دورهای که افقی تابان را برای تاثیرگذاری در ساختار اقتصادی ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاسی فراهم آورده و ظرفیتهایی را برای شناسایی فرصتهای پنهان ایجاد کرده است. امروزه کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه ، توسعه پایدار خود را در گسترش ارتباطات میبینند و حمل و نقل هوایی رکن اصلی این پایداری است که خود زمینهای برای اعتباربخشی کشورها خواهد بود. لذا پس از ۸ دوره تاریخی در حمل و نقل هوایی به یک بزنگاه تاریخی رسیدهایم؛ بزنگاهی که بهترین و تنهاترین فرصت کاهش وابستگی به ذخایر ملی است.
در اولین روزهای پسا تحریم، طی اقدامی جسورانه، پلههای مقدماتی در جهت بازسازی ناوگان هوایی کشور برداشته شد، اقداماتی که بیش از توجه به تاثیر آن بر کشور و منافع ملی، از دریچه سیاسی بدان نگاه شده و بعضا مورد نقد قرار گرفت که بحث پیرامون کیفیت آن در حوصله این یادداشت نیست. اما نگاه ملی میگوید این عمل چه فرصتهای پنهانی را برای کشور نمایان میکند.
امروز فرصتی برای افزایش درآمدهای ارزی است که تنها سال ۱۳۵۶ و اواسط دوره هفتم حمل و نقل هوایی ایران نسبت به زمان خود، با بهرهبرداری حداکثری روبهرو شد و نام «ایران ایر» را پس از نفت به عنوان بزرگترین بنگاه درآمدزای کشور مطرح نمود. تفاهم نامه برای خرید ۱۱۸ فروند هواپیما که به طور متوسط هر فروند حداقل ۲۵۰ صندلی پرواز ظرفیت ایجاد میکند، در مجموع حدود ۳۰ هزار صندلی به ظرفیت ناوگان هوایی کشور اضافه خواهد نمود.
با ورود ۱۱۸ فروند هواپیمای ایرباس به کشور ، مشروط بر اینکه مورد بهرهبرداری حداکثری و هوشمندانه با محور یک نظام بهرهبرداری بین المللی تحت یک مدیریت نوین دارای ثبات و استقلال قرار گیرد، سالانه بیش از ۲۰ میلیون نفر به ظرفیت جابهجایی مسافری در مسیرهای بینالمللی (از مبدا/ به مقصد) ایران اضافه میشود.
باید توجه داشته باشیم که حمل و نقل هوایی تجاری، یک صنعت داخلی نیست و بازار بینالمللی را به خود میخواند؛ به عبارتی در اصطلاح گفته میشود که این بازار محدود به «ملت» نیست بلکه «ملل» را هدفگذاری میکند؛ بنابراین نیازمند حرکتی اجتنابناپذیر به سوی تاثیرگذاری بر بازار بینالمللی ترانزیتی و جذب آن است.
اقدامی که خود انقلابی در درآمدهای ارزی کشور ایجاد خواهد کرد و ضمن افزایش سهم هوانوردی از تولید ناخالص داخلی، میتواند پس از نفت، بالاترین ارزش درآمدی را به خود اختصاص دهد. این فرصتی درخشان است که کشورهای منطقه با جدیت بدان توجه کردهاند و از ظرفیتهای آن حداکثر بهره را میبرند. ضعف ملی در عدم تعریف نگرش و بینشی مدیریتی سبب شده تا درآمد ناخالص ملی کشورهای منطقه را از منابع حمل و نقل هوایی آنها تقویت کنیم. اقدامی که در دوران پسا تحریم اگر تکرار شود، میتواند خیانتی نابخشوده تلقی شود.
با همدلی و تحکیم وحدت ملی مد نظر مقام معظم رهبری میتوانیم تنها با درایت و رفتاری فراجناحی و در چهارچوب اصول بینالمللی، از فرصتهای پیش رو نهایت بهرهوری را داشته باشیم و این همان بزنگاهی است که میتواند ایران را با محور یک هاب ترانزیتی به بیش از ۱۰۰ کشور دنیا متصل کند و این خود یک زیرساخت ارتباطی در جهت تعاملات تجاری ، فرهنگی ، گردشگری و خدماتی است.
