ساحل مكران از منطقه الكوه در شمال بندر مينا در ايران آغاز شده و تا رسيدن به مرز ايران و پاكستان در خليج گواتر جزو قلمرو ايران محسوب ميشود. بنابراين از خليج گواتر تا منطقه لسبلا كه در شمال بندر كراچي قرار دارد جزو محدوده خط ساحلي پاكستان به حساب ميآيد. به غير از اهميت استراتژيك اين ساحل براي دو كشور ايران و پاكستان، اين منطقه براي مدتهاي مديد در كانون توجه قدرتهاي بزرگ قرار داشته است به نحوي كه در دو دهه اخير بخشي از تحولات منطقهاي با دسترسي دو كشور به اين خط ساحلي ارتباط داشته است.
دو شهر بندري، يعني كراچي (كه مركز ايالت سند پاكستان محسوب ميشود) و بندرعباس در دو سوي خط ساحلي مكران واقع شده و داراي اهميت ويژه استراتژيك هستند. درون منطقه مكران دو بندر ديگر ايران و پاكستان، يعني چابهار و گوادر، قرار دارند كه به ترتيب در استان سيستان و بلوچستان ايران و استان بلوچستان پاكستان واقعند و اخيراً توجه اين دو قدرت رقيب منطقهاي، يعني هند و چين را به خود جلب كردهاند. البته قبل از افول اتحاد جماهير شوروي در افغانستان و قبل از فروپاشي كامل بلوك شرق، چنين رقابتهايي در پس پرده بين بلوك شرق و غرب صورت ميگرفت. گفته ميشود كه ذولفقار علي بوتو، از نخست وزيران پيشين پاكستان و رهبر حزب مردم پاكستان (PPP) در سالهاي پاياني دهه ۷۰ در آستانه امضاي موافقتنامهاي قرار داشت كه به موجب آن شوروي سابق مجوز مييافت پايگاهي دريايي را در بندر گوادر ايجاد كند. به عبارت ديگر، برخي بر اين باورند كه كودتاي ژنرال ضياالحق رييس جمهور پيشين پاكستان و به دنبال آن اعدام بوتو با پروژه گوادر بي ارتباط نبودهاند.
واكنش ايالات متحده به آن پروژه، طرحي براي ساخت پايگاه نيروي دريايي در منطقه كنارك ايران در نزديكي بندر چابهار بود كه با پيروزي انقلاب اسلامي ايران متوقف شد. طبق نظر برخي از تحليلگران، اشغال افغانستان توسط شوروي نيز بي ارتباط به منطقه ساحلي مكران نبوده زيرا بعد از تلاشهاي منجر به شكست روسها، و اشغال دو سوي ساحل مكران از سوي آمريكاييها، رهبران روسيه بر افغانستان تمركز كردند تا راهي به سوي بلوچستان و ساحل مكران بيابند. طبق پروژهاي كه روسها طرحريزي كرده بودند، گروههاي چپگراي مرتبط با روسيه درون مرزهاي ايراني و تمدن اسلامي از رشتهكوه هندوكش تا منطقه ساحلي مكران، قرار بود ساختار جديد قدرتي در شكل فدراليسم يا كنفدراليسم ايجاد كنند. طبق اين نقشه دو بندر مهم گوادر در استان بلوچستان پاكستان و چابهار در استان سيستان و بلوچستان ايران ميبايست توسط شبكه راهاهن به يكديگر و آسياي ميانه متصل ميشدند تا تحركات نظامي اتحاد جماهير شوروي به سهولت صورت گيرد.
به دنبال فروپاشي بلوك قدرت شرق و خلا قدرتي كه در ادامه آن به ويژه در افغانستان ايجاد شد، تفاوتي در ماهيت رقابت بر سر ساحل مكران ايجاد نشد و تنها تعداد بازيگران درگير در اين رقابت افزايش يافت. به نظر ميرسد كه تا حدي از توجه ايالات متحده و روسيه نسبت به اين منطقه كاسته شده است اما چين و هند درگير رقابت جديتري بر سر اين منطقه هستند. در همين حال، افغانستان و آسياي مياته (كه هم اكنون شامل ۵ كشور ميشود كه از دل شوروي سابق بيرون امدهاند) كماكان محور "بازي بزرگ" به شمار ميآيند. البته نشانههاي جديدي وجود دارد كه روسيه و ايالات متحده دوباره در حال توجه نشان دادن به سواحل مكران هستند. با اين وجود، در حال حاضر چين و هند ماهيت رقابت خود را از رقابت نظامي به رقابت اقتصادي و تجاري تغيير دادهاند و بر اساس آن حضور خود را در دو شهر بندري گوادر و چابهار برنامهريزي ميكنند.
