به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به نقل از روزنامه آرمان بازآفرینیشهری سیاستی جامع و یکپارچه برای پیشگیری و حل مشکلاتشهری در تمام ابعاد اقتصادی، اجتماعی، زیستمحیطی و کالبدی است، به نحوی که منجر به ارتقای قابلیت زیستپذیری شهرها و کیفیت زندگیشهروندان شود. محمد مهدی نوروزیان، مدیرکل دفترراهبری و هدایت طرحهایبازآفرینی شرکت بازآفرینیشهری ایران در یک گفتوگو به سؤالاتی درباره سیاستها و برنامههای این سازمان پاسخ داده است که مشروح آن در ادامه آمده است:
سهم بازآفرینیشهری در طرحهای جامعشهری چقدر است؟
الگوی حاکم بر برنامهریزی در طرحهای رایج توسعهشهری، متاثر از منطقپوزیتیویستی است که صرفا منجر به پیشنهاداتی درخصوص تعیین راههایتوسعه، تعیین کمبود سطوحخدماتی، مسکن و پهنهبندی کاربریها میشود که اغلب، پایهمحاسبات آن نیز میزان جمعیت موجود و پیشبینی جمعیت آینده(افق طرح) است. از اینرو، در این طرحها که مبتنی بر برنامههای کمی بوده است، همواره موضوع کیفیت زندگیشهری و نقش مردم در تصمیمات و اجرایبرنامهها نادیده گرفته شده است. بازآفرینیشهری به عنوان رویکردی که نگرش جامع به امر توسعه دارد و مجموعه اقدامات هماهنگویکپارچه را در راستای بهبود شرایط زیستپایدار و ارتقای کیفیتزندگی دنبال میکند، میتواند نقش بسزایی در تصمیمات برنامهریزی توسعهشهر داشته باشد. در رویکرد بازآفرینیشهری، با مراجعه به متن جامعه، نیازهایجاری و آیندهشهر شناسایی شده و با هماهنگیهای بینبخشی و جلبمشارکت تمام دستگاههای ذیربط، راهکارهایمناسبی در چارچوب برنامه جامع اقداممشترک، برای رفعمشکلات و ارتقای کیفیت زندگیشهری ارائه میشود.
در این طرحها چه میزان اصول مصوب احداث ساختمانهای ایمن گنجانده شده است؟
باید به این نکته توجه شود که برنامهریزی توسعهشهری در سهسطح فضاییوجغرافیایی انجام شده و در هر سطح، متناسب با مقیاس برنامهریزی، استراتژیهای مدیریتفضایی تدوین میشود. در هر سطح از برنامهریزی نیز، نهادهایمتولی، ناظر و تصمیمگیرنده متفاوت است. مقیاسکلان؛ طرحهایآمایشی، طرحهای کالبدیملی و طرحهای ناحیهای در این مقیاس از برنامهریزی قرار دارند. مقیاس میانی؛ طرحهای جامع، طرح حریمشهر و سایر طرحهای منطقهای در این سطح برنامهریزی جای دارند که در پیوند با حوزه نفوذ شهر و منطقه پیرامونی، راهبردهای کلی توسعه را تعیین میکنند. مقیاس خرد؛ طرحهایتفصیلی، طرحهایموضعی و ضوابط و مقرراتموضوعی توسعه شهری در این مقیاس جای دارند. مقیاس برنامهریزی و تدوین اصول معماری و فنی ساخت ساختمان در این مقیاس جای میگیرد. در طرحهایتفصیلی شهری، بخشی به تدوین اصول عام و اصول خاص طراحیمعماری اختصاص دارد که نظارت بر رعایت آنها بر عهده مدیریت شهری و نظاممهندسی است. اما آنچه لازم است توجه شود آن است که موضوع ایمنی در ساختمان، تنها در حوزه پلاک و در اصولفنی ساخت یک واحد ساختمان محدود نمیشود. بلکه برخی از اصولایمنی ساخت با حوزه شهرسازی مربوط است؛ برای نمونه مکانیابی برخی ساختمانها فارغ از آنکه اصولایمنی معماری در آنها رعایت شده باشد، خود میتواند موجب کاهشایمنی ساختمان شود.
