به گزارش خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، نشست "تغییرات اقلیمی و رسانهها با تأکید بر سیل فروردین 1398 " با حضور دکتر محمد فاضلی، مشاور وزیر نیرو و رئیس مرکز امور اجتماعی منابع آب و انرژی این وزارتخانه، دکتر صادق ضیائیان، رئیس مرکز ملی خشکسالی سازمان هواشناسی کشور، دکتر علی احمدی، عضو هیئتعلمی دانشگاه علامه طباطبایی و احمد کارخانه، رئیس گروه مطبوعات، امور خبری و تحلیل اطلاعات وزارت راه و شهرسازی سهشنبه، سوم اردیبهشتماه در دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.
محمد فاضلی، عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی در بخشی از این نشست با اشاره به اینکه برای بررسی نسبت تغییر اقلیم و رسانه، نخست باید جنس تغییر اقلیم را شناخت و دانست که با چه پدیدهای روبروییم، افزود: از دهه ۷۰ به بعد مسائلی را که بیش از ۱۰ ویژگی را باهم داشته باشند، مسائل فوق بدخیم نام نهادهاند و بدخیم را به معنای سلولهای سرطانی بدخیمی که میشناسیم استفاده کردند. به این معنا که این سلولها سالها مخفی هستند و بهیکباره آشکار میشوند و زمانی که آشکار میشوند متاستاز میکنند؛ جنس مسئله بدخیم نیز اینگونه است و روی هرکدام از آنها دست بگذارید به عرصه دیگری میرسید که علت آن جای دیگری پیدا میشود و به یکدیگر ربط پیدا میکنند.
در مواجهه با مسئله بدخیم بسته به اینکه راهحل چه باشد مسئله عوض میشود
وقتی با مسئله بدخیم سروکار دارید تعریف کردن مسئله و مشخص کردن حد و حدود آن کار بسیار سختی میشود و ماهیت مسئله بهگونهای است که دائماً تغییر شکل میدهد و هر جور که به آن نزدیک میشوید مسئله خود را تغییر شکل میدهد و به عرصه دیگری چنگاندازی میکند
وی افزود: وقتی با مسئله بدخیم سروکار دارید تعریف کردن مسئله و مشخص کردن حد و حدود آن کار بسیار سختی میشود و ماهیت مسئله بهگونهای است که دائماً تغییر شکل میدهد و هر جور که به آن نزدیک میشوید مسئله خود را تغییر شکل میدهد و به عرصه دیگری چنگاندازی میکند؛ در یک مسئله بدخیم بسته به اینکه راهحل چه باشد مسئله شما عوض میشود. در اینجا مهمترین گام تعریف کردن خود مسئله است و بسته به راهحل تعریف مسئله عوض میشود. برای مثال در بحث آب که مسئلهای بدخیم در فلات ایران قلمداد میشود اگر راهحل شما مدیریت مصرف باشد مسئله را یکجور تعریف میکنید و اگر راهحل انتقال آب، سدسازی بیشتر یا اقتصاد آب و ... باشد مسئله بهکلی میتواند عوض شود. نکته دیگر در برخورد با مسائل بدخیم نیز این است که این مسائل نقطه پایان ندارند بلکه برای مدتی مسئله را تعدیل میکنید و اگر به آن نرسید مسئله مجدداً عود میکند.