چين و پاكستان به بندر گوادر به عنوان يك هاب فعال تجاري و اقتصادي مانند هنگ كنگ و سنگاپور مينگرند و در نظر دارند آن را به بندر آزاد اقتصادي تبديل كنند. در اين صورت، نه تنها استان بلوچستان پاكستان از موقعيت ايزوله فعلي خود خارج شده و در مسير توسعه قرار ميگيرد بلكه در سطح منطقه جغرافيايي بزرگتري (از استان مسلماننشين سين كيانگ تا آسياي مركزي و افغانستان و پاكستان) نيز عزم براي توسعه ايجاد ميشود. اين منطقه تقريبا همان منطقهاي است كه از تمدن ايراني و اسلامي بهره ميگيرو و سابقاً مورد توجه شوروي قرار داشت. به علاوه، پروژههاي ريلي و جادهاي بسياري (كه مورد قبول پاكستان و چين قرار گرفته و برخي از آنها در حال انجام هستند) از جمله بزرگراه مكران، كراچي را به گوادر متصل كرده و نشاندهنده اراده سياسي پكن و اسلاماباد براي انجام اين پروژه است.
علاوه بر اين، حضور و سرمايهگذاري چين در بندر گوادر پاكستان، كه بخش مهمي از موافقتنامه ۴۶ ميليارد دلاري چين با پاكستان است، از اقتصاد و تجارت صرف فراتر خواهد رفت. چين در حال ساختن اولين پايگاه نيروي دريايي خارجي خود در بندر گوادر پاكستان است تا بتواند نقش خود را به عنوان قدرتي در حال ظهور در آينده تحولات جنوب آسيا، خاورميانه، و آسياي مركزي ايفا كند. طبق برنامهي چين، بزرگراه مكران، بندر گوادر را از طريق منطقه قراقروم به كاشغر در استان سين كيانگ چين متصل ميسازد. در موازات اين بزرگراه، مسير راهآهن و خط لوله گاز دسترسي چين را به منابع انرژي در خليج فارس و انجام تجارت از راه بندر گوادر ممكن ميسازد. همچنين، خطوط ريلي و جادهاي در نهايت كويته مركز استان بلوچستان پاكستان را به گوادر متصل كرده در حاليكه اين شهر از راه مرز بين المللي وش-چمن ميان افغانستان و پاكستان به افغانستان و آسياي مركزي نيز متصل خواهد شد.
در مقابله با پروژه مشترك چين و پاكستان ، ايران و هند نيز درصدد اجراي پروژهاي مشابه در بندر چابهار كه در ۷۰كيلومتري گوادر واقع است هستند تا از راه ريل و جاده بندر چابهار را به زاهدان، مركز استان سيستان و بلوچستان متصل كنند. از آنجا، اين خط به راهآهن ملي ايران در شهر بيرجند اتصال يافته و از آنجا به سوي آسياي ميانه امتداد مييابد. همين خط ريلي در شهر زابل انشعاب يافته و به افغانستان و سپس به آسياي ميانه ميرسد. تصور ميشود كه هر دو اين پروژهها در بنادر گوادر و چابهار در نهايت به توسعه انساني، اقتصادي، تجاري و فرهنگي در سرتاسر منطقه آسياي جنوبي و آسياي مركزي بيانجامد و ايران و افغانستان را نيز دربرگيرد. اين منطقه به عنوان حوزه جغرافيايي فقر شناخته ميشود و مستعد ايجاد جريانهاي افراطي ديني و قومي كه با دولتها در تضاد هستند ميباشد. مثال بارز اين امر ظهور گروه تكفيري تروريستي داعش و دولت اسلامي است كه سرزمين خراسان بزرگ مورد ادعاي آن با منطقه جغرافيايي تمدن ايراني و اسلامي تناظر دارد و آسياي مركزي و استان سين كيانگ چين و رشته كوه هندوكش را تا قسمتهاي مسلمان نشين شمال هند و كل محدوده ساحلي مكران را شامل ميشود.
