به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، در ادامه بررسی چهرههای وزارت راه و شهرسازی بار دیگر قرعه به نام سازمان بنادر و دریانوردی و اینبار بندر امیرآباد افتاد. محمدجعفر انصاری کارمند گارد انتظامات این مجموعه که به عنوان یکی از چهرههای وزارتخانه به موفقیتهایی کشوری و بینالمللی در حوزه ورزش و در عرصه جودو و کشتی گراپلینگ دست یافته است. در همین خصوص به سراغ این کارمند بندر امیرآباد رفتیم که دارای مدرک تحصیلی کارشناسی فناوری اطلاعات است و درخصوص موفقیتهایش در عرصه ورزش به صحبت پرداختیم که شرح آن در ذیل از حضورتان میگذرد:
به عنوان یکی از نیروهای مجموعه عظم وزارت راه و شهرسازی از چه موقع کارتان را در سازمان بنادر و در بندر امیرآباد شروع کردید؟
زمان ورود من به سازمان بنادر و بندر امیرآباد در سال ۸۹ بود و از سال ۹۰ قراردادی و جذب این مجموعه شدم. از همان موقع به در گارد انتظامات به عنوان کارمند در یگان حفاظت مشغول به کار شدم که هنوز هم در این عنوان مشغول خدمت هستم.
ورزش را از چه موقع شروع کردید و از چه زمانی با رویکرد حرفهای به آن پرداختید؟
از سال ۱۳۸۰ که شانزده ساله بودم ورزش جودو را شروع کردم و در سال ۸۳ هم به عضویت تیم ملی جوانان درآمدم. پس از آن به سربازی رفتم و از سال ۸۵ هم در رده بزرگسالان کار را ادامه دادم تا سال ۸۹ که وارد سازمان شدم. البته قبل از ورود به سازمان یک مصدومیت در سال ۸۷ پیدا کردم که باعث شد یکی، دو سالی دور باشم. با این حال بعد از ورود به سازمان و بعد از جذب دوباره کار را آغاز کردم و توانستم به عضویت تیم ملی برسم. تا سال ۹۳ در همه اردوهای تیم ملی جودو حضور داشتم اما با توجه به مشغله کاری این حضور کمرنگ بود.
چه عناوینی به دست آوردید؟
من حدود ۴۰ مدال مختلف کشوری و بینالمللی دارم که در ردههای جوانان، امید و بزرگسالان به دست آوردم. در سال ۱۳۸۳ در مسابقات بینالمللی ترکیه و در رده جوانان با کسب عنوان سومی مدال برنز را به دست آوردم. در جام بینالمللی فجر هم طی دو دوره که با حضور کشورهای مختلفی بود توانستم در دو دوره حضورم به مقام سومی برسم و گردن آویز برنز را کسب کنم که البته این مسابقات در رده بزرگسالان بود.
چه شد که برای ورزش کردن جودو را انتخاب کردید؟
ما خانوادهای کاملا ورزشی داریم که همه برادرانم به انجام جودو یا پرورش اندام مشغول هستند. من هم که فرزند آخر بودم به تبعیت از بقیه خانواده به ورزش پرداختم و رشته جودو را انتخاب کردم.
ماجرای این کشتی گراپلینگ چیست و چه فرقی با کشتی آزاد و فرنگی دارد؟
گراپلینگ رشتهای است که خیلی نزدیک به جودو و کشتی است و در آن از فنون هردو رشته بهره برده میشود. این رشته در دو استایل بالباس و بدون لباس که در استایل با لباس همان لباس جودو رو برتن میکنند و در بدون لباس هم که کشتیگیران با پوشیدن استرج مثل کشتیگیران کار را دنبال میکنند. فنون آن بیشتر در خاک است و یک مقدار خشنتر از کشتی و جودو است.
چه شد که از جودو به سمت این رشته ورزشی گرایش و گراپلینگ را انتخاب کردید.
اگر اشتباه نکنم ۳، ۴ سال پیش بود که یکی از دوستان جودکار بنده که مربی هم هستند با توجه به شناختی که از بنده داشتند و میدانستند در خاک مهارت بالایی دارم من را با این ورزش آشنا کرد. این دوست قدیمی به من پیشنهاد داد که چون جودو کار کردی در کنار آن به این رشته هم بپرداز و بعداز شروع و کار کردن توانستم ارتباط خوبی با آن برقرار کنم. آنقدر سریع با این رشته ارتباط برقرار کردم که همان سال بعد در انتخابی تیم ملی مقام نخست را به دست آوردم و در مسابقات قهرمانی جهانی در سال ۲۰۱۶ بلاروس عنوان نایب قهرمانی را به دست آوردم.
هنوز هم عضو تیم ملی هستید؟
بله و بعد از آن قهرمانی هم در دوره انتخابی بعد هم عنوان نخست را به دست آوردم. ما در دورههای قبلی طبق آنچه که در دنیا مرسوم است این رشته زیرمجموعه فدراسیون کشتی است و اعزامها از طریق آنها انجام میشود و حتی انتخابیها هم زیر نظر اتحادیه جهانی است اما در ایران قضیه فرق دارد. در ایران میگویند این ورزش رزمی است و به کشتی ارتباطی ندارد و همین مساله باعث شد یک مقدار این رشته بی سرپرست بماند. آقای خادم قبول نکردن و بعد هم بحث کشتی پهلوانی پیش آمد و آن را جایگزین کشتی گراپلینگ کردند. البته اعزامها را یکسری از دوستان ادامه دادند و بدون فدراسیون آسیایی به مسابقات قرقیزستان ۲۰۱۷ اعزام شدم که آنجا با عنوان قهرمانی صاحب گردن آویز طلا شدم.
