطرات یا حوادث را بگیرد، اما می‌تواند با پایین‌آوردن میزان آسیب‌پذیری و ظرفیت‌سازی از تبدیل خطر به بحران و بحران به فاجعه پیشگیری کند و این مهم جز با توانمند کردن مردم و سازمان‌های مردم‌نهاد محلی امکان‌پذیر نیست، چراکه آنها نخستین و مهمترین افرادی هستند که با حادثه روبه‌رو می‌شوند. معاون امور جوانان جمعیت هلال‌احمر استان مرکزی بر این باور است که ایجاد اعتماد و انگیزه در مردم نسبت به مشارکت و همکاری در بلایا بسیار تأثیرگذار است و هلال‌احمر در این امر مهم بسیار موفق و تأثیرگذار بوده، به‌گونه‌ای که در اکثر اتفاقات و بلایا مردم در کنار سازمان هلال‌احمر وارد عمل می‌شوند و بحران را به فرصت تبدیل می‌کنند. واقعیت امر این است که افرادی که به‌عنوان داوطلب یا خیر وارد هلال‌احمر می‌شوند، خلاقیت دارند و با ورودشان به این سازمان افکار خلاق خود را وارد چرخه مدیریت بحران می‌کنند و در پایان کار شاهد عملکرد مثبت هستیم.

با این تفاسیر باید عنوان کرد که مدیریت بحران زمانی می‌تواند به‌راحتی بحران را پشت‌سر بگذارد و در حوادث موفق عمل کند که از حضور و مشارکت مردم بهره ببرد. اشتری معتقد است برای داشتن چنین شرایط و امکانی باید زمینه‌های آموزشی افراد فراهم شود و دراین‌باره می‌گوید: یکی از مواردی که در تمام دنیا به آن توجه ویژه می‌شود، آموزش و فراهم آوردن زیرساخت‌های مرتبط با آن است؛ آموزشی که حوزه قبل از حادثه آن نقش موثری می‌تواند ایفا کند، چون به افراد این آمادگی را می‌دهد تا در مقابل مخاطرات و تهدیدها آمادگی لازم را داشته باشند و در چنین شرایطی است که میزان آسیب‌ها به پایین‌ترین سطح خود می‌رسد. درواقع افراد باید نسبت به حوادث شناخت جزیی و کلی بیابند. درواقع این آموزش‌ها خود زمینه‌ساز مشارکت و کمک‌رسانی عملی و فکری مردم در شرایط مختلف می‌شود. معاون امور جوانان جمعیت هلال‌احمر استان مرکزی در مورد اجرای طرح آموزشی می‌افزاید: درواقع با اجرای طرح آموزشی برای افراد می‌توان نقاط ضعف ‌و قوت را به شکل بهتری شناسایی و نسبت به برطرف‌کردن نقاط ضعف و تقویت نقاط ‌قوت کارشناسی‌شده اقدام کرد. یکی از اقدامات مهم سازمان هلال‌احمر آماده‌کردن ذهن افراد داوطلب خود نسبت به حوادث است و در مواقع حادثه به خوبی توانسته از این نیروهای کارآمد استفاده کند و زمان به اتمام رسیدن یک پروژه در زمان بحرانی را به حداقل ممکن برساند.

