به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، کامیونهایی با باری از دود و درد از محل حادثه آوار را بار میزنند و میروند سمت جنوب شهر؛ جایی پایینتر از میدان اعدام تا در زمینی هفتهکتاری آنها را خالی کنند. برای یافتن این محل لازم نیست حتما کامیونها را تعقیب کنی، از بوی سوختگی و رد دود از همه کوچه و خیابانهای اطراف میشود آنجا را پیدا کرد. زمینی که برای دپوی آوار پلاسکو در نظر گرفته شده، جزء زمینهای ذخیره شهری بوده و مدتی قبل به بانک شهر فروخته شد.
به گزارش شرق، شش روز است که ٢٠٠ کامیون، ٢٤ساعته و بدون توقف، به این زمین میآیند، بارشان را خالی میکنند و بلافاصله برمیگردند به محل آوار. ساکنان میگویند این زمین یکی از گودهای فقر و محرومیت و آسیب قبل از انقلاب بوده که در این سالها، نهتنها سامان نیافته، بلکه همیشه برای ضایعات از آن استفاده شده است. اما اینبار ضایعات بسیار ارزشمندی را آوردهاند و به غیر از درهای ورودی، همه چهار طرف آن را بستهاند. نگهبانها کسی را راه نمیدهند. کامیونها که میرسند، مقابل در توقف میکنند تا کد و شماره و ساعت ورود و خروجشان را ثبت کنند؛ ساعت ١٠:١٤ صبح سهشنبه را نشان میدهد و یک کامیون سفیدرنگ همین لحظه رسیده و برای ورود منتظر است، پشت سرش هم چند کامیون دیگر از راه میرسند، قرمز، نارنجی و سبز. از گوشه پشت کامیون اول یک شلنگ قرمز آتشنشانی که بیشترش جویدهجویده و پاره است دیده میشود. کامیونها زمان زیادی ندارند و سریع وارد شده و بَعد خالی بیرون میزنند. کامیون بعدی که نزدیکتر میآید، پاچه گِلی یک شلوار قهوهای رنگ از گوشه محل بارش بیرون افتاده و در هوای سرد زمستانی تهران بخاری از آن بلند میشود. مأمور تذکر میدهد جلوی در نایستم و با تندي برمیگردد؛ نمیتوان بیشتر ماند. از آنجا به پشتبام یکی از خانههای مشرف به محل دپوی آوار پلاسکو میروم، از پشت دیوارها معلوم نبود آن تو چه صحنهای دارد و تنها چیزی که از ورای دیوارها به چشم میآمد همان دود سفیدرنگ آشنای این روزها بود.
به پشتبام که میرسم جلوی چشمم آنچه ظاهر میشود، بیشباهت به تصویر منطقهای جنگزده نیست، جایی که انگار خانههایش زیر بمباران یا با زلزلهای مخوف ویران شده است. شش روز از سوختن و ریختن پلاسکو میگذرد، در این مدت ٨٠٠ کامیون ١٥ هزار تن محموله از بقایای آن برج بلند ویرانشده را با خود به این محل آوردهاند، اما لهیب آتشی که به جان پلاسکو افتاد و همه را حیران کرد، هنوز سر بازایستادن ندارد. آنچه اینجا دیده میشود، بیشباهت به همان محل حادثه نیست؛ آتشنشانانی غمگین که میان آوار میگردند، بیلهای مکانیکی که بیوقفه مشغول جابهجایی آوار هستند، کمی آنسوتر یک ماشین آتشنشانی قرمزرنگ، کنارش یک کامیون تانکردار سبزرنگ و یک آمبولانس سفید و دودی که مثل همیشه نقش ثابت همه صحنههای مرتبط با پلاسکو است.
آوار هم که همان آوار است؛ تیرآهن و ستونهای فلزی پیچوتاب خورده در هم، خشت و آجر بهجامانده از برج ویرانشده و تکههای رنگارنگ، اما خاک و گِلگرفته پارچههایی که قرار بود لباس شب عید خیلیها باشند، اما نشد. آوار پلاسکو اما فقط شامل فلز و خشت و آجر و پارچه نیست، این را از چهره غمگرفته آتشنشانانی که با دقت میان آوار میگردند هم میشود حدس زد؛ میگردند شاید میان این ١٥هزار تن آوار بتوانند ردی از یک دوست، یک همکار یا یک شهروند را پیدا کنند. ردی از آنهایی که جنگل جانشان را آتش