به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، دكتر هادی خانیكی در مقدمه كتاب «مردم سالاری، آزادیگرایی و رسانههای جمعی» با عنوان جهان شتابنده و مسأله دموكراسی و رسانه با اشاره به سابقه تاریخی آزادی و سیاست مینویسد: از تعریف اولیه ارسطو درباره «معانی بیان» و نظریه جان استوارت میل در شكل گیری بازارچه ایدهها و طرح «حوزه عمومی » از سوی هابرماس و تئوری شبكهای قدرت كاستلز میدان فراخی در تاریخ برای گفت و گو درباره پیوندهای میان آگاهی و آزادی و سیاست وجود دارد. در این میان نقش نخست در فرآیند ایجاد انتقال و كاربرد آگاهی در جامعه به ابزارهای ارتباطی اختصاص مییابد كه خود متاثر از عنصر آزادی و چگونگی، استقرار آن است و از اینجاست كه مسأله ارتباطات و دموكراسی به ویژه در دنیای جدید به حوزههای مختلف علوم اجتماعی راه یافته است.
دكتر خانیكی در ادامه به دیدگاههای خوشبینانه و بدبینانه نسبت به كاركرد رسانهها میپردازد و مینویسد رسانهها از دو منظر خوشبینانه و بدبینانه در مبحث سیاست و آزادی مورد توجه قرار میگیرند. در نگرش نخست رسانهها به عنوان محرك نوسازی سیاسی و نتیجتاً توسعه دموكراسی تأثیرگذار قلمداد میشوند، اما در نگرش دوم از رسانهها به عنوان عوامل اشاعه ارزشهای سرمایه داری و محدود كننده آزادیهای واقعی جوامع تحت سلطه یاد میشود. این استاد ارتباطات در ادامه نیز موضوع جامعه اطلاعاتی و جامعه شبكه ای را مورد بررسی قرار میدهد.
كتاب آزادیگرایی، لیبرالیسم و رسانههای جمعی از مجموعه كتابهای كلاسیك در حوزه دانش نظری مطالعات رسانهها و ارتباطات است كه در دهه 70 میلادی در 7 فصل به بنیادهای نظری آزادی رسانهها و رسانههای آزادی در آمریكا و جهان غرب پرداخته است.
در فصل اول كتاب چگونگی ظهور تدریجی لیبرالیسم طی چهار قرن به عنوان یك مكتب فكری و در حین به اوج رسیدن سنتهای الهیاتی قرون وسطای توماس اكوئیناس و جان لاك مورد بررسی قرار گفت. همچنین در این فصل جهان بینی فیزیكی نیوتن كه طی یك قرن افكار و قوانین انسان غربی را شكوفا ساخته بود به عنوان یكی از پایههای جنبش لیبرالی و در حقیقت زیربنای سه پایه لیبرالیسم یعنی نظم طبیعی، فردگرایی و عقلانیت ذاتی انسان و دكترین پیشرفت با دیدگاه سعادت و كمال مادی قلمداد شده است.
در ادامه این فصل به تقسیم بندیهای مختلفی در خصوص انواع مختلف نظریه لیبرالیسم اشاره شده است. تقسیم لیبرالیسم به كلاسیك و نئولیبرالیسم، همچنین انواع لیبرالیسم قرن نوزدهمی مانند لیبرالیسم اسپنسر یعنی سیاست اقتصاد آزاد( لسه فر) كلاسیك، لیبرالیسم بنتام برگرفته از تئوری فایده گرایی – لذت گرایی كلاسیك، لیبرالیسم توافقی میل و توكویل، لیبرالیسم تجدید نظر ایده آلیستی توماس هیل گرین، لیبرالیسم آرمانگرای لرد بایرون و مازینی و نسخه سوسیالیستی جامعه فابین معرفی شده است.
علاوه بر این لیبرالیسم جهانی و فرقهگرایی و لیبرالیسم تاریخی و مدرن تعریف شده و تقسیم لیبرالیسم مدرن به سه دسته تاریخی: 1) لیبرالیسم كلاسیك نیوتن، لاك و آدام اسمیت 2) لیبرالیسم قرن نوزدهم كه تحت تأثیر اثبات گرایی آرمان گرا است3) نئولیبرالیسم قرن بیستم كه افول لیبرالیسم كلاسیك و انتقال به جهان بینی نسبی گرایی و تكثیرگرایی را مشخص می كند نیز مورد بررسی قرار گرفت.