باید فراموش کنیم که روزی پروازهای برنامهای نقطه به نقطه کلاسیک داشتیم؛ چرا یک فردی با ملیت انگلیسی از مبداء کشوری دیگر از طریق ایران به مقصد کشوری در خاور دور نتواند خدمات مسافرت هوایی ایرانی با فرهنگ ایرانی، دریافت کند؟ روی صحبتم با عزیزان هموطنی است که همواره فریادزنان میگویند بیش از ۱۰ میلیارد دلار برای ۲ درصد جامعه هزینه شده که لازم است به این هموطن بگویم کشوری همچون امارات متحده عربی تنها ۸ میلیون جمعیت داشته اما بیش از ۱۰ برابر جمعیت خود ، اقدام به جابهجایی مسافر میکند که ۸۰ درصد آن ترانزیت است. این علامت سوالی بزرگ است که چرا ایران نتواند؟ چرا چنین بازاری جذب کشور ما نشود و درآمدهای ارزی برای ایران اسلامی فراهم نشود؟ آیا این غیر از کیفیت اقتصاد مقاومتی مورد نظر رهبر انقلاب است؟ هدف ایشان از این نگرش ، هزینه نکردن نیست بلکه هوشمندانه هزینه کردن با هدف افزایش بهرهوری است.
توسعه حمل و نقل هوایی میتواند و این ظرفیت و قدرت را دارد که بیش از ۱۰ میلیارد دلار درسال درآمد ارزی حاصل کند که این صرفا در بار و مسافر است و نه ظرفیت های صنایع وابسته ، که خود فرصتهای درخشان اما پنهان است.
برای تولید چنین درآمدی در دیگر صنایع چه مقدار هزینه طرح تمام شده پیش بینی میشود؟ حال که نوسازی ناوگان هوایی ایران، خود از منابع اعتباری با جذب فاینانس بینالمللی است و کشور سرمایهگذاری حداقلی در این زمینه داشته است. اما لازم است برای تحقق این هدف در افق، هوشمندانه عمل کنیم، راهبرد داشته باشیم، نظام حاکمیت و ساختار بهرهبرداریها را نیز نوسازی و بروز رسانی کنیم، به منابع انسانی متخصص توجه کنیم تا مستقیم و غیرمستقیم اشتغالیزایی را فراهم آوریم، ارتباطات گسترده فرهنگی و فرصت برای صادرات فرهنگ اصیل ایرانی را ایجاد کنیم، بستر ارتباطی را برای توسعه صادرات غیرنفتی به کشورها و مقاصد بینالملل بگشاییم، نام و نشان جمهوری اسلامی ایران را اشاعه دهیم، گردشگری را برای ملل فرصتسازی کنیم که تحقق آن خود تحولی در نظام زنجیره تامین در حوزه صنایع، تولید، خدمات و اشتغال بر پایه دانش و دانشگاه به همراه خواهد داشت.
دوره جدید پیش رو و نوسازی ناوگان هوایی، به حق بزنگاه تاریخی برای کشور است تا با افزایش سهم درآمدهای ارزی، وابستگی اقتصادی به منابع نفت و گاز را کاهش دهیم چرا که تنها توسعه حمل و نقل هوایی تجاری میتواند با استهلاک سرمایهگذاری کمتر و در سطح انرژی های فسیلی درآمدزایی ارزی داشته باشد البته مشروط بر این که عملی بر پایه اصول، منطق، تحقیق و برنامه ریزی را در دستور قرار دهیم. یادمان نرود هواپیمای نو ، بینش نو میطلبد.
سرعت ، برنامهریزی زمان و ایمنی ، صنعت حمل و نقل هوایی را در جهان امروز متمایز کرده است که کشورهای صاحب دانش توسعه ، این صنعت را همچون خونی در رگ انسان تشبیه کردهاند و گردش آن را ضامن حیاتشان دانستهاند. بدانیم و باور کنیم حمل و نقل هوایی همچون آب ، مایه حیات است.
لذا شایسته است از این فرصت الهی درست استفاده کنیم و آن را به رفتارهای سیاسی آلوده نکنیم چرا که صنعت هوانوردی برای کشور است و نگرش جناحی بدان پذیرفته شده نیست.
و کلام آخر ؛
عطف به گزارش موسسه بینالمللی آمار استاتیستا ، هواپیمایی امارات با ۲۳۰ فروند هواپیما ، در سال ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۵ معادل ۴۹.۳ میلیون مسافر و ۲.۳ میلیون تن بار جابه جا کرده و ۲۴.۲ میلیارد دلار درآمد حاصل کرده است؛ رقمی معادل ۲ برابر فروش امروز نفت ایران. درک آن با نگاه ملیگرایانه و نه سیاست ورزی، قطعا تاملبرانگیز است.
اگر در پساتحریم نتوانیم از این فرصت ، بهره برداری و از این ظرفیت به بهرهوری برسیم، چالش از ماست و نه جامعه جهانی. حال چرا ما نتوانیم ؟
*کارشناس صنعت هوانوردی
نظر شما