نظر مخالف

از بُعد انسانی خوب ولی از بُعد مدیریتی آسیب‌رسان و حتی تخریب‌کننده

حسام‌الدین نراقی، کارشناس مدیریت عملیات امداد‌ونجات، رئیس هیأت‌مدیره انجمن امداد ایرانیان| مشارکت مردمی می‌تواند در زمان حوادث برای دستگاه‌ها و سازمان‌های متولی و همین‌طور  مردم کمک‌حال باشد، منتهی گاهی اوقات این مشارکت سازمان‌دهی‌نشده است و موجبات این را فراهم می‌آورد که در زمان بروز حوادث شاهد رفتارهای هیجانی باشیم که می‌تواند آسیب‌رسان باشد. حسام‌الدین نراقی، کارشناس مدیریت عملیات امداد‌ونجات و رئیس هیأت‌مدیره انجمن امداد ایرانیان در ادامه صحبت‌هایش به حوادث مختلف اشاره کرده و ادامه می‌دهد: زلزله چنگوره یا لرستان و ارسباران و کرمانشاه حوادثی بود که در آنها مشارکت نظام‌نیافته، هیجانی و احساسی دیده می‌شود. متاسفانه این اتفاق هم خوب است هم بد و من نگران بخش بد آن هستم که فرهنگ جامعه آسیب‌دیده را خراب کند؛ عزت‌نفس آن جامعه را خراب کند و.... ما در زلزله‌های مختلف مشارکت انفرادی افراد را داشتیم و در نخستین روستا به نخستین چادری که می‌دیدند کمک‌های‌شان را اهدا می‌کردند و گاهی به این نمی‌اندیشیدند که این افراد فرصت‌طلبی هستند که از جاهای دیگر برای جمع‌آوری کمک‌ها می‌آمدند!‌ نراقی اشاره‌ای به کمک‌های مردمی زلزله کرمانشاه می‌کند و می‌گوید: درحال حاضر افراد کمک‌هایی را جمع‌آوری و به منطقه منتقل کرده‌اند که متاسفانه در منطقه یا آنها را دفن می‌کنند به دلیل تاریخ مصرف گذشته بودن اجناس خوراکی - برخی در حمل رعایت استانداردها را نکرده‌اند و برای همین مواد خوراکی فاسد شده‌اند-  و لباس‌هایی داریم که آلوده هستند و .... که نهادهای متولی مجبور به نابودی آنها هستند و این درحالی است که برخی اجناس باید دپو شود که همین کار نیز باری بر وظایف آنهاست. نراقی معتقد است گاهی مشارکت‌های هیجانی و احساسی که سازمان‌نیافته و مردمی است منجر به تخریب زیرساخت‌های موجود منطقه می‌شود و هم از اعتماد و سرمایه اجتماعی به نهادها و افراد کلیدی و مرجع می‌کاهد. البته گاهی این نوع از مشارکت‌ها سبب می‌شود افراد فرصت‌طلب و سودجو راهنمایی این نوع از مشارکت‌ها را به عهده بگیرند! ما داشته‌ایم در جایی در تبلیغات سیاسی، انتخاباتی و حزبی از این مشارکت مردمی استفاده شده است.

درواقع گاهی این نوع مشارکت‌ها که اغلب سازمان‌نیافته نیز هستند، گلوگاهی می‌شوند برای سودجویی افراد، چون در زلزله اخیر دیدیم که آمارهای اعلام شده از ٢٠٠٠ شماره حساب گفتند. این ٢هزار شماره حساب باید رسیدگی و تک‌تکشان حسابرسی شود که این مبالغ کجا صرف شده است!‌ کارشناس مدیریت عملیات امداد‌ونجات مثال‌هایی برای این نوع از مشارکت‌ها عنوان می‌کند و ادامه می‌دهد: در زلزله آذربایجان ما نمونه‌ای داشتیم که یک‌کامیون آهک ارسال کرده بود یا یک وانت آب‌معدنی از تهران به آذربایجان ارسال شده که قیمت مضاعفی را تحمیل کرده، درواقع هدررفت کمک‌ها و نقدینگی‌های جمع‌آوری شده. براساس این مثال‌ها باید گفت مشارکت‌های مردمی باید سازمان‌یافته و هماهنگ باشد، به‌طوری که قبل از حوادث این‌ نوع از مشارکت‌ها هماهنگی‌های لازم را داشته باشد و به همین منظور مشورت با متخصصان امر و هماهنگی و نظر سازمان‌ها و افراد مربوطه الزامی است.