در فصل دوم این كتاب جهان بینی لیبرالیسم مورد بررسی قرارگرفت. نویسنده كتاب، فردگرایی، حقوق طبیعی و عقلانیت ذاتی به عنوان پایه های اساسی مكتب لیبرالیسم را وام گرفته از تفكر مسیحیت و روم و یونان باستان دانست. نویسنده همچنین معتقد بود كه لیبرالیسم تفكر فرد گرایی و انسان اخلاقی را از یونان به ارث برده است.
در ادامه این فصل به فردگرایی پرداخته شده و فردگرایی مدرن نه تنها بر ارزش مطلق فرد، بلكه بر استقلال فردی نیز تأكید شده است همچنین مالكیت خصوصی، اصل تفكیك قوا، خصوصی سازی، مقررات زدایی، آزادی های فردی، حاكمیت بازار، عقل گرایی، مكتب طبیعی و حمایت از فردگرایی به عنوان پایه های جهان بینی لیبرال مورد توجه قرار گرفت.
در فصل سوم كتاب نشان داده شده است كه چگونه جهان بینی لیبرالیسم كلاسیك، منطق و خرد در عقل گرایی را برای تئوری آزادی مطبوعات آماده كرد و چگونه این منطق به تحول رسانههای جمعی جهان معاصر تأثیر گذاشته است. علاوه بر این تعارضات تاریخی و رقابت شدید بین فردگرایی جدید و تعالیم و اعتقادات مسیحیت همزمان با ظهور لیبرالیسم و همچنین مسأله آزادی بیان و مطبوعات مورد توجه قرار گرفت.
بررسی تاریخچه مبارزه برای آزادی مطبوعات در آمریكا، انگلستان ، فرانسه و آرا و دیدگاههای میلتون، جفرسون و میل به عنوان بنیان گذاران تئوری لیبرالیسم مطبوعات مورد توجه قرارگرفته است.
در فصل چهارم كتاب با عنوان انقلاب در زندگی و فكر به وقایع تاریخی قرن 19 تحت عنوان انقلاب روشنگری در غرب كه باعث بالارفتن كیفیت تفكر و زندگی شده بود پرداخته شده است.
در این فصل همچنین فعالیتهای طبقه متوسط برای به نهادینه كردن اصول لیبرالیسم از طریق شعر، ادبیات، ذوق هنری و موسیقی در كشورهای انگلستان ،آلمان،آمریكا، فرانسه و .... اشاره رفته است.
علاوه بر این ظهورصنعتی شدن، زندگی شهری، ظهور فناوری های جدید، ناسیونالیسم، سرمایه داری صنعتی، تحولات در كشورهایی مانند روسیه، ژاپن و ....نیز مورد توجه قرار گرفت.
در فصل پنجم كتاب تاریخچه مطبوعات، رادیو و تلویزیون و سینما در جهان و بالاخص در آمریكا مورد بررسی قرار گرفت. همچنین موضوع ظهور دموكراسی تودهای، انقلاب در عرصه فناوری و شهرنشینی به عنوان جریان اصلی اجتماعی كه باعث فراگیری رسانههای رسانههای جمعی در آمریكا شده اند بررسی شده است. علاوه بر این چگونگی به تاثیرگذاری رسانههای جمعی نظیر رادیو، تلویزیون، مطبوعات ، سینما، نقاشی و ... در شكل گیری رفتار فردی و فرهنگ آمریكایی پرداخته شده است.
افول لیبرالیسم كلاسیك و سربرآوردن نئولیبرالیسم درحقیقت به عنوان دگرگونی لیبرالیسم در فصل ششم كتاب مورد توجه قرار گرفته است همچنین به افول آزادیهای فردی كه در سنت لیبرالیسم یكی از پایههای اساسی بود با ظهور شركتها و موسسات مالی بزرگ پرداخته شده است. همچنین در این فصل اشاره شده است كه با افول لیبرالیسم كلاسیك، شاهد ظهور سوسیالیسم، ناسیونالیسم، و ظهور لیبرالیسم نو یا نئولیبرالیسم در جهان غرب سربرآورده است.
در فصل هفتم به ریشههای نظریه لیبرالیسم مطبوعات و رسانهها در جهان بینی لیبرالیسم كلاسیك پرداخته شده است همچنین ارتباط مكتب لیبرالیسم، دموكراسی و رسانههای جمعی مورد بررسی قرار گرفت./
نظر شما