به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، یکصد و نود و نهمین جلسه گفتمان از سلسله گفتمانهای نقد معماری و شهرسازی با موضوع تاملی در الفبای ایران شهر در نظام شهرسازی ایران (با محوریت تهران) با حضور محمدسعید ایزدی، معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی در خانه هنرمندان برگزار شد.
محمدسعید ایزدی در این نشست با بیان اینکه ساختار شهری با افزایش جمعیت نباید متلاشی شود، گفت: بارها و بارها در پاسخ به این سوال که شهرسازی امروز پیچیده است و مواجه با جابه جایی جمعیت بزرگ است و نمیتوان آن را با مدلهای گذشته مقایسه کرد، به نظر میرسد یک حلقه مفقوده داریم که آن درک صحیح از ایرانشهر است.
وی بیان کرد: اندیشه ایرانشهری به ما میگوید شهرها براساس یک مبانی شکل میگیرند، تداوم حیات میدهند و میتوانند در لحظه خود را منطبق با تمام شرایطی که بر جامعه وارد میشود، کنند و اگر با این تعریف وارد اندیشه ایرانشهر شویم، قانع کننده است که دستگاه اجرایی بگوید برای اینکه سیاستی را تدوین کنم باید به بازخوانی از نظام گذشته توجه کنم و با آینده پیش رو تلفیق کنم.
معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی تصریح کرد: در اندیشه ایرانشهری اتصال روشنی بین آینده و گذشته برقرار میشود و میتواند ما را به سمت جلو هدایت کند که مقیاس این اندیشه میتواند فراتر از یک شهر باشد و بعد سرزمینی به خود بگیرد، در حال حاضر نباید قلمرو ایرانشهری را محدود به مرز جغرافیایی کشور دانست و مرز گستردهتری به لحاظ فرهنگی دارد که میتواند زمینه ساز گفت و گو و ارتباطات باشد.
وی افزود: اگر پیرو این جریان اندیشه با این نحو باشیم وزارت راه و شهرسازی در توسعه کردیدورهای کشور به سراغ کریدورهایی نمیرود که زمینه را برای این توسعه فراهم نمیکند و به سراغ کریدورهایی میرود که جریان اندیشه ایرانشهری و هم پیوندی را ایجاد کند.
ایزدی بیان کرد: در منطقه با کشورهای دارای فرهنگ مشترک گفت و گو نمیکنیم بلکه با آنها در حال جدال هستیم در صورتیکه اگر سیاستهای توسعه بر مبنای اندیشه ایرانشهری قرار میگرفت میتوانست صلح، آشتی و تبادلات را به دنبال آوردکه اینکار روی نداده و خلاء آن ناشی از این بینش و ناآگاهی نسبت به این اندیشه است؛ لذا باید ببینیم مسیری که وزارتخانه در پیش گرفته مسیر درستی است و اکنون پژوهشگاه علوم انسانی نقد اندیشه ایرانشهر را در پیش گرفته است.
وی با بیان اینکه خلاء بزرگ نظام توسعه بی توجهی به مفاهیمی مانند اندیشه ایرانشهری است، ادامه داد: توجه به این اندیشه به این معنی نیست مسائل اجرایی را کنار گذاشتیم و تنها به حوزه نظر میپردازیم که این اندیشه میتواند ما به ازای روشن و شفاف داشته باشد.
معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی تصریح کرد: کافیست یک بار دیگر به شهرها و سرزمینمان نگاه کنیم و ببینیم نحوه مواجهه با این سرزمین چگونه بوده و الان چگونه است؟ با پهنه سرزمینی اصفهان چگونه برخورد کردیم؟
وی گفت: در شهر تهران یکی از مسائلی که با آن روبرو است، پدیده فرونشست زمین است و پهنههایی که با خطر فرونشست مواجه هستند را شناسایی و معرفی کردیم و به نظر من آسیبهای آن میتواند بیشتر از زلزله برای شهروند تهرانی باشد که برداشتهای بیرویه از سفره آبهای زیززمینی باعث این پدیده شده است.