رئیس هیأت‌مدیره انجمن امداد ایرانیان اذعان می‌کند: به شخصه با مشارکت سازمان‌نیافته و هیجانی مخالفم چون کمترین اعتماد و سرمایه اجتماعی و اعتبار اجتماعی را خراب می‌کند. نمونه آن را در زلزله بم داشتیم که معتمدان محلی چون دیالوگ مشترکی با خیرین نداشتند، کنار گذاشته شدند و گروه دیگری در محل مرجعیت را به‌عهده گرفتند. نتیجه چنین مسأله‌ای این شده که بعد از گذر زمان و برقرار شدن آرامش، جامعه دچار تعارض شده است بین گروه مرجع قدیمی و جدید. از نظر جامعه‌شناسی اینها پیامدهای بعدی دارد که نیازمند بازنگری است. درواقع این رفتارهای احساسی است که فرهنگ و رفتارهای محیط را به هم می‌زند. یک نیکوکار می‌تواند از تهران به کرمانشاه برود برای کمک، اما آیا شکل و ظاهر و رفتار فرد و ادبیات و دیالوگ فرد در محیط اثر نمی‌گذارد؟ اینها چیزهایی است که ما باید به‌عنوان اثرات مشارکت‌های اجتماعی به آن نگاه کنیم. کارشناس مدیریت عملیات امداد‌ونجات انتقادی نیز به سیستم دولتی دارد و عنوان می‌کند: در کارگروه‌های ١٤گانه مدیریت بحران کشور کارگروه تشکل‌های مردمی بود که متاسفانه طی همه این سال‌ها به وزارت کشور و به اداره کل بحران استانداری گفته شده این کارگروه را فعال کند یا به مدیریت بحران کشور برای فعال شدن این کارگروه گفتیم این اتفاق نیفتاد. مشارکت مردمی که درحال حاضر اتفاق می‌افتد از بُعد انسانی خوب است ولی از بُعد مدیریتی می‌تواند آسیب‌رسان و حتی تخریب‌کننده وجهه و آینده سازمان‌های امدادی کشور باشد.

تجربه دیگران

سازمان‌هایی برای همه

گسترش جامعه بشری سبب شد تا جوامع به این بیندیشند که برای کمک به همنوعان خود علاوه بر سازمان‌های کوچکی که در جوامع خود به فراخور شرایط فراهم می‌آورند، سازمان‌هایی را در سطح بین‌المللی داشته باشند تا بتوانند در قالب آنها کمک‌هایی را به همنوعان خود در سراسر جهان داشته باشند. یکی از این سازمان‌ها، سازمان پزشکان بدون‌مرز است؛ نهادی غیرانتفاعی که با هدف ارایه کمک‌های بشردوستانه و بهداشتی پا گرفت؛ سازمانی که می‌توان اعضای فعال آن را در مناطق جنگ‌زده و کشورهای درحال توسعه دید. درواقع اعضای این نهاد غیرانتفاعی تلاش دارند تا با حضور در مناطق جنگ‌زده و آسیب‌دیده در دو حوزه بهداشتی-درمانی و آب خدماتی را به افراد آن مناطق ارایه بدهند تا کمی شرایط‌شان بهبود یابد؛ آن هم در قالب ارایه طرح‌ها و سیاست‌های مشخص. به‌عنوان نمونه یکی از این مناطق یمن است که می‌توان در آن اعضای این سازمان را دید؛ اعضایی که سعی دارند در حوزه فعالیت خود به مردم یمن کمک کنند، چون در شرایط فعلی عدم‌دسترسی شهروندان یمن به آب‌آشامیدنی زمینه را برای شیوع بیماری‌های واگیردار چون وبا فراهم آورده است. نهاد دیگری که می‌توان در زمینه فعالیت‌های بشردوستانه نام برد، سازمان ملل متحد است؛ متشکل از تمامی کشورهای مستقل که در‌ سال١٩٤٥ تشکیل و جایگزین جامعه ملل شد تا در راستای رسیدگی به مسائل جهانی فارغ از جغرافیا و مرزبندی‌ها فعالیت کند، برای همین تشکل‌های رسمی‌ و غیررسمی را در زیرمجموعه خود جای داد تا در حوزه‌های مختلف حقوق بشر، اقتصاد، توسعه، مسائل فرهنگی، پناهجویان، کودکان و امور زنان فعالیت کند.

