شناسهٔ خبر: 19086 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

دولت‌ها تنها در صورتى مى‌توانند مؤثر باشند که مردم را در امور شهرسازى و معماری مشارکت دهند

شهرسازی ایرانی در فقدانِ مردم

احمد سعیدنیا احمد سعیدنیا*: تحقیق و پژوهش در باب پیشینۀ شهرهای ایرانی-اسلامی موضوعی پُراهمیت است. ایران کشوری است که از آغاز تاکنون دین و ملیت در آن با یک‌دیگر پیوندی عمیق داشته و از یکدیگر جدایى‌ناپذیر بوده‌اند. از همین‌رو، هرگاه کسانی تلاش کرده‌اند پدیده‌های تمدنی ایران را صرفاً ملی و یا صرفاً مذهبی تحلیل کنند با مشکلات عدیدۀ مفهومی مواجه شده‌اند، چراکه اغلب این تحلیل‌ها در چارچوب ایدئولوژی‌های تک‌بعدی انجام می‌پذیرد و نتایج نادرستی به‌بار‌ می‌آورد.

تاریخ ایران در دو قرن اول هجری آکنده از مبارزات پیگیر ایرانی‌ها با اعرابی بود که در کسوت خلفای بنی‌امیه و بنی‌عباس شهرهای ایران را غارت می‌کردند و مردمان را به اسارت می‌بردند. و حتی پس از آنکه ایرانیان از سر اعتقاد به اسلام گرویدند، برای تداوم دریافت خراج و جزیه، اسلام آنان را نپذیرفتند، چراکه به نام اسلام در پی تسلط اعراب بر سرزمین ایران بودند. با این‌همه، اعراب مسلمان در قرن اول هجری در سرزمین ایران شهرنشین نشدند، مگر در قرن دوم که کار فتح شهر‌ها به پایان رسیده بود و آنان بیشتر به کار تجارت و خرید فروش روی‌آوردند. در این دوران بازارهای اولیه‌ای در بیرون شهر‌ها شکل گرفت که از قضا بیشتر کارکنان آنها نیز پیشه‌وران، صنعت‌گران و هنرمندان ایرانی بودند.

بدین ترتیب در قرن سوم هجری شهرهای ایران رو به رونق و شکوفایی گذاشت زیرا نظام عصر ساسانی فروپاشیده و کشاورزان و پیشه‌وران آزاد می‌توانستند در شهر‌ها اقامت کنند. مقایسۀ بازارهای ایرانی با بازار شهر کوفه که نخستین شهر اسلامی است تفاوت‌های بارزی را نشان می‌دهد؛ بازار کوفه شامل میدان‌هایی در ابتدای هر محله بود که مردم مانند بازار مکاره در آنها گردهم می‌آمدند و به دادوستد مشغول می‌شدند. درحالی که بازارهای ایرانی از نظم و ترتیب فضایی خاصی برخوردار بود که کمترین شباهتی به بازارهای نخستین اسلامی، مانند شهر کوفه نداشت. از این مقایسه می‌توان نتیجه گرفت که شهر‌ها و بازارهای پس از اسلام، همگی دارای هویتی ایرانی بودند که از فرهنگ و تمدنی دیرپا سرچشمه می‌گرفت. هویتی که در پرتو آزادی‌های اجتماعی و اقتصادی نظام اسلامی، حتی بیش از دوران ساسانی رونق و شکوفایی یافت و آثار بی‌نظیری از معماری ایرانی-اسلامی را پدید آورد.

به اعتقاد نگارنده، شهرهای ایران بنا به قاعده عمومى و تاریخی پیدایش و گسترش پدیده شهر، تحت تأثیر سه فاکتور زیر شکل گرفته‌اند: محیط، فرهنگ و تکنولوژی.

۱-محیط:

شهر و معماری از نظر فیزیکی زاده شرایط محیط طبیعی، اقلیمى و جغرافیایی خود است. زیرا برای ساختن عناصر مصنوع از مواد و مصالح محیط بهره‌برداری مى‌کند. برای آسایش خود و پایداری دست‌ساخته‌اش، با محیط انطباق مى‌یابد و شکل ابنیه نیز با شرایط محیطی سازگار مى‌شود. به همین دلیل معماری و شهرسازی یک کشور در نواحی اقلیمى گوناگون با یکدیگر متفاوت است و اشکال متنوعی پیدا مى‌کنند. به‌عنوان مثال، معماری خانه‌ها در یزد و کاشان در مناطق کویرى، با معمارى خانه‌هاى گرگان و گیلان در مناطق معتدل و بارانى کاملاً با یکدیگر متفاوت‌اند.