با این مهارتی که در فن خاک دارید اگر به کشتی روی میآوردید موفقیت شما بیشتر نبود؟
من فکر میکنم در جودو موفقتر بودم اما شرایط فدراسیون آن با کشتی خیلی فرق داشت. در کشتی در انتخابی اول میشدیم به مسابقات جهانی میرفتیم اما در جودو باید هفت خان رستم را بگذرانی و با اینکه اول بشوی معلوم نبود فیکس هستی و هنوز هم این روند ادامه دارد. به همین خاطر با اینکه خیلی جودو را دوست داشتم قید کار در آن را زدیم و به گراپلینگ پرداختم. الان هم خودم را آماده مسابقات کاپ آسیا می کنیم که کمتر از دو ماه دیگر انجام می شود و بعد هم مسابقات جهانی را پیش رو دارم. البته همه این هزینهها فعلا از جیب خودمان است تا بعد از انتخاب یک سرپرست که قرار است به زودی انتخاب شود آنها را به ما پرداخت کنند.
قبول داری سازمان بنادر قهرمان ورزشی زیاد دارد و به نظر میرسد نگاه خوبی به این عرصه دارد؟
خوشبختانه نگاه مسئولان سازمان بنادر به ورزش نگاهی مثبت است. حتی در ابتدار کارم یک مسئول داشتم که اهل ورزش نبود و خیلی من را اذیت کرد اما مدیر جدیدی که داریم واقعا همکاری لازم را دارد و جا دارد از او و دیگر مسئولان بندر امیرآباد که طی این مدت با من همکاری داشتند تشکر کنم.
در این عرصه خوب حمایت شدی؟
حمایت معنوی زیاد است و مدام من را تشویق میکنند اما از نظر مالی با توجه به بودجه کم سازمان بنادر نمیتوان انتظار حمایت مالی داشته باشم. با این حال من خودم را ثابت کردم و دوست دارم به عنوان یکی از حامیان من سازمان کمک کند تا بتوانم در مسابقات پرچم سازمان و بندر امیرآباد را بالا ببرم. واقعا برای یک قهرمان هم افت دارد و هم سخت است که مدام برای خودش دنبال اسپانسر باشد و امیدوارم با حمایت این دغدغه برطرف ود.
نگاه به تو در جمع همکارانی که در بندر امیرآباد داری چطور است؟
یک حساب دیگر همکاران روی من دارند و از همه لطف و محبت آنها ممنونم اما فکر میکنم شاید با توجه به کار ما که نگهبانی است ان ارزشگذاری لازم را به یک قهرمان ملی انجام ندادهاند. با این حال این نگاه مثبت همه همکاران و مدیرانم در مجموعه بندر امیرآباد برای من ارزشمند است.
با توجه به حضور تو همکارانت علاقهای دارند که به این ورزش بپردازند و آیا برای آنها وقت میگذاری؟
من با همه همکارانم کار میکنم و همه آنها را به نحوی روی تشک میآورم و آنها را درگیر میکنم. هرکدام هم که دوست داشته باشند جدیتر کار کنند به آنها آموزش میدهم. چرا که رشته من رشتهای است که به دفاع شخصی نزدیک است و این مساله در کار ما که نگهبانی است کاملا کارآمد خواهد بود.
به شما پیشنهادی برای پذیرفتن مسئولیت ورزش بندر امیر آباد شده است و اصلا دوست دارید چنین سمتی را داشته باشی؟
فعلا که پیشنهادی نشده اما برای آن برنامه دارم و اگر پیشنهاد شود حتما یک برنامهریزی درست برای توسعه ورزش در بندر امیرآباد خواهم داشت. عمر قهرمانی محدود است و شاید بتوانم دو، سه سال دیگر در عرصه ملی فعالیت داشته باشم. دوست دارم این فرصت پیدا شود که بعد از پایان کار و بعد از ورود به عرصه مربیگری بتوانم این تجربیات را به خوبی در فضایی مناسب به جوانان انتقال دهم و یک نسل جدید آموزش دهم.
در این چند سال شیرینترین و تلخترین خاطرهای که داشتید؟
تلخترین خاطرهام که مصدومیت ورزشیام در ۲۴ و ۲۵ سالگی بود که در اوج به یکباره روی یک حرکت مبتدیانه آسیب دیدم و واقعا خاطره تلخی بود. خاطره شیرین من هم که دو خاطره است که اولی به قهرمانی مسابقات جهانی قرقیزستان است که همه حریفان را با اقتدار شکست دادم و به عنوان قهرمانی رسیدم و بعد هم حضور در بندر امیرآباد که در این شرایط سخت کاری خودش یک خاطره خوب است. شاید شغل من با روحیات ورزشی من سازگار نباشد اما چون دنبال پیشرفت هستم خودم این سازگاری را به وجود آوردم و امیدوارم بازهم در کارم موثر واقع شوم.
و حرف آخر...
جا دارد از کلیه کسانی که به ورزش اهمیت میدهند یک تشکر ویژه داشته باشم چون واقعا ورزش در ایران مظلوم واقع شده است. امیدوارم ورزش در همه اقشار جامعه مورد حمایت قرار بگیرد چون بحث سلامت اجتماعی را به همراه دارد. خدا را شکر در سازمان بنار به این مساله توجه بیشتری شده است و امیدوارم این مسیر ادامه پیدا کند و در ادامه ورزشکاران و قهرمانان حاضر در این سازمان با حمایت بیشتر به حق شان بیش از این برسند.