ابراهیم رستگار مقدم، یکی از پیشکسوتان عرصه دفاع مقدس وزارت راه و شهرسازی که طعم ۲۶ ماه اسارت را هم چشیده است، در گفت وگو با خبرنگار پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی درخصوص نقش این وزارتخانه و خدماتی که در آن ایام ارائه داد، اظهار داشت: بدون شک بعد از وزارت جهاد در دوران دفاع مقدس، وزارت راه و شهرسازی یا همان وزارت راه و ترابری سابق بی بدیل ترین نقش را در آن ایام داشت.
وی افزود: با توجه به اینکه من در کل ایام خدمتی که داشتم یکی از مدیران کل راه و ترابری استان ها بودم و وزارت راه و شهرسازی نقش ویژهای درخصوص نگهداری راهها و ایجاد راههای ارتباطی مورد نیاز رزمندگان داشت به طوری که تمام ادارات کل ما به نحوری درگیر این موضوع بودند.
وی ادامه داد: در ایام جنگ یک مرکز در طرف خوزستان به نام اداره کل راه کربلا و یک مرکز هم در غرب به نام راه قدس بود که بنده سعادت خدمت به رزمندگان اسلام را در هر دو مرکز و منطقه داشتم.
رستگار مقدم تصریح کرد: در زمان وزارت آقای نژادحسینیان به عنوان وزیر راه و ترابری تمامی استانها طبقهبندی شده بودند تا هرکدام از استانها به صورت معین در خدمت جبهه و جنگ باشند. به این ترتیب هر ۴۵ روز یک اکیپ از ادارات کل روانه مناطق جنگی میشدند تا با استفاده از ماشینهای سبک و سنگین خودشان درخصوص بازسازی، مرمت و ساخت پل و راهها اقدام کنند.
مدیرکل سابق راه قدس با اشاره به اینکه در ایام دفاع مقدس استانهای معین برای همکاری و بازسازی راهها با اعزام نیرو و تجهیزات همکاری داشتند، ادامه داد: همین مسائل منجر به نقش بیبدیل وزارت راه و شهرسازی در دوران دفاع مقدس میشود که در همه اوقات تمام سعی و تلاش خود را به کار بست تا با حداکثر توان راههای ارتباطی برقرار باشد.
ابراهیم رستگار مقدم که سابقه رئیس اداره راه تربت حیدری، مدیرکل راه بیرجند، مدیرکل راه کرمانشاه و زاهدان را دارد در ادامه تصریح کرد: یکی از اتفاقات و خاطرات جالب برای من در دوران دفاع مقدس به زمانی برمیگردد که به خاطر نیاز جبهه و جنگ و تمام حساسیتهایی که وجود داشت، با پیشنهاد خودم مدیرکل راه قدس شدم.
وی افزود: راه قدس همزمان با حمله مرصاد به کرمانشاه در منطقه مراکزی داشت که صدام از طریق آنها به دنبال این بود که وارد کردستان شود که موفق نشد. براساس نیازی که به وزارتخانه ارجاع و از طریق وزیر به ما اعلام میشد در هر لحظه آماده ارائه خدمات بودیم.
وی ادامه داد: در این خصوص یکی از مشکلات ما در آن ایام شبهای زمستانی بود. یک شب در ماهوت نیروهای ایران قرار بود یک پاتک داشته باشند که برای این کار احتیاج به یک مسیر هموار برای پیشروی داشتند چرا که به خاطر برف زیادی که به حدود یک و نیم متر میرسید، مسیر کاملا نامطلوب بود.
وی افزود: شدت برف به حدی بود که از بالای شهر ماهوت کاملا معلوم بود که چادرهای نیروهای ما، رزمندهها و بسیجیها زیر برف بود. به همین خاطر کار اصلیمان در آن روزها نگهداری از جادهها بود که ماشینها تردد کنند. شبهای پرخطری که حتما باید راهها نگهداری میشد و برف و سرمای موجود کار را به شدت سخت کرده بود.
رستگار مقدم گفت: به همین خاطر با این شرایط تعدادی از ماشینها منتظر ورود به خط مقدم جبهه بودند و یکسری از مجروحان هم لازم بود که به پشت خط برگردند اما شرایط سخت و راهی برای عبور وجود نداشت. به همین خاطر با هر تجهیزاتی که داشتیم اعم از بولدوزر، لودر، گریدر و دیگر ماشینآلات راه را باز کردیم تا بتوانیم آنها را به مسیر آسفالته برسانیم.
وی ادامه داد: در این خصوص کار ما بسیار سخت بود چون دشمن تمام تحرکات ما را زیر نظر داشت و وقتی برای باز کردن راه فعالیت داشتیم، یک روز صبح زمانی که تمام ماشینها به صف بودند که وارد منطقه جنگ و جبهه شوند میگهای عراقی به شدت مسیر را بمباران کردند. واقعا لطف خداوند بود که با بودن چند مخزن سوخت راکتها به آنها برخوردی نداشت و با تلاش همه ارکان وزارتخانه توانستیم مسیر را برای عبور و مرور نیروها هموار کنیم.