شناسهٔ خبر: 23416 - سرویس زنان و امور خانواده
نسخه قابل چاپ

جنسيت،‌ فضای عمومی و جغرافيای اخلاق

زنان مسرت امیرابراهیمی*: آنچه دیدگاه موجود درباره حضور زنان در فضاهای شهری را متفاوت می­‌كند،‌ كیفیت این حضور است. حضور پررنگ­تر و فعال زنان در نقطه‌ای یا حضور كم­رنگ­‌تر یا حتی غیبت آنها در برخی فضاهای شهری،‌ نشان از اهمیت رابطه جنسیت و فضا دارد.

در سالیان اخیر هرگاه صحبت از رابطه زن و شهر به ­میان می­‌آید، ‌اغلب موضوع پارك­‌های زنانه،‌ واگن­‌های مترو،‌ مراكز آموزشی و دیگر فضاهایی مطرح می­‌شود كه در سالیان اخیر بر اثر اعمال تفكیك جنسیتی شكل گرفته‌­اند و كمتر به موضوع حضور دائم و همیشگی زنان در اكثر فضاهای عمومی پرداخته می­‌شود. اینكه زنان در فضاهای عمومی مختلف؛ چه فضاهای مختلط و چه فضاهای تفكیك شده از نظر جنسیتی چه نوع حضوری دارند،‌ بیش از هرچیز متأثر از خصوصیات جغرافیایی،‌ فرهنگی و اجتماعی است. در واقع آنچه دیدگاه موجود درباره حضور زنان در فضاهای شهری را متفاوت می­‌كند،‌ كیفیت این حضور است. حضور پررنگ­تر و فعال زنان در نقطه­‌ای یا حضور كم­رنگ­‌تر یا حتی غیبت آنها در برخی فضاهای شهری،‌ نشان از اهمیت رابطه جنسیت و فضا دارد.

فضاهای عمومی چون فضاهای اجتماعی در هر كشور،‌ شهر و محله‌­ای برحسب فرهنگ آن مكان و آن زمان هنجارهای معینی دارند. این هنجارها به ­خصوص آنچه مربوط به نوع حضور زنان در فضاهای عمومی می­‌شود،‌ در هر ناحیه­‌ای بنابر فرهنگ غالب می­‌تواند كاملاً‌ متفاوت باشد،‌ با این حال قوانینی هم وجود دارند كه امروزه كم و بیش در تمام دنیا به­ عنوان حقوق اولیه و عام شهروندی محسوب می‌­شوند. با وجود این در بسیاری از جوامع مشاهده می­‌شود كه همین حقوق اولیه شهروندی در فضاهای عمومی آن­ طور كه انتظار می­‌رود در مورد همگان رعایت نمی‌شود.

[می‌­توان گفت] در هر جامعه­‌ای افراد یا گروه‌­های خاصی،‌ به دلایلی از حقوق شهروندی اولیه خود یعنی حضور به مانند یك شهروند معمولی در فضاهای عمومی محرومند یا به نوعی از فضاهای عمومی طرد می‌شوند. این عده یا ظاهر و رفتارهایی غیرمعمول و متفاوت با اكثریت مردم دارند،‌ یا حقوق دیگران را رعایت نمی‌­كنند یا نیاز به حمایت در فضای عمومی دارند و به همین دلیل به تنهایی امكان حضور در برخی از فضاهای عمومی را ندارند. در بسیاری از جوامع و مناطق سنتی زنان وارد مقوله سوم می‌­شوند؛ زیرا این­گونه استنباط می‌­شود كه زنان موجودات ضعیف و آسیب­‌پذیری هستند كه باید از آن­ها محافظت كرد و حضور آنها به تنهایی در فضاهای عمومی به صلاح نیست. برای همین است كه زنان در بسیاری از فضاها به شكلی گاه نامحسوس، به خصوص در زمان­‌های خاص از حق حضور در فضاهای عمومی محروم می­‌شوند.

یكی از مسائلی كه حق ورود زنان را به فضای عمومی تعیین می­‌كند بحث جغرافیای اخلاق است كه می‌­تواند تأثیر فراوانی بر حضور زنان و كیفیت حضور آنان در فضاهای عمومی داشته باشد. جغرافیای اخلاق (moral geography) شاخه­‌ای از جغرافیای فرهنگی است كه تا حد زیادی با جنسیت و فضای عمومی مرتبط است و عملكردها و آموزه‌­هایی را شامل می­‌شود كه بر رفتار مردم در ارتباطات شخصی و اجتماعی‌شان توجه دارد. افرادی كه در فضاهای عمومی حضور دارند در واقع از مجموعه­‌ای از رفتارها و گفتمان­‌هایی متأثرند كه در این منطقه مرزهای بین جنسیتی و مرزهای اجتماعی را مشخص می­‌كند. جغرافیای اخلاق را شاید بتوانیم در ایران جغرافیای عرف نیز بنامیم. اینكه عرف هر مكان چگونه است و یك زن یا یك مرد چگونه و با چه ظاهری و چه آدابی باید در آن محل حركت كند،‌ از منطقه­‌ای به منطقه دیگر و شهری به شهر دیگر و حتی محله­‌ای به محله دیگر می­‌تواند كاملا متفاوت باشد.

یكی از تفاوت­‌های عمده رابطه جنسیت و فضاهای عمومی در غرب و كشورهای اسلامی این است كه در غرب بسیاری قوانین حضور در فضاهای عمومی نهادینه و درونی شده­‌اند و به عنوان حقوق و وظایف شهروندی و فارغ از جنسیت تعریف می‌­شوند،‌ حال آن­كه در كشورهای سنتی و اسلامی به خصوص در كشورهایی كه جنبه­‌هایی از مدرنیسم در آن قوی است،‌ تضاد و رویارویی این دو با یكدیگر باعث می‌­شود كدهای اخلاق همگانی و ممنوعیت‌­ها بر اساس جنسیت و مكان و زمان تغییر كنند و امكان نهادینه شدن پیدا نكنند كه این خود باعث سردرگمی هرچه بیشتر جامعه می‌­شود.

مطالب ارائه شده به صورت گزیده­‌هایی از مقاله­‌ای با عنوان "جنسیت،‌ فضای عمومی و جغرافیای اخلاق"  برداشت شده است. این مقاله به تألیف خانم دكتر مسرت امیرابراهیمی در  همایش «زن،‌معماری و شهر» ارائه و در وی‍‍ژه‌­نامه­ نمایه تهران در اسفند ماه ۱۳۹۲،‌صص ۱۶-۱۷ چاپ شده است./

نظر شما