شناسهٔ خبر: 25431 - سرویس مسکن و شهرسازی
نسخه قابل چاپ

پاک شدن حافظه نزدیک شهرها

علی اعطا علی اعطا*: خانه توران، به عنوان يك اثر تاريخی و يك بنای واجد ارزش‌های معمارانه، يكی از صدها نمونه‌اي است كه در شهرهاي ما در معرض تخريبند. گفته می‌شود تخریب خانه‌های تاریخی در شبکه‌های اجتماعی موجی از نارضایتی از وضعیت موجود تخریب‌ها را در پی داشته است.

در هفته گذشته، بخش‌هاي مهمي از خانه تاريخي توران تخريب شد. خانه‌اي متعلق به توران امير سليماني، همسر سوم رضاخان پهلوي كه از نمونه‌هاي در خور توجه معماري مسكوني مدرن در ايران است و اگرچه طراح آن مشخص نيست، اما بر اساس شواهد به نظر مي‌رسد اين بنا توسط معماران اروپايي و احتمالا آلماني طراحي شده باشد.

خانه توران، در زميني به مساحت ٥٠٠٠ متر در منطقه زعفرانيه تهران قرار گرفته است و چنانكه رسانه‌ها گفته‌اند، در اختيار كميته امداد قرار دارد. تخريب اين بنا، موجب شكل‌گيري اعتراضاتي در ميان جمعي از فعالين حوزه معماري شد؛ به گونه‌اي كه فضاهايي براي گفت‌وگو در شبكه‌هاي اجتماعي در ميان معماران شكل گرفت تا امكان پيگيري گروهي موضوع توسط اهالي اين حرفه، به صورت هماهنگ فراهم شود و البته، اين پيگيري موثر واقع شد؛ اگر چه بخش‌هاي مهمي از بنا تخريب شده بود. خانه توران، به عنوان يك اثر تاريخي و يك بناي واجد ارزش‌هاي معمارانه، يكي از صدها نمونه‌اي است كه در شهرهاي ما در معرض تخريبند. اگر چه طبيعي است كه اين آثار به لحاظ اهميت تاريخي و معمارانه در درجات متفاوتي از اهميت برخوردار باشند.

كاخ ثابت پاسال در جردن نيز، نمونه مشابهي است كه معماري با ارزشي دارد و حدود دو سال پيش، با جريان مقاومتي كه از سوي رسانه‌ها ايجاد شد، از خطر تخريب رهايي پيدا كرد. اما درهر سال ممكن است تعداد زيادي از بناهاي اينچنيني كه متعلق به ميراث مدرن هستند در شهرهاي ما تخريب شوند و رد و اثري از آنها باقي نماند و جريان‌هاي رسانه‌اي يا اعتراضي از سوي معماران براي نجات آنها شكل نگيرد. اين روند، محصول جريان اقتصادي ساخت و ساز است كه وجود ساختمان‌هاي قديمي را برنمي‌تابد و تعداد كمي از بناها مي‌توانند از گزند تخريب و ساختن بنايي ديگر با زيربنايي بيشتر در امان بمانند.

به همين منوال، ميراث معماري مدرن ما از بين مي‌رود و شهرهاي ما با از دست دادن ميراث مدرن خود، حافظه نزديك‌شان را از دست مي‌دهند و به عبارتي اين شهروندان هستند كه ذهن‌شان از حافظه نزديك تهي مي‌شود. در ايام تخريب خانه تاريخي توران، فعالين معماري اقدامات متعددي انجام دادند؛ كمترين آنها تهيه عكس و فيلم از مراحل تخريب و انتشار آنها در رسانه‌ها و شبكه‌هاي اجتماعي بود. نامه فوري و مذاكره و گفت‌وگو با مقامات مسوول در سازمان ميراث، شوراي عالي شهرسازي و معماري، شهرداري تهران و ديگر دستگاه‌ها گرفته؛ تا حضور در محل و جلوگيري از تخريب بنا به هر لطايف‌الحيلي كه ممكن بود.

اين موضوع و اين دغدغه بسيار ارزشمند است. تا همين چند سال پيش يكي از انتقاداتي كه معمولا نسبت به فعالين جامعه معماري مطرح مي‌شد، كم توجهي و يا بي توجهي آنان نسبت به ابعاد اجتماعي اين رشته و يا اين حرفه بود. موضوع از اين قرار بود – و البته هنوز كمابيش چنين است – كه مسائل حوزه معماري صرفا در فضاها و محافل تخصصي معماران مطرح مي‌شد و معماران توجه چنداني نسبت به بعد اجتماعي معماري نداشتند. بعدها، كساني در رسانه‌ها پيشرو اين جريان شدند تا معماري، مساله عموم مردم باشد و افكار عمومي، سنسورهايش به مسائل حوزه معماري كمي حساس‌تر شود.

نمونه كاخ ثابت پاسال را در نظر بياوريم كه جريان سازي رسانه‌اي باعث تخريب و تبديل شدن آن به مجتمعي تجاري در كنار مجتمع‌هاي ديگر شهر شد؛ بنايي كه مي‌توانست و مي‌تواند در خدمت شهر و شهروندان باشد و به فضايي عمومي تبديل شود. نمونه‌اي كه اين روزها شاهدش بوديم، يعني خانه تاريخي توران، به لحاظ حركت مدني و شهروندي، كمي ارتقا يافته است. اينجا گروهي از اهالي حرفه معماري و رسانه‌ها هم صدا شده‌اند.

در چنين شرايطي است كه افكار عمومي نسبت به مساله معماري حساس خواهد شد. اما چنانكه گفتم؛ روند مستمر تخريب ميراث مدرن، محصول جريان اقتصادي ساخت و ساز است. نمي‌توان همواره با اعتراض‌هاي مدني و جريان رسانه‌اي، از تخريب باقي مانده اين ميراث (كه البته ميزان قابل توجهي هم هست) جلوگيري كرد. گام بعدي به گمانم گفت‌وگوهاي موثر با مسوولان و فعالين اصلي حوزه ساخت و ساز، براي رسيدن به راهكارهايي قابل قبول در مقياس وسيع است؛ به گونه‌اي كه براي جلوگيري از تخريب ميراث مدرن در همه سطوح سياستگذاري، قانونگذاري، مديريتي و مدني راه‌حل‌هاي قابل دفاع و واقع‌بينانه‌اي مطرح شود.

نظر شما