به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی مقصود فراستخواه جامعهشناس ایرانی طی سخنرانی پیرامون قبض و بسط شهری ایران در دوره منتهی به مشروطه و پس از آن در نشست شهر و مشروطه بیان کرد: شهرهای ما همواره در قبض و بسط بوده و شهروندان را نیز با خود بالا و پایین میبرند، نکته قابل توجه در این شرایط آن است که این شهرها به هیچ وجه میر بر احوال خود نبوده و همیشه موقوف حال محسوب میشوند.
فراستخواه در تشریح ۶ مشکل عمده ایران در طول تاریخ بیان کرد: با توجه به مطالعات انجام شده، ایران در طول تاریخ دارای ۶ مشکل اصلی مبنی بر تاریخ طولانی و جغرافیای سرزمین وسیع، طبیعت خشک و نیمهخشک، موقعیت ژئوپلیتیک، هسته سخت قدرت خودکامه و استبدادی، مناسبات اقتصادی غیرمولد و درگیر منابع کمیاب و طبیعت ثانویه بوده است که برای رویارویی با آنها از ۴ سیاست بهره برده، راهکارهایی که متأسفانه هیچ گرهای را از مشکلات موجود رفع نکرده است.
وی سیاست سیطره، اصلاحات، زندگی و رهایی را ۴ سیاست به کار برده در رفع مشکلات اعلام کرد و گفت: سیاست سیطره در تاریخ ما به جانسخت بودن معنا میشود که خود یکی از عوامل ناپایداری به شمار رفته و مشکلی را حل نکرده است، در این راستا سیاست اصلاحات از طریق دولت نیز که موانع بسیار زیادی را با خود به همراه داشت همچنان باعث بروز ناپایداریهایی در کشور میشد.
وی افزود: سیاست زندگی بدین معناست که مردم با وجود تمامی مشکلات و ناراحتیها به زندگی خود ادامه داده و اصرار داشتند تا آن را در بطن شهرها حفظ کنند، نکتهای که به عقیده من نخ تسبیح جامعه ایران از گذشته تا به امروز به شمار میرود، این درحالی است که حکومتها در مقابل به کارگیری این سیاست آن را به ندرت محترم شمرده و قلمرو مردم را حفظ نمیکردند، در نهایت میبینیم که این سیاست نیز تبدیل به نوعی معیشت شده و تمدن خاصی از آن برجای نماند و مشکلی را برطرف نکرد.
فراستخواه با بیان اینکه مشروطه از نوع سیاست رهایی است گفت: دورههای اصلاحات قبل از مشروطه حداقل به ۴ دوره میرسد که مردم در این زمان ابتدا به اصلاحات دل بسته و بعد به سراغ مشروطه میروند که هر دوره نیز نزدیک به ۲۰ سال با یکدیگر فاصه دارد.
این جامعهشناس ایرانی دورههای عباسمیرزا، امیرکبیر، میرزاحسین سپهسالار و امینالدوله را چهار دوره اصلاحات پیش از مشروطه نام برد و گفت: طبق تجارب تاریخی میبینیم که همواره بین دورههای اصلاحات کشور شاهد قحطی، خشکسالی، بیماری، سرکوب و مشکلات متعدد بوده است، طبق آمار موجود جمعیت ایران در سال ۱۲۲۰ برابر با ۱۰ میلیون نفر بود که این رقم پس از گذراندن دوره اصلاحات در سال ۱۲۴۰ به ۶ میلیون نفر رسید.
به گفته وی در قحطی اول نزدیک به ۱.۵ میلیون نفر جان خود را از دست داده و یا در برخی نقاط قیمت نان به ۱۶ برابر خود رسید.
فراستخواه با اشاره به اینکه بدون شک گسستها و وقفههای متعددی در طول تاریخ در جامعه ایران دیده شده است گفت: جامعه ایران هرگاه در آستانه یک توسعه و بسط قرار میگرفت، قبضی درگیر این جامعه شده و جلوی پیشرفت آن را میگرفت.
وی با بیان اینکه نسل مشروطه سیاست کنش را برای رویارویی با مشکلات انتخاب کرد گفت: به عقیده من مشروطه به هیچ وجه نتوانست مشکل شهرهای ما را حل کرده و آنها را به میر احوال تبدیل کند، در این دوره جنب و جوشی اتفاق افتاد و از تمامی اقشار به خیابانها آمدند اما مشکل قبض و بسط شهرها نه تنها حل نشد بلکه ۶ مورد مذکور نیز به جان مشروطه افتاد.
وی ادامه داد: تاریخ وسیع ما باعث بروز واگرایی، طبیعت خشک باعث قحطی بزرگ در چند سال پس از مشروطه، موقعیت ژئوپلیتیک باعث اعمال سیاستهای ناپاک و اشتباه و آغاز جنگ جهانی، حکومتگری ناشی از وجود ویژگی هسته قدرت، مناسبات اقتصادی غیرمولد باعث امضای قراردادهای متعدد و طبیعت ثانویه نیز منجر به رفتارهای اشتباه در مشروطه شده که همگژی خود را در ناکامی این دوره به خوبی نشان داده است.
فراستخواه در پایان با بیان اینکه مشروطه قرار بود به عنوان یک سیاست آرمانی و رهایی به توسعه شهری و پایداری بیانجامد گفت: با این وجود امروز میبینیم که تهران پسامشروطه همچنان در کمین مشروطه بوده و ناپایداری در آن موج میزند که باید به آن توجه کرده و مورد بررسی قرار گیرد./