ایزدی درباره وضعیت رودرههای تهران اظهار کرد: رودره فرحزاد و کن وضعیت اسفناکی دارند که هر روز نیز تشدید میشود و تخریب توتستانها و باغهای خرمالو، سوداگری شدید نسبت به زمینها و باغات در این مناطق و بی توجهی به منابع زیست محیطی باعث بروز بزههای اجتماعی در اشکال گوناگون و ناکارآمدی فراوان در حوزه مختلف شده است اما میبینیم در نقطه ای از این منطقه شهرداری ۵ هزار واحد مسکونی را در کنار این عرصه و حریم احداث میکند.
وی افزود: در هر صورت منابع محدود هستند و اگر به آنها توجه لازم را نداشته باشیم، تکرارشدنی نیستند، ساختمانهایی که تخریب میکنیم نیز نمیتوانیم مشابه آنها را بسازیم که باید تلاش میکنیم تا از این اندیشه ایرانشهری برخوردار باشیم و آن را برای حفاظت از منابعی که داریم به کار بگیریم.
معاون معماری و شهرسازی وزارت راه و شهرسازی با بیان اینکه ایرانشهر به دنبال چارچوب مفمومی برای مفاهیم توسعه است و در پی کنکاشی برای یک بازخوانی و تلفیق آن با مولفههای جهانی توسعه شهری جدید است، تصریح کرد: موضوع بازآفرینی شهری یکی از روشنترین مصادیق اندیشه ایرانشهری است و در چارچوب آن طرح شده است اگر اندیشه ایرانشهری به بار نشیند میتواند از هدررفت بسیار منابع بزرگ کشور که بدون اندیشه اقدامات اجرایی در آنها صورت میگیرد، جلوگیری کند.
تاکید و تمرکز روی یک نظریه برای اندیشه ایرانشهری روش مند نیست
جواد مهدیزاده پژوهشگر و برنامهریز شهری در این نشست بیان کرد: ۴۰ کتاب، گزارش رسمی، تحقیقی و نهادی را تحلیل محتوا کردم و به حدود ۱۶ نظریه راجع به ایران، مسائل آن و ویژگیهای ایران رسیدم که یکی از آنها نظریه ایرانشهری است و این موضوع نیازمند یک آسیب شناسی در سطح کلان و ملی است که نتیجه بدست آمده از آن نشان میدهد که با بن بست توسعه روبرو هستیم و تعابیر و برداشتها از آن مثبت نیست.
وی افزود: هم اکنون در یک شرابط بحران پارادایمی هستیم و به بن بست توسعه رسیدیم که باید دنبال راه حل باشیم و یکی از آنها جستجو و پیدا کردن نظریه هاست.
مهدیزاده تصریح کرد: مساله اول درباره نظریه ایرانشهر، از نظر شناخت شناسی است و اینکه منظور از اندیشه ایرانشهر چیست؟ آیا جهان بینی، ایدئولوژی، نظریه علمی یا راهکار اداری است؟ در این گفت و گوها و بحثها تناقضهای زیادی وجود دارد که نمیتوانیم با دیدگاههای یک سویه امیدی به آینده داشته باشیم.
وی اظهار کرد: دومین مساله این است که دوران جدید و با موضوع توسعه تعداد نظریهها زیاد است که تاکید و تمرکز روی یکی از این نظریهها روشمند نیست و نمیتوانیم بگوییم چند نظریه به صورت پیش فرض وجود دارد و آنها را به بحث و گفتگو بگذاریم و از تلفیق و ترکیب آنها نظریه جامع تری بدست آوریم.
