احسان حضرتی، محقق و استاد معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس در گفتوگو با پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی به بیان نقاط قوت و ضعف معماری معاصر پرداخت و گفت: گاه در برداشت از معماری معاصر تاریخ را مبنا قرار میدهند و به عنوان نمونه میگویند هر ساختمان که از سال ۱۳۰۰ شمسی ساخته شده در حیطه معماری معاصر قرار دارد و گاه مصالح به کار رفته در ساختمانها را معیار تعیین کننده معماری معاصر میدانند و میگویند هر ساختمانی که درآن از بتن یا آهن استفاده شده در معماری معاصر جای دارد.
حضرتی افزود: اولین مشکل و چالش همین تعیین دقیق حیطه معماری معاصر است که بهتر است در تفکیک به جای توجه خاص به زمان احداث یا مصالح ساختمان به روح معماری پرداخته شود و ساختمانی را در دایره معماری معاصر بدانیم و به این مهم توجه کنیم که یک ساختمان تا چه اندازه منطبق با حال و اوضاع و نیازهای مخاطبان امروز است.
وی با تاکید بر اینکه هنوز با گذشت دهههای مختلف تغییر چندانی در فرهنگ و نیازهای ایرانیان معاصر رخ نداده است، گفت: هنوز نیز در معماری ایرانیان به مسائلی چون محرمیت و اشرافیت ساختمانها توجه دارند و تعاریف و الگوهای معماری سنتی تا اندازه زیادی میتواند وارد معماری معاصر شود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان اینکه حتی آپارتماننشینی را که در دهههای اخیر رونق گرفته و از آن با عنوان بحران معماری معاصر یاد میشود، میتوان به فرهنگ تکریم همسایه پیوند زد، تصریح کرد: باید اصل اساسی در معماری معاصر توجه به مسائل بومی باشد.
وی با بیان اینکه یکی از بحرانهای اساسی معماری معاصر استفاده از مصالح ناسازگار با اقلیم و نیازهای بومی است، گفت: در گذشته در کشور با بحران انرژی مواجه بودیم و چون به تهویه و آب دسترسی آسانی نداشتیم در طراحی معماری و ساختمانسازی خود به ذخیره انرژی توجه خاص داشتیم ولی امروز این اصل مورد توجه نیست و از مصالحی کاملا ناسازگار با اقلیم خاص و بومی مناطق استفاده میشود.
عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد پردیس افزود: در گذشته معماران ما توجه داشتند که کشور ما در مناطق مرکزی دارای اقلیم گرم و خشک است و از مصالحی چون کاهگل و خشت که سازگار با اقلیم ۷۰ درصد مناطق کشور ما بود استفاده میکردند تا نیاز به صرف انرژی زیادی نباشد ولی امروز در انتخاب مصالح ساختمانی توجه به اقلیم خاص مناطق کشور نمیشود و از مصالحی مشابه هم استفاده میشود و امروز متاسفانه شاهدیم که ساختمانهای پراکنده را در دل کوهستان نه با سنگ بلکه با مصالحی که مقاومت چندانی ندارند میسازند درحالیکه در گذشته بافت شهری مناطق کوهستانی کشور متراکم و ساختمانها چهارگوشه و مکعبی بودند.
حضرتی عنوان کرد: یکی از دلایل اصلی ایجاد بحران درسبک معماری معاصر به شهرداریها بازمیگردد که دارای قوانین خاص و اجراییات خود هستند و الگوهایی را پیاده میکنند که با اصول معماری اسلامی و ایرانی ما تطبیق ندارد.
وی با بیان اینکه هویت یافتن یک بنا معلول مقید بودن آن به مکتبی خاص در الگوهای طراحی است، گفت: درایران معاصر مکتب معماری نداریم و میتوان ادعا کرد که معماری و ساختمان سازی ما بیهویت شده است.
حضرتی همچنین عنوان کرد: باید پذیرفت که اغلب کارفرمایان معماری و ساختمانسازی تنها به دنبال کسب درآمد هستند و با الگوگیری سطحی از ساختمانسازی لوکس اروپا زرق و برق یک ساختمان را دردرجه اول اهمیت قرار میدهند. درچنین شرایطی جامعه نیز با فراموش کردن عنصر مهم آرامش تنها به دنبال فخرفروشی و محیط لوکس است.
نظر شما