تغییر اقلیم مسئله ای فوق بدخیم و زمان برای حل آن اندک است
فاضلی بابیان اینکه در ادبیات تغییر اقلیم از منظر اجتماعی و سیاستگذاری عمومی تغییر اقلیم را یک مسئله بدخیم میدانند، افزود: از سال ۲۰۱۱ مقاله مشهوری نوشته شد که به فارسی نیز به ترجمه و به چاپ رسید؛ در این مقاله مسئله تغییر اقلیم را یک مسئله فوق وخیم یا سوپر بدخیم میداند. بر این اساس مسئلهای که بدخیم است همزمان چند ویژگی دارد. نخست اینکه زمان برای حل کردن آن تنگ و اندک است و زمان زیادی برای حل آن در دسترس ندارید. دوم اینکه کسانی که مسئله را ایجاد کردهاند همانهایی هستند که میخواهند آن را حل کنند یا به عبارتی کسانی که میخواهند مسئله را حل کنند همانهایی هستند که مسئله را ایجاد کردهاند. برای مثال کشورهای صنعتی با تولید صنعتی زیاد و آزادسازی گازهای گلخانهای یا بهطورکلی بشریت با استفاده افراطی از سوختهای فسیلی باعث گرم شدن کره زمین شدهاند ولی حالا همین کشورهایی که نفعی در تغییر اقلیم دارند و همگی با تولید گازهای گلخانهای پول درمیآورند میخواهند ۳۰ تا ۳۵ درصد از مقدار گازهای گلخانهای خود کم کنند. بنابراین تطبیق دادن یک اقتصاد چند ده هزار میلیارد دلاری در سال برای کاهش گازهای گلخانهای بهطور مستقیم با مؤلفههایی نظیر اشتغال و رشد اقتصادی پویایی اقتصادها و ... سروکار دارد. حالا هم کشورهایی که خود تولیدکننده گرمایش زمین هستند در پی حل مسئله هستند.
وی افزود: ویژگی سوم سوپر بدخیمها این است که سیاستمداران و کسانی که در پی حل مسئله هستند آینده را با نرخ تنزیل بسیار بالایی تنظیم میکنند. به این معنا که اگر از سیاستمداری بخواهید کاری را برای ۳۰ سال آینده انجام دهد با توجه به اینکه دوره سیاسی او کوتاهمدت و برای مثال در حدود چهار سال است، ممکن است این کار را انجام ندهند؛ بنابراین همهی کسانی که میخواهند مسئله را حل کنند کسانی هستند که نرخ تنزیل آینده آنها بسیار شدید است و برای مثال هزار تومان اکنون را به صد هزار تومان ۴ سال دیگر ترجیح میدهند؛ تغییر اقلیم نیز از همین جنس است و بهمحض آنکه دست روی مسئله تغییر اقلیم بگذارید با کاهش گازهای گلخانهای و بیکاری ناشی از آن مواجه میشوید یا بهمحض اینکه به سراغ مسئله بیکاری میروید با پدیده دیگری بهعنوان سرمایهگذاری و علایق سرمایهگذاران درگیر میشوید.
یک مسئله بدخیم را فقط میتوان با رویکرد «همه باهم» حل کرد
عضو هیئتعلمی دانشگاه شهید بهشتی گفت: مقاله یادشده، تغییر اقلیم را بهعنوان فوق بدخیمترین مسئله بشریت طرح میکند؛ یعنی مسئلهای که کل کره را درگیر کرده و همه باید در حل آن مشارکت کنند. بنابراین راهحلی که از دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی برای مسائل فوق بدخیم مطرح شد این بود که یک مسئله بدخیم را فقط میتوان با رویکردی که به آن «همه باهم» میگویند، حل کرد. برای مثال در مدیریت سیلاب بدترین کار تبیینهای تکوجهی است. درحالیکه تمام آیتمهای مربوط به وقوع سیل را باید باهم حل و درمان کرد و باید ترکیب سازهای و غیر سازهای را باهم دیگر داشته باشید.
در مدیریت کردن پدیدهای مانند سیلاب با مسئلهای عمیقاً میان بخشی مواجهید
در مدیریت کردن پدیدهای مانند سیلاب با مسئلهای عمیقاً میان بخشی مواجهید که از کیفیت پیشبینیها، کامپیوترها و مدلهای سازمان هواشناسی تا آموزشهای، درون مدرسهای، شیوه حکمرانی، رعایت قانون در شهرداریها تا شیوه بهرهبرداری از مرتع جنگل و ... را در برمیگیرد
وی با اشاره به اینکه در مدیریت کردن پدیدهای مانند سیلاب با مسئلهای عمیقاً میان بخشی مواجهید که از کیفیت پیشبینیها، کامپیوترها و مدلهای سازمان هواشناسی تا آموزشهای، درون مدرسهای، شیوه حکمرانی، رعایت قانون در شهرداریها تا شیوه بهرهبرداری از مرتع جنگل و ... را در برمیگیرد، گفت: میان بخش زمانی شکل میگیرد که حکمرانی کشورها آماده رویکرد «همه باهم» شده باشد؛ همه از بالا تا پایین و همه در سطح؛ یعنی از سطح ملی تا سطح فرمانداری و بخشداری باید با یکدیگر همکاری کنند و در عرصههای بخشی نیز وزارتخانهها و سازمانها در کنار یکدیگر حضور پیدا کنند.