اگر تصور کنیم که شهرهای یزد و کاشان نمونه‌هایی از یک شهر اسلامى هستند، آن‌گاه باید در مسلمانی مردم گرگان و گیلان شک کنیم، زیرا در آن‌جا به‌علت بارندگی زیاد، وجود جنگل و فراوانى چوب و پوشال و سفال، خانه‌هاى خود را گشوده مى‌سازند تا آفتاب بیشتری گرفته و آب باران را سریع‌تر از اطراف ساختمان دفع نماید. در حالی‌که در یزد بایستی هرچه بیشتر خانه را از آفتاب در امان نگه داشت و به همین علت معمارى ابنیه در مناطق کویرى پوشیده و سربسته است. این مسئله‌ای بدیهیست که برخی تعابیر دینی از آن دارد. درحالی که مشابه این تفاوت‌ها را با شدتی بیشتر می‌توان در سکونتگاه‌هاى مردم مسلمان پاکستان و اندونزی مشاهده کرد.

۲-فرهنگ

فرهنگ فاکتور مهم دیگری است که در شکل‌گیرى فرم‌هاى معمارى و شهرسازى تاثیرگذار است. این مقوله داراى ابعاد و مؤلفه‌هاى مختلفی اعم از آداب، رسوم، آیین‌ها، عرف، عادت، دین، مذهب و اعتقادات دیگر است. از این منظر، هرچند باید به تاثیر دین نیز در فُرماسیون معمارى و شهرسازی پرداخت، اما تفاوت‌های فرهنگی بسیار پیچیده و دیرپاست و به سادگی قابل تحلیل نیست. چنانکه تفاوت‌های فرهنگی مردم گرگان با مردم کرمان که هر دو مسلمان هستند به‌قدری است که نمى‌توان به سادگی آن را به فاکتور معینى نسبت داد. همین تفاوت‌ها میان مردم مسلمان ایران و اندونزی نیز دیده مى‌شود. چاره‌اى نیست جز اینکه بپذیریم جنبه فیزیکی ابنیه بسیار کمتر از آن مقدارى است که بتوانیم آن را ملاک اعتقادات ساکنانشان به‌حساب بیاوریم، مگر با تحقیق و پژوهش جدی در رفتار، کردار، اخلاق، مناسک و شعائر.

۳-تکنولوژی

عامل سوم در شکل‌گیرى فرم معمارى و شهرسازی تکنولوژى است، که در طول تاریخ سبب شکل‌گرفتن انواع ساختمان‌ها و ابنیه مختلف ازجمله طاق‌های رومى و طاق‌های ایرانی شده است. این تاثیرگذاری را می‌توان در نمونه‌هایی چون طاق کسری، قصر فیروزآباد و سروستان فارس دید که در دوره اسلامى به کار برده شد و در قرون بعد بیش از پیش تکامل یافت. الگویی که در بناى سلطانیه و سپس در معمارى مسجد شاه و مسجد شیخ لطف‌الله نیز به اوج شکوه هنری خود رسید. مشابه این آثار را در هیچ کشور اسلامى دیگری نمى‌توان سراغ گرفت. چنانکه اگر مساجد ترکیه را با مساجد ایران مقایسه کنیم، نتیجه خواهیم گرفت که مساجد ترکیه همگی آشکارا از کلیساى رومى ایاصوفیه، گرته‌برداری شده‌اند. دورۀ ساخت مسجد سلطان‌احمد با مسجد شاه (عباس صفوى) هم‌زمان است، اما تفاوت آن‌ها علاوه بر تکنیک، ریشه در تفاوت فرهنگی و مذهبى ایران و روم دارد.

