به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهر سازی، محمودرضا کوهکن در نشست بررسی تبیین اندیشه سیاسی ایرانشهری(ایران باستان) که با حضور محمدسعید ایزدی، معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی و جمعی از علاقمندان در "خانه گفتمان شهر" برگزار شد، گفت: اندیشه ایرانشهری کلیتی درباه ساختار فکری مردم ایران نسبت به عوالم هستی است.
وی درباره بنیانهای اندیشه سیاسی در تفکر ایرانشهری توضیح داد: ایرانیان موفق شدند در طول تاریخ و قرن ها با اندیشه سیاسی سر و کار داشته باشند. در این نظام فکری نهاد شاهی اصلیترین مجرای قدرت سیاسی و خاستگاه آن است.
این پژوهشگر در ادامه با برشمردن سه مفهوم در ساختار اندیشه ایرانشهر گفت: "خونیرس" نخستین سرزمینی است که برای آریاییها در این اندیشه در نظر گرفته شده است و در آن به تقسیم هفتگانه گیتی برمیخوریم. خونیرس در مرکز قرار دارد و ایده مرکزگرایی باور مشترکی در بین اقوام ایرانی است. همچنین این مرکزیت عامل اتصال زمین و آسمان است و از این رو حالت فرازمینی پیدا میکند. وسعت جغرافیایی خونیرس از 6 اقلیم دیگر بیشتر است وبهترین و بیشترین مردم و موجودات در آن زندگی میکنند.
کوهکن با اشاره به ارتباطی که این اقلیم با شهریاری دارد، اضافه کرد: این اقلیم از بهترین نوع آب و هوایی برخوردار است و از نیروهای شر هم در امان نگاه داشته شده است. از این منظر ارتباط آن با شهریاری در تفکر ایرانشهری مثالزدنی است.
وی "ایرانویچ" را دیگر منطقه جغرافیایی تفکر آریاییها بیان کرد و گفت: ایرانویچ، خاطرهای از کوچ آریایی از بیابانگردی به یکجانشینی است و نخستین وطن مشترک آریاییهاست. در واقع سیر تحول آریاییها در این دو منطقه فکری سبب تعلق خاطر ایرانیها به آن شده و به آنجا به شکلی بهشتانگارانه نگاه کردند. از اختصاصات مهم ایران ویچ همچنین محل وقوع آیین زرتشت است.
این پژوهشگر از "ایرانشهر" به عنوان زیر مجموعه ایران ویچ نام برد و گفت: خونیرس و ایران ویچ، جغرافیای مثالی تفکر باستانی است و ایرانشهر نشانه تحول ایرنیان از اساطیر به سمت حیات واقعی با مشخصات منحصر بفرد است و در آن نژاد، زبان، دین و فرهنگ ایرانی شکل میگیرد. در ایرانشهر با مشخصات انسان ایرانی مواجه میشویم. همچنانکه ساسانیان به گونهای به تفکر ایرانی بودن قدرت می بخشند و اردشیربابکان واژه ایرن را به کار برد و به دلیل تقابلی که با اشکانیان داشت، به دنبال یک خدایی در ایران بود و وارث قدرت مبتنی بر آموزههای دینی شد.
وی تصریح کرد: در واژه ایرانشهر واژه شهر بسیار مهم است که آن را به استان، ناحیه و ایالت هم ترجمه کردهاند که میتوان گفت قلمر ایرانیان و در منابع ساسانی شهر تعابیر مختلفی دارد. از این کلمه همچنین تعبیر حقوقی هم میشد. واژه شهر بین ایرانی و غیر ایرانی تمایز میگذاشت. بعدها در ساسانی واژه ایرانشهر به معنای باورمندی به دین بهی هم در نظر گرفته میشد.
کوهکن در ادامه با اشاره به اهمیت مبحث پادشاهی و فرمانروایی در اساطیر ایرانی توضیح داد: در اساطیر ایرانی نخستین انسان یا نخستین شاه را کیومرث میدانند. کیومرث به آموزههای اهورامزدا گوش میدهد و در پیکارگری با نیروهای اهریمنی است و سلطنت در نسل او تداوم مییابد. بعد از او جمشید است که نشانه بیمرگی است و در دوره او از مرگ و نیستی خبری نیست. جمشید جامعه ایرانی را به به چهار دسته روحانیان،جنگاوران، پیشه وران و کشاورزان تقسیم کرد و این نظم در اندیشه ایرانی بسیار مفید است. بدین معنا که هر شخص یا گروه فقط در محدوده خویش به کار یا فعالیت بپردازد. جمشید در واقع نخستین پادشاهی است که جامعه ایرانی را به سمت مدنیت، تمدن و فرهنگ پیش میبرد.