رسانهها در شکل دادن به رویکرد «همه باهم» از نقشآفرینان اصلی هستند
وی رسانهها را در شکل دادن به رویکرد «همه باهم» از نقشآفرینان اصلی خواند و گفت: سازمان جهانی هواشناسی راهنمایی با عنوان نقش رسانه برای مدیریت سیلاب دارد که در آن سه نقش برای رسانهها برمیشمرد که امروز باید در ایران به آن توجه کنیم. نخست پر کردن شکاف دانش است؛ شکاف دانشی که مردم و مقامات بهدرستی نمیدانند و آدمها تا همگی دانش مشترکی درباره یک پدیده نداشته باشند امکان گرد آمدند در کنار یکدیگر را نخواهند داشت. نکته دومی که رسانهها در قبال رخدادهای مانند سیل انجام میدهند این است که رسانه دستور کار تعیین میکند و به عبارتی مسئله را در کانون دید مسئولان، احزاب، مردم و همگانی که مسئله را نمیبینند قرار میدهد.
وی کارکرد سوم رسانه در این حوزه را شکل دادن به ادراکات عنوان و اظهار کرد: ممکن است جامعه یا مسئولان ادراکی از قدرت تخریب سیل نداشته باشند. یا ادراک خسارت و ادراک مربوط به ارزشها هنجارها و ارزشهای که حول سیل و ایمنی وجود دارد میشود.
در نقشه شناختی ایرانیان مقوله ایمنی هیچ جایگاه مهمی ندارد
فاضلی که خود یکی از اعضای تدوین گزارش ملی پلاسکو بود در ادامه این نشست به بیان برخی از نتایج این گزارش پرداخت و گفت، ازجمله نتایجی که در کارگروه اجتماعی و فرهنگی پلاسکو به دست آوردیم این بود که در نقشه شناختی ایرانیان مقوله ایمنی هیچ جایگاه مهمی ندارد. همین وضعیت در عرصه رسانه نیز بازتولید شده است.
سازمانهای متولی رسانه ارتباط منسجمی با رسانه ندارند/ رسانهها به حوزه ایمنی و بحران توجه کافی ندارند
این استاد دانشگاه مقطعی و گذرا بودن پوشش خبری مباحث ایمنی، عدم ارتباط منسجم سازمانهای متولی ایمنی با رسانه، عدم سازمانیافتگی پوشش رسانهای در حوزه ایمنی، تحت تأثیر بودن روزنامهنگار یا دبیر بودن روزنامهنگاری ایمنی و نداشتن خبرنگاری بحران را ازجمله مهمترین آسیبهای رسانهها در مواجهه با بحران دانست و گفت: توجه اندک به حوزه ایمنی و بحران در رسانهها توزیع مناسبی هم ندارد بهطوریکه اکنونکه با سیلاب مواجهیم همه رسانهها بر روی آن متمرکز هستند و یک ماه بعد تا سال بعد یا سیلاب بعد فراموش میشود. همچنین روابط عمومی سازمانهای مرتبط با حوزه ایمنی دارای پروتکلهای تعریفشده ارتباط با خبرنگاران تخصصی و سرویسهای تخصصی حوزه رسانه نیستند و پروتکلهای مشخصی برای ارتباط میان خبرنگاران و مقامات در صحنه حادثه نیز حاکم نیست.