چرا تاکنون در این طرحها قادر به تدوین راههایی برای کسب درآمد پایدار برای شهر نبودهایم؟
برخلاف تصور، نحوه برنامهریزی و طرحریزی در طرحهای جامع رایج شهری، به لحاظ پهنهبندی کاربری و تراکم، نوعکاربری و تفکیک زمین، به گونهای است که بیشترین درآمد را برای مدیریتشهری ایجاد کند. با این سیاست، درآمد مدیریتشهری از محل فعالیت گروههای خاص یعنی فعالان امر ساختوساز و در قبال اعطای برخی امتیازات مانند تراکم و تسامح در رعایت برخی ضوابط کسب میشود. در اینجا لازم است توجه شود که تاکید بر کسب درآمد برای مدیریتشهری است و نه درآمد برای شهر و کمک به اقتصاد شهر. اما همانطور که اشاره کردید، منابع این درآمدپایدار نیست و پایداری آن وابسته به تخریب و نوسازی و تزریق سرمایههای بخشخصوصی به بازار مسکن و ساختوساز است که این امر در برآیند آن، در راستای ضرر به اقتصاد شهر است. در رویکرد بازآفرینیشهری، چون تاکید بر مشارکت حداکثری تمام دخیلان در فرآیند توسعه؛ هم در امر تصمیمسازی و هم در اجرای برنامههاست، از این رو، برنامهها با رعایت دستیابی همگان به منافع توسعهشهر تدوین میشود. بنابراین انتظار میرود، که این همه دخیلان در قبال بردن سهمی از منافع توسعه، سهم خود را نیز بپردازند.
منظور از تسهیلگری در بازآفرینی شهری چیست؟
در گذشته، برنامهریزیشهری مبتنی بر رویکرد تکنوکراتیک(فنسالارانه)، بوده بدین معنا که بخش کوچکی از جامعه شامل متخصصانونخبگان، برای شهر تصمیمگیری میکردند که زندگی همه شهروندان را تحتتأثیر قرار میداد. این تمرکز در نظام تصمیمگیری و برنامهریزی، به نادیدهگرفتن خواستههای متنوع و گاه متضاد شهروند منجر می شد که این امر، در مرحله عمل، موجب شکست در تحقق برنامهها می شد. در اولین تجربه مدیریتشهری تهران به عنوان راهکاری برای اجرا نمودن برنامهها و طرحهای تهیهشده پشت درهای بسته، استفاده از ظرفیتهای تسهیلگران مطرح شد. اما در این تجربه تسهیلگران به عنوان کارگزار مدیریتشهری بوده و عملاً اهداف مدیریتشهری را دنبال میکردند و مردم به نوعی در موضع انفعال نسبت به تصمیمات برنامهریزی از پیش تعیین شده، قرار داشتند. این راهکار گرچه در برخی موارد، موفقیتهایی به همراه داشت، اما چون همچنان برنامهریزی از بالا به پایین بود، تنها در مواردی موفق بوده که با خواستههای ساکنان همسویی داشته و در مواردی که تضاد منافع میان مدیریتشهری و شهروندان بروز مییافت، عملا فرآیند تحقق طرح، با مشکلات جدی مواجه می شد و گاه تبعاتاجتماعی به دنبال داشت. در رویکرد بازآفرینیشهری، نقش تسهیلگران، به عنوان حلقهارتباطی و واسطه مذاکره میان مردم به عنوان ذینفعاناصلی و مستقیم طرحها، برنامهها و مدیریتشهری به عنوان مجری و متولی اصلی اجرای آنها دیده شده است. بنابراین انتظار میرود، تسهیلگران، زمینههای مشارکتحداکثری تمام دخیلان در امر تصمیمسازی در کل فرآیند برنامهریزی شهری فراهم کنند. با این توصیف، تسهیلگران افراد یا سازمانهای غیردولتی هستند که با مهارتهایاجتماعی، ارتباطی و چانهزنی، در کنار نیروهایمتخصص شهری، میتوانند با ایجاد وفاقجمعی، خواستهها و اهداف شهروندان و مدیریتشهری و سایر دخیلان در امر توسعه را به یکدیگر نزدیک کنند.
نقش نهادها و مشارکتهای مردمی در تحقق برنامههای بازآفرینی شهری را چه میزان میدانید؟
رویکرد بازآفرینی شهری مبتنی بر همکاری و مشارکت تمام نهادهای مرتبط با توسعهشهری است، زیرا توسعه امری میانبخشی و چندوجهی است. به گونهای که بدون همکاری و هماهنگیهای میانبخشی تحقق برنامههایتوسعه عملاً با دشواریهایی همراه است که گاه توسعه از مسیر برنامهریزیشده نیز منحرف میشود. با توجه به ضرورت این امر، ستاد بازآفرینیشهری پایدار در سطوح مختلف ملی- استانی و شهرستانی تشکیل شد که وظیفه هماهنگی نقش نهادها و دستگاههای ذیریط در فرآیند بازآفرینی را برعهده دارد.