با چنين رويكردي، برنامه هند براي سرمايه گذاري در چابهار و برنامه چين براي سرمايه گذاري در بندر گوادر كه هر دو در امتداد ساحل مكران قرار دارند را بايد مد نظر داشت. رقابت ميان دو كشور براي ايجاد روابط مستحكمتر با جنوب و مركز آسيا با تمركز بر دو بندر چابهار و گوادر نيز بايد به صورت جدي مورد توجه قرار گيرد. اين امر كه نارندرا مودي اولين نخست وزير هند است كه در طي ديدار اخير خود از ايران از چابهار ديدن ميكند را نميتوان بدون توجه به اين معادلات درك كرد؛ همانطور كه رييس جمهور چين اولين مقام عالي اين كشور است كه از بندر گوادر پاكستان ديدار ميكند. بنابراين منطقي است كه بگوييم ساحل مكران كه مدتها به دست فراموشي سپرده شده بود، هم اكنون به دلايل مختلف به كانون توجه چين و هند به عنوان قدرتهاي منطقهاي تبديل شده است و اين توجه ممكن است به روسيه و ايالات متحده نيز منتقل شود. محتمل به نظر ميرسد كه در دهههاي آتي، ساحل مكران نقش مهمتري را نسبت به امروز ايفا كند.
از اين ديدگاه، دو بندر گوادر در امتداد خط ساحلي بلوچستان پاكستان و بندر چابهار در امتداد خط ساحلي سيستان و بلوچستان ايران كه در طول ساحل مكران و در فاصله كمي از يكديگر قرار دارند ميتوانند براي اهداف مختلف به كار گرفته شوند. اين بدان معنا است كه اين دو بندر ميتوانند به بنادر رقيب تبديل شوند و رقابت ميان چين و هند را به عنوان قدرتهاي در حال ظهور و رقابت ميان روسيه و آمريكا را در سطح جهاني تشديد كنند. يا به صورت متضاد، اين دو بندر ممكن است به بنادر تجارت آزاد تبديل شده و توسعه اقتصادي را در اين منطقه فقير به نفع تمام كشورهاي واقع شده در محدوده تمدن ايراني و اسلامي موجب شود. در حال حاضر مشخص نيست كه كداميك از سناريوهاي فوق درباره آينده بنادر گوادر و چابهار صدق خواهد كرد اما با اطمينان ميتوان گفت كه ساحل مكران، هم در ايران و هم در پاكستان، در حال دستيابي به موقعيتي است كه با گذشته آن تفاوت خواهد داشت.
فهم به موقع و صحيح اين موضوع و تدوين برنامههاي هماهنگ طبق آن يك لازمه است كه نميتوان از آن غافل شد. منافع ملي و حتي امنيتي در آينده لازمه آنست كه به ساحل مكران با ديد جديدي نگريسته شود. به عنوان قدم اول، عنوان "درياي عمان" كه مانند "خليج عربي" نامي ساختگي و بدون پيشينه تاريخي است بايد با "مكران" جايگزين شود. در گامهاي بعدي، چابهار بايد قادر باشد نقش اتصال دهندگي خود را به عنوان محرك تجارت و اقتصاد در استانهاي جنوب شرقي ايران ايفا كند. اين بندر ميتواند در آينده همين نقش را براي افغانستان و كشورهاي اسياي مركزي ايفا كند و به جاي وارد شدن به رقابت با بندر گوادر، با آن متحد شود تا اين دو بندر استراتژيك و مهم در امتداد ساحل مكران به عنوان شريك و مكمل يكديگر به شمار آيند.
به هر ترتيب، حضور پر قدرت چين در بندر گوادر و تمايل هند به حضور پر قدرت در بندر چابهار ايران، پاكستان و ايران را در موقعيتي استثنایی قرار داده تا از اين حضور در جهت تقويت توسعه ملي و منطقهاي بهره گرفته و آسياي مركزي، جنوبي، كشورهاي عرب خاورميانه و سواحل آفريقا در امتداد اقيانوس هند را به يكديگر متصل كند كه به نفع تمامي كشورهاي واقع در اين مناطق خواهد بود. لازمه بهرهبرداري صحيح و به موقع از امتياز موجود در امتداد ساحل مكوران همكاري و نه رقابت جويي است. ساحل مكوران بايد از ديدگاه ظرفيتهاي توسعهاي همه جانبه مورد نظر قرار داد. با چنين رويكردي، بندر گوادر ميتواند در آينده براي منطقه نقش سنگاپور را بازي كند و چابهار نيز مانند دوبي باشد. اگر چنين تجربهاي را بتوان بدون مانع به ثمر رساند، همگرايي ميان كشورهاي منطقه به نحو چشمگيري افزايش خواهد يافت.
منبع: iranreview.org
ترجمه: يغما كعبي
نظر شما