کمیساریای عالی پناهندگان یکی از این زیرمجموعه‌هاست که می‌توان از آن به‌عنوان یکی از نهادهای تخصصی وابسته به سازمان ملل نام برد؛ نهادی جهانی که در‌ سال‌های ١٩٤٥ و ١٩٨١ به دلیل فعالیت‌هایش برنده جایزه صلح نوبل شد. همان‌طور که از نام این سازمان مشخص است، فعالیت، سیاست و هدف خود را روی حراست از پناهجویان و کمک به آنها معطوف کرده و برای همین می‌توان چهره‌های شناخته‌شده‌ جهانی را در میان اعضای آن دید که در قامت سفیران حسن‌نیت فعالیت می‌کنند. با همه این تفاسیر، درحال حاضر با توجه به شرایط حاکم بر جهان، باور ناظران در بحران‌های اخیر مربوط به پناهجویان بر این است که این نهاد نتوانسته عملکرد قابل‌قبولی از خود ارایه بدهد. شورای حقوق بشر نیز یکی دیگر از زیرمجموعه‌های سازمان ملل است که هدف از تشکیل آن رسیدگی به موارد نقض حقوق بشر در سراسر جهان است؛ هدفی که در دل خود تحقق صلح، امنیت و توسعه در سراسر جهان را نهفته دارد، البته باید گفت این نهاد جایگزین کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل شد تا اهداف تعریف‌شده را محقق کند، اهدافی که به باور برخی از منتقدان محقق نشده‌اند و برای این ادعا اذعان می‌کنند که شورای حقوق بشر سیاسی شده است و براساس منافع کشورهای قدرتمند در برابر موارد نقض حقوق بشر واکنش نشان می‌دهد.

سازمان‌های سرخ، سیاه و سفید

در میان سازمان‌ها و نهادهای مختلف می‌توان سازمان‌هایی را دید که به شکل منطقه‌ای تعریف شده‌اند و فعالیت می‌کنند؛ سازمان کشورهای آمریکایی که ٣٥کشور آمریکایی را عضو خود دارد و مهمترین هدفش گسترش همکاری‌ها و مشارکت میان کشورهای عضو است. یکی از مهمترین اهداف این نهاد حراست از صلح، امنیت و حراست از تمامیت ارضی کشورهای عضو در برابر هجوم نظامی بود، هدفی که با پایان جنگ سرد و شکل‌گیری جریان‌های حامی دموکراسی جای خود را به تحقق توسعه اقتصادی و افزایش مشارکت در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی و اجتماعی داد، البته باید عنوان کرد که این سازمان در حل اختلافات مرزی، مقابله با پدیده تروریسم و تجارت آزاد نقش برجسته‌ای داشته و برنامه‌ها و طرح‌هایی را نیز برای مقابله با بلایای طبیعی و درگیری‌های فرهنگی و قومیتی ارایه داده است. در این میان قاره‌سیاه نیز بیکار ننشسته و با عضویت ٥٥کشور آفریقایی نهادی با نام اتحادیه آفریقا تشکیل داده است تا به افزایش همبستگی میان کشورهای عضو، بسترسازی برای توسعه سیاسی و اقتصادی و... را فراهم بیاورد. البته این نهاد تلاش داشته فارغ از مرزبندی‌های موجود با تکیه بر نقاط مشترک در قالب یک واحد عمل کند، اما گفته‌ها حاکی از این هستند که نتوانسته موفق ظاهر شود. اما قاره اروپا و اتحادیه اروپا که ٢٨کشور عضو دارد و اهدافی را برای خود در نظر گرفته، در برخی از آنها توانسته موفق ظاهر شود و در برخی عرصه‌ها نمره قبولی را نتوانسته از آن خود کند. البته یکی از موارد قابل اشاره این است که این اتحادیه موجبات آن را فراهم آورد تا قاره آفریقا و آمریکا نیز به فکر تشکیل اتحادیه‌ای مختص به خود بیفتند.

منابع دیگر

مدیریت بحران و مشارکت مردمی یکی از مواردی است که در مواقع حوادث و بلایای طبیعی به آن پرداخته می‌شود. در این شماره این مسأله سوژه قرار گرفته شده و نظر مخالفان و موافقان پرسیده شده است. البته در ادامه نیز لینک‌هایی برای شفافیت بیشتر این مسأله آورده شده است.