شناسهٔ خبر: 4683 - سرویس استان‌ها

گزارش مردمي از سطح شهر مشهد درباره حاشيه‌نشيني؛ فرهنگي كه بايد تغيير كند

مشهد پايتخت معنوي ايران اسلامي و حتي جهان تشيع به راستي برازنده شهري است که در شهرسازي، ارائه با کيفيت و نسبتا ايده‌آل خدمات شهري به خصوص در حوزه مديريت پسماند و زيباسازي، ارائه مناسب خدمات حمل و نقل عمومي درون و برون شهري، بهسازي بافت‌هاي فرسوده به خصوص در مناطق مرکزي و پرتردد شهر، در مقايسه با ساير شهرهاي مذهبي ايران و جهان تشيع سرآمد است.

به گزارش پايگاه خبري وزارت راه و شهرسازي، مشهد الرضا (ع) متروپليتن يا کلانشهري مذهبي است که نه تنها سالانه ميليونها تن از ايرانيان عاشق اهل بيت (ع) و حتي شيعيان ديگر کشورها خود را براي در ميان گذاشتن درد و دلهايشان با امام غريب، علي بن موسي الرضا (ع) با انواع وسايل حمل و نقل يا بعضا پاي پياده به آنجا ميرسانند، بلکه مسلماناني که متصف به مذاهبي غير از تشيع هستند و حتي غيرمسلمانان نيز در دل سپردن به مولا و امام مهربانيها، کم از ايرانيان و شيعيان ندارند.

شهري چنين مشهور و محبوب جهان اسلام بايد خود را از هر لحاظ آماده پذيرايي و شايد پذيرش اقامت مهاجران، مسافران و مجاوران حضرت رضا (ع) کند. نخستين پارامتر اين ميزباني مناسب، رسيدگي به شهرسازي و معماري آن از هر نظر است و پذيرش اين نکته براي هر فرد علاقهمند به توسعه و پيشرفت کشور، سنگين است که نزديک به 4 هزار هکتار از وسعت اين شهر حدودا 33 هزار هکتاري (بر اساس آخرين مصوبه شوراي عالي شهرسازي در خصوص تعيين محدوده و حريم شهر مشهد در سال 1392) را بافتهاي مسکوني غيررسمي تشکيل ميدهند. به هر روي اين موضوع، مسئلهاي است که وجود دارد و بايد با درايت، تدبير و اميد، به رفع مشکلات و موانع براي ساخت شهري زيبا، پويا و کارآمد پرداخت.

ستاد توانمندسازي سکونتگاههاي غيررسمي مشهد که چند سالي است راهاندازي شده و امسال با حضور رئيس جمهور به همراه اعضاي کابينه در مشهد مقدس، ابعاد ملي يافت و از سطوح محلي و استاني به سطح کلانِ کشوري ارتقا پيدا کرد موظف است تا با رفع همه موانع موجود در راه ارتقاي کيفيت زندگي حاشيه نشينان مشهد، هويت شهري اين شهر را جاني تازه بخشد.

اين ارتقاي کيفي زندگاني حاشيهنشينان مشهدي، اعم از هرگونه توانبخشي مورد نياز يک زندگي سالم و با کيفيت شهروندي است. بنابراين ميبايست با ارائه راهکارهاي مناسب، از نازلترين سطح يک شهرسازي موفق که بهسازي ساختار معماري منازل و خانههاي حاشيهنشينان است تا بالاترين سطح آن که ايجاد فضايي امن، فرهنگي و فرهيختهپرور و دانشمحور است، آنچه هدفگذاري شده را قابل دستيابي کرد.

در نگاه نخست به سکونتگاههاي غيررسمي مشهد احساس ميشود، مردم و ساکنان حاشيهاي اين شهر رها شدهاند. بايد ابتدا با تغيير نگاهها به اين مردم سادهدل و روشنضمير، زمينه پذيرش تغييرات را هم در خود ساکنان اين مناطق و هم ساير مناطق مشهد به وجود آورد.

در پژوهشي ميداني از مردم عادي کوچه و بازار مشهد به راحتي دريافته ميشود که به ندرت ميتوان فردي را پيدا کرد که حاضر به گشتوگذار طولاني در برخي مناطق حاشيهاي اين شهر باشد، چه رسد به اينکه خانههاي واقع در پهنههاي مسکوني غيررسمي را براي سکونت برگزيند.

راننده تاکسي: حتي دربستي هم به پهنههاي ناامن مشهد نميبرم

يک راننده تاکسي با بيان اينکه در پنج، شش سالي که به اين شغل مشغول است به تعداد انگشتان دست هم به يکي دو پهنهاي که به ناامني اشتهار دارند، سفر نکرده، ميگويد: حتي وقتي مسافر يا مسافراني درخواست «سفر درونشهريِ دربستي» به اين پهنهها دارند، از جابهجايي آنها صرف نظر ميکنم؛ فعاليت «گردشي» در اين مناطق که ديگر جاي خود دارد.

راننده آژانس: اپراتور آژانس، درخواست سرويس شبانه به پهنههاي حاشيهاي را نميپذيرد

ديگر همکار وي که خانمي نسبتا ميانسال است و در آژانس تاکسي بانوان مشهد فعاليت ميکند، با تأييد اظهارات همکارش ميگويد: همه رانندگان تاکسي بانوان مشهد نيز با من همنظرند و اگر درخواست ارائه سرويس از اين مناطق داشته باشيم، همکارانم براي از سر خود بازداشتن آن، همديگر را به خدماترساني به متقاضي ساکن پهنههاي ناامن به خصوص در ساعات پاياني شب ترغيب ميکنند. حتي برخي مواقع اپراتور تاکسي بانوان، تقاضاهاي نيمهشبي را با اين بهانه که سرويس نداريم رد ميکند و البته کسي هم معترض نميشود.

واردکننده لوازم خودروي ساکن وکيلآباد: نميتوانم وجود خانههايي در اطراف مشهد که سرويسبهداشتي ندارند را بپذيرم!

يک واردکننده لوازم خودرو که به گفته خود از وضع مالي مناسبي برخوردار و ساکن بلوار وکيلآباد است، تنها نام اين مناطق را شنيده و اصلا تصوري از اينکه برخي همشهريانش، خانهاي 60 متري را با ايرانيت، دو تکه کرده و خانواري ديگر را هم ميزباني ميکنند ندارد. البته کوچههاي باريک و مملو از موتورسيکلتهاي قراضه را ديده؛ اما حتي حاضر به پذيرش و قبول اين واقعيت نيست که محلهاي در مشهد وجود دارد که بسياري از خانههايش سرويس بهداشتي ندارند و آن خانههايي هم که مخروبهاش را دارند، آن را به ساير هممحلهايها اجاره ميدهند.

اغذيهفروش: حاشيهنشينان مشهد شريفند؛ اما بايد از تجمع خلافکاران در آنها ترسيد

غلامرضا، صاحب صنف اغذيهفروشي ميگويد اصالتا متولد يکي از محلات پايين شهر مشهد قديم و در حال حاضر ساکن يکي از محلات معمولي اين شهر است. مغازهاش هم در خياباني است که به پهنه خواجه ربيع ميرسد و بورس فروش قطعات خودروهاي سنگين در آنجاست. او روزانه مشتريهاي فراواني از ساکنان پهنههاي غيررسمي مشهد دارد و گاه و بيگاه نيز مسيرش به اين مناطق ميخورد. وي مردمان اين پهنهها را انسانهايي مؤمن، شريف، خوشحساب و اهل اهتمام به اکتساب مال حلال و دوري از حرام ميداند؛ ولي از حضور در پهنههايي که به مراکز خريد و فروش مواد مخدر، سلاحهاي سرد و گرم، اموال سرقتي و حضور خلافکاران و اراذل و اوباش مشهورند، به شدت اکراه دارد. غلامرضا با بيان اينکه روزانه درگيري و نزاعهاي خياباني پهنه جاده قوچان، قربانياني از جوانان و مردم اين مناطق دارد، خاطراتي از مشترياني تعريف ميکند که اراذل و اوباش برخي پهنههاي حاشيهاي هستند و در هنگام غذاخوردن، داستان درگيريهايشان با همسايگان و ديگر خلافکاران را تعريف و با وقاحت تمام، اين دست تخلفاتشان را جزئي از آلبوم افتخارات خود عنوان ميکنند!

معلم ساکن بلوار دوم طبرسي: ساکنان طبرسي؛ مذهبيترين مردم مشهدند

حسين، معلمي محجوب و ساکن انتهاي بلوار دوم طبرسي در نزديکيهاي محله طبرسي 56 است. از او درباره آثار زندگي و تدريس در ميان مردمي که شايد خيلي از سوي ديگر شهروندان با استقبال روبهرو نميشوند، ميپرسم. ميگويد: اتفاقا خيلي اوقات اتفاقات آنگونه که ديگر مردمان قضاوت ميکنند، رخ نميدهد. محلهاي که شايد به بدنامي از آن ياد ميشود، پر است از خانوادههاي شريف، مذهبي و مؤمني که جز اميد و توکل به خدا و پشتگرمي به ضمانت ضامن آهو، هيچ پناهي ندارند. اگرچه مدرسهاي که من در آن تدريس ميکنم، خيلي از خانوادههاي مناطق برخوردار مشهد تمايلي به ثبت نام فرزندانشان در آنجا نداشته باشند اما واقعيت، آنچه آنها ميانديشند، نيست. نبايد وجود تعداد معدودي دانشآموز خلافکار را که آنها هم نه از روي اختيار که به اجبار اين راه را برگزيدهاند دليلي بر ناسالم بودن اين مدارس دانست. در آموزشگاهي که تدريس ميکنم، هر ساله چند تن از دانشآموزان دوره راهنمايي، در آزمون ورودي دبيرستانهاي وابسته به سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان پذيرفته ميشوند و من، ساير معلمان و کادر مديريتي مدرسه براي آنکه اثبات کنيم اينان از خانوادههاي مستضعف و آبروداري هستند که حاضر به پذيرش کمکهاي سازمانهاي حمايتي مانند کميته امداد و بهزيستي نيستند، تلاش بسياري ميکنيم تا دبيرستان تيزهوشان مشهد از دريافت شهريه اين دانش آموزان پرهيز كند. البته مديران اين دبيرستان هم حق دارند. ميگويند بر اساس آييننامه داخلي سازمان ملي پرورش استعدادهاي درخشان، تنها دانشآموزان خانوارهاي تحت حمايت کميته امداد و بهزيستي از پرداخت شهريه معافند که به نظر من بايد اين آييننامه اصلاح شود. ضمن اينکه چند موردي هم بود که نتوانستيم به مسئولان اين سازمان، ناتواني خانواده دانشآموز پذيرفته شده در آزمون را در پرداخت شهريه سنگين دبيرستان تيزهوشان را بقبولانيم و اين دانشآموزان فقط و فقط به دليل فقر اقتصادي و نداشتن هزينه شهريه، سر از مدارس و دبيرستانهاي دولتي درآورند و در سيستم نامناسب آموزشي هضم شدند. دانشآموزاني که ميتوانستند از برترينهاي کنکور سراسري باشند.

اعضاي هيئتمديره مجتمعهاي تجاري سيسآباد: حاضر به سرمايهگذاري در اين پهنه نيستيم!

پهنه سيسآباد که از آن به عنوان يکي از سکونتگاههاي غيررسمي مشهد با وضعيت حاد ياد ميشود، در همجواري با منطقه بزرگ توريستي شرق مشهد است که شهرت کشوري و حتي بينالمللي دارد. مجتعهاي بزرگ تجاري، تفريحي و توريستي همچون بازار بينالملل، الماس شرق، زيستخاور، مرواريد شرق، وصال و دو پارک آبي خورشيد و موجهاي آبي، برخي از اين مراکز و مجتمعهاي پرتردد هستند. وقتي با تعدادي از فروشندگان کلان اين مجتمعها که داعيه ورود به عضويت هيئت مديره اين مجتمعها را دارند، گفتوگو ميکنم، ميگويند اين مناطق و ساکنان آنها مايه شرمساري ما هستند و شهرداري يا هر دستگاه حاکميتي ديگري بايد اين محلهها را ساماندهي کنند! آنها حتي ارائه طرحي براي انتقال بخشي از سرمايهگذاريهاي انجام شده در اين مراکز توريستي به سيسآباد را توهين به سرمايهگذاران ميدانند!

آنچه از گردشي ميداني در شهر حاصل شد آن است که ايجاد ذهنيتي در مردم شهر براي کمک به ساماندهي مناطق حاشيهاي امري لازم و بلکه واجب است. متوليان ساماندهي و توانمندسازي سکونتگاههاي غيررسمي مشهد بايد به مردم بقبولانند که اين مردم مهربان و سادهدل ولي به دور از امکانات اوليه، نه تنها بيگانه و دشمن نيستند که اتفاقا از همه حقوق شهروندي، برخوردارند. بايد پذيرفت که تنها راه پذيرش آنها در ميان ديگر ساکنان مشهد، کمک شهروندان مشهدي براي ساماندهي به اين سکونتگاههاست؛ نه بخش دولتي و نه بخش عمومي هرگز نميتوانند از پس کاري که مردم يا بخش خصوصي در انجام آن بهترينند، برآيند.

............................................

گزارش: برهان محمودي