وی اضافه کرد: در نهایت به قول فردوسی آنچه سبب حضیض جمشید شد، منیت و غرور او بود و در اینجا به این خصیصه پادشاهی در اندیشه آریایی میرسیم که اگر پادشاه دچار ناپاکی یا منیت شود، فر شاهی از او دور میشود. شاه باید بداند که فرستاده خداوند است و باید به برگزیدگی اقرار کند.
این پژوهشگر در ادامه با بیان اینکه بعد از جمشید خیزش مردمی به اندیشه سیاسی ایرانی اضافه میشود، گفت: بعد از جمشید کشور هزار سال دچار ظلم ضحاک میشود و بعد به رهبری کاوه آهنگر، قیامی مردمی شکل میگیرد و سپس فریدون که از تخم کیان است، به پادشاهی میرسد. در این قسمت تاریخ خیزش مردمی بر اندیشه سیاسی ایرانی اضافه میشود و نخستین بار است که درفش کاوه برای مقابله با ستمگری برافراشته میشود.
وی یا برشمردن پادشادهان دیگر مانند افراسیاب و نقش آنها در شکلگیری روند اندیشه سیاسی ایرانی گفت: تقابل ایران و توران از دوره افراسیاب آغاز میشود و دوره پهلوانی از اینجا به وجود میآید و عصر پهلوانی با ظهور پهلوانانی مانند گرشاسب، سام، نریمان، سهراب و.. آغاز میشود که هر کدام نقش های دفاع از دین و شهریاری دارند.
کوهکن با بیان اینکه منوچهر، پادشاهی از ایرانیان بوده که موبدان خود را از نسل او می دانند، درباره دوران شاهی کیقباد، کیخسرو و گشتاسب توضیح داد: کیقباد را به توصیه موبدان انتخاب می کنند و بعد از او کیخسرو است که موفق به کشتن افراسیاب میشود . کیخسرو پادشاهی آرمانی است که او را پادشاهی عرفانی نیز میدانند و دوران او را مطلوب اندیشه ایرانی برمیشمارند. گشتاسب نیز بعد از او میآید که پادشاهی دیندار و دینورز است و دوران او زمان ظهور زرتشت است و پیوند دین و سیاست در دوران او در اندیشه ایرانی شکل میگیرد. در دوران گشتاسب آتشکده ها ساخته میشوند.
وی درباره عصر تاریخی گفت: در عصر تاریخی و دوره مادها نخستین گامها برای پیریزی ساختار سیاسی مبتنی بر ساختار اداری و با حمایت ساختار نظامی بوجود میآید.
کوهکن در ادامه با توضیح درباره دوران پادشاهان هخامنشی در شکلگیری اندیشه سیاسی ایرانشهری گفت: در این عصرکورش میداند که باید با پادشاهی پیوندی نسبی داشته باشد و سلسله هخامنشی را به وجود میآورد. داریوش هم همه اقدامات خود را به اهورا مزدا نسبت میدهد که حاصل آن همان پیود دین و سیاست است.
این نویسنده افزود: در دوران ساسانیان نیز اندیشه سیاسی ایرانشهر تثبیت میشود. دستگاه قدرتمند سیاسی، تبدیل دین زرتشت به دین رسمی و تحقق آرمان یگانگی دین و قدرت و جایگاه الهی پادشاهی از مبانی اندیشه ایرنشهری است که ساسانیان نقش مهمی در تبیین و تثبیت آن داشتند.
کوهکن توضیح داد: اردشیر بابکان و دیگر پادشاهان ساسانی تعریف منسجم خود را براساس پیوند دین و سیاست ارایه میدهند. براساس این اندیشه، پادشاه سرشت ایزدی دارد. مقدس و فوق مردمان است، مالکیت ارضی متعلق به شاه است و شاه، ضامن اجرای عدالت است. همچنین برافراشتن و حفظ آتش مقدس از وظایف پادشاهی است.
این پژوهشگر در پایان با بیان اینکه اگر به اندیشه ایرانشهری وفادار بودیم، یا عمل میکردیم به بخشی از تنگناها در وضعیت فعلی دچار نمیشدیم، گفت: اگر مطابق اندیشه ایرانشهری رفتار میکردیم، هیچگاه به بافت محلهای مانند چارباغ اصفهان با احداث مترو آسیب نمیزدیم.
وی با اشاره به اینکه زادگاهش در کویر است، با ابراز نگرانی درباره وضعیت خشکسالی کشور نیز اضافه کرد: این روزها شاهد خشکسالی در کشور هستیم و امیدواریم با راهکارهای سودمند و هدفمند از بحران این قبیل بیآبیها و خشکسالیها عبور کنیم.