تکنولوژى در جهان مدرن چنان همه‌چیز را دگرگون ساخته است که آثار معمارى و شهرسازی سنتى نابود شده و برخى آثار پیشینیان را به میراث فرهنگی تبدیل کرده است، به‌طوری که باید با چنگ و دندان از آن‌ها حفاظت کرد. چهره شهر‌ها به کلى دگرگون شده و به‌جاى ابنیه قدیمى آپارتمان‌های چندطبقه و برج‌هاى آسمانخراش ساخته شده است. خوب و بد آن موضوع دیگری است، اما تکلیف مردم مسلمان که در این ساختمان‌ها زندگی می‌کنند چیست؟

امروزه، سه عامل در شهرسازى دخالت دارند: دولت، بازار و مردم. هریک از آن‌ها به‌طریقى در انتظام فضاى زندگی جمعى یا به عبارت دیگر فضای شهرى نقشی خاص ایفا مى‌کنند. در شرایط موجود ایران، نقش دولت بیش از دو عامل دیگر است، در حالی‌که بازار با همراهى دولت بازیگر یکه‌تاز شهرسازى کشور شده است.

دولت: دولت تمام ابزارهای قدرت سیاسی و قانونی و حتى اقتصادى کشور را در دست دارد. از جمله مدیریت و برنامه‌ریزى شهری و منطقه‌اى و ملى. بنابراین چه از نظر قانونی و چه از نظر برنامه‌هاى اجتماعی، اقتصادى و فیزیکی یعنى شهرسازى و به‌خصوص سیاست ساخت‌وساز، مى‌تواند شهرهایی متناسب با فرهنگ ملى و مذهبی مردم ایران بسازد، یا دست‌کم بخش‌هاى اصلی شهر‌ها را با سیاست «فرهنگی» و با تأکید بر فرهنگ‌گرایی در حمایت سیاسى، اقتصادى و قانونی خود قرار داده و از پشتیبانى مردم نیز برخوردار شود.

بازار: بازار به کمک سرمایه‌گذارى در زمینه‌هاى مختلف اقتصادى به منظور انتفاع و بهره‌برداری از امکانات شهر و منطقه شهرى زمینه‌های ایجاد اشتغال، تأمین خدمات، رونق و نشاط شهر‌ها را به‌وجود مى‌آورد، در ساخت‌وساز نیز سرمایه‌گذارى مى‌کند و موجبات توسعه و نوسازى شهر را فراهم مى‌سازد. اما امروز در ایران ساخت‌وساز شهرى با زیرپا گذاشتن قوانین در مشارکت با شهرداری‌ها و نهادهای وابسته به دولت، یکه‌تاز عرصه شهرسازى شده است. سرمایه‌دارى مستغلاتی سرنوشت زندگی شهری را رقم می‌زند و نخستین قربانى آن فرهنگ ملی و مذهبى مردم ایران است.

مردم: مردم صاحبان اصلی شهر‌ها هستند اما گویی در فضای تراکم فروشی و سیطره سرمایه‌دارى مستغلاتی، به‌جاى اینکه صاحبخانه باشند مستأجر این شهر‌ها هستند. سرنوشت شهر در دست دولت و بازار است که هماهنگ با یکدیگر و بدون دخالت و مشارکت مردم و درنظر گرفتن فرهنگ ملى و مذهبى ایشان به نقش‌آفرینی می‌پردازند و هر دو با شعار‌ها و تبلیغات فرهنگی و مردمى، مردم را از صحنه مداخله دور نگه می‌دارند. حال‌آن‌که، شهرهای سنتی ما مستقیماً توسط خود مردم یعنى صاحبان اصلى شهر و مطابق فرهنگی که ریشه‌هاى آن در سرنوشت تاریخی جامعه نهفته بود، ساخته مى‌شد.

یگانه راه نجات فرهنگ جامعه از دست صاحبان قدرت و سرمایه، افزایش قدرت مردم برای مشارکت بیشتر در تصمیم‌سازی‌هاى مدیریت و برنامه‌ریزى شهری است.

***

معماری و شهرسازى تحت تاثیر عوامل محیطی و فرهنگى و تکنولوژى شکل مى‌گیرند و فرهنگی که داراى ریشه‌های کهن باشد بی‌شک نقش مهمى در فُرماسیون آن‌ها ایفا مى‌کند، اما لاجرم در هر دوره از زندگی ملت‌ها به شکل نوینی جلوه‌گر می‌شود و تکامل مى‌یابد. در جریان این تکامل مردم بیش از دو فاکتور دولت و بازار نقش دارند، زیرا آنان حافظ فرهنگ ملی و مذهبی پدران خویش هستند و دولت‌ها تنها در صورتى مى‌توانند در این زمینه مؤثر باشند که مردم را بیش از پیش در امور شهرسازى و معماری مشارکت دهند.

*استاد شهرسازی دانشگاه تهران

برچسب‌ها:

نظر شما