این پژوهشگر و برنامهریز شهری ادامه داد: سومین مساله به رسالت نظریه برمیگردد که آیا هدف از نظریه ایجاد آرمان اجتماعی است یا کاربرد عملی برای توسعه علم است؟ هسته اصلی در این دیدگاه به نظر من جستجوی هویت است که با بحران هویت روبرو هستیم و باید ببینیم چگونه از این اندیشهها برای برون رفت از بحران هویت کمک بگیریم.
وی بیان کرد: چهارمین مساله برداشت و رویکرد از این موضوع است که میتواند مباحث مناقشه انگیز و گمراهکننده به وجود آورد و نیازمند هماندیشی با فرهنگهای ایرانی است.
مهدیزاده افزود: پنجمین مساله درباره اندیشه ایرانشهری وفاق و اجماع آن است که به نظر میآید هر اندیشهای برای تاثیرگذاری نیازمند میزان معینی از وفاق، همراهی و همسویی است و باید ابهامات، تناقضات و جدالها برای هویت هدفمند برطرف شود.
وی بیان کرد: اندیشه ایرانشهری با دوچالش دوبخشی شدن تاریخ و صنعتی شدن مواجه است که بستر جستجو برای این راهحلها تلفیق تاریخ و صنعتی شدن است.
ایرانشهر یعنی شهر ایرانی در مقابل شهر اسلامی
احمد سعیدنیا بنیانگذار جامعه مهندسی شهرسازی نیز در این نشست گفت: بعد از انقلاب اولین موضوعی که در دانشگاه هنر مطرح شد موضوع شهراسلامی بود و دانشجویان گرایش زیادی برای تحقیق در این زمینه داشتند و آثاری نیز به وجود آمد که در حال حاضر چیزی به نام شهر اسلامی وجود ندارد.
وی با بیان اینکه مساله ایرانشهر مانند لولا برای تغییر است که میتواند مسائل پیچیده و لاینحل را حل کند، افزود: بعد از ورود اعراب به ایران و به گواه اسناد و مدارک تاریخی فرهنگ و تمدن از پوشاک تا ساخت و ساز شهرها از ایران به کشورهای مسلمان رفت و تمدن اسلامی بر پایه تمدن ایرانی استوار شده است و عباسیان تمدن ایرانی را گسترش دادند.
سعیدنیا ادامه داد: هر کسی تعریفی از ایرانشهر دارد که من برای حل این مشکل کلمه ایرانشهر را به دو بخش ایران... شهر تقسیم کردم.
وی بیان کرد: ایرانشهر یعنی کشور ایران که الان یعنی شهر ایرانی در مقابل شهر اسلامی که اکنون اینگونه نیست و باید بدانیم شهر ایرانی چگونه شهری است؟ با توجه به اینکه وزارت راه و شهرسازی مبلغ و مبشر نظریه ایرانشهر است این سوال را باید پرسید که ضوابط این ایرانشهر چیست؟ اصول و پایههای آن چیست؟ اگر مردم گرایی است پس یعنی شهرسازی مدرن، اگر شهرسازی توسعه پایدار است یعنی براساس مفاهیم جدید است، اگر مشارکتی است و یا شهرهای محله محور و پیاده محور باشد اینها مفاهیم جدید است و ما این مفاهیم یکی پس از دیگری از تجربههای قرن بیستمی به وجود آمده و ما این موارد را از سطح جهانی یاد میگیریم و مبلغ آن هستیم.
بنیانگذار جامعه مهندسی شهرسازی تصریح کرد: اگر منظور از اندیشه ایرانشهری، شهر ایرانی است نکته مثبتی دارد و باید درباره ویژگیهای شهر ایرانی با توجه به شرایط اقلیمی، فرهنگی، احتمالا سرزمینی و تاریخی آن تحقیق شود و آنها را پیدا کرد.
وی افزود: در شهرهای سنتی ایران ۳ موضوع قابل بررسی است، اول اینکه یک شهر باغشهر است که حتما باید شهر کوچکی باشد، در این شهرها باغ از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است، زیرا بخش مهمی از نیازهای ساکنین شهر را تامین میکرده و البته این مسئله رابطه مستقیم با آب، خاک و جمعیت داشته است.
سعیدنیا با بیان اینکه شهر رابطه نزدیکی بین معماری و شهرسازی است و معمارها هستند که شهرها را میسازند، اظهار کرد: شهر مجموعهای از فعالیتهای معماری است که ارتباط کاملی با یکدیگر دارند اما در شهرسازی کنونی معماران در ساخت شهرها هیچ نقشی ندارند.
وی افزود: سومین معیار معیاری است که از یک نظام سلسله مراتبی برخوردار است و بهترین مثال آن در بازار قابل مشاهده است، بازارهای سنتی دارای نظام سلسله مراتبی هستند و میتوان این موضوعات را در شهرهای کوچک یافت که نشان دهنده رابطه نزدیک انسان و طبیعت و رابطه شهر و معماری و رابطه مشارکت اجتماعی است که درون شهرها اتفاق میافتد و سلسه مراتبی که در بازار قابل پیگیری است.
شهر در اندیشه ایرانی میتواند جایگزین اندیشه ایرانشهری شود
سید محسن حبیبی استاد تمام رشته شهرسازی دانشگاه تهران نیز در ادامه گفت: به جای واژه ایرانشهر باید اندیشه ایرانی و شهر در اندیشه ایرانی را به کار ببریم و به گمان من شهر در اندیشه ایرانی یک گفتمان تاریخی است که از دوردستهای تاریخ تا به امروز تداوم دارد.
وی بیان کرد: در این اندیشه با سه عامل و دانش سروکار داریم که یکی دانش تاریخی زیست سرزمین است، دومین دانش با زیست اقلیم سروکار دارد و سومین دانش به فناوری زمانه برمی گردد.
حبیبی ادامه داد: اگر سه دانش را با هم در نظر بگیریم میبینیم قدرت در رابطه با این سه دانش چگونه رد خود را بر زمانه میزند و ثبت میکند؟
وی افزود: شهر در اندیشه ایرانی ما را با دوگانههای همگنی و ناهمگنی، قلمروزدایی و قلمروزایی و از همه مهمتر با بداهه نوازی مواجه میکند و اندیشه را به این سو میبرد که شهر در اندیشه ایرانی جدایی و پیوستگی دائم است، قدرت و سیاست دو فضای با هم است و همه چیز با هم مرتبط است.
استاد شهرسازی دانشگاه تهران بیان کرد: برای بررسی تغییرات و دگرگونیهای شهر نیازمند دقت باستان شناسانه هستیم تا بتوانیم بگوییم کدام مسیرها و راهها را در طول تاریخ پدران ما رفته اند و استخوانبندی شهر چگونه بوده است؟
وی تصریح کرد: باید ببینیم تهران به عنوان یک شهر قرن بیست و یکمی چگونه شهری است که شهر قرن بیست و یکم برخلاف شهر قرن بیستم بر مبنای تفاوت ها خود را تعریف می کند نه بر مبنای تشابهات.
حبیبی ادامه داد: می توان از اندیشه شهر در اندیشه ایرانی تفاوت ها را بیان کرد و تهران ایرانی را دید نه تهرانی که میتوان در همه جا دید و برنامه بازآفرینی برای این است که تفاوت ها را نشان دهد و هر شهری جایگاه خود را داشته باشد.
وی با بیان اینکه شهر ایرانی شهری بوده است که آدمی با تمام حواس درگیر آن بوده، افزود: اکنون با شبکه قدرتمند ارتباطات که فاصلهها را به صفر میرساند، در مقیاس مراکز منطقهای و مراکز محلهای میتوان به تهران فکر کرد که مراکز منطقهای در مقیاس جهانی و مراکز محله در مقیاس تفاوتها فعالیت میکنند.
در پایان این جلسه اعضای پانل به سوالات شرکت کنندگان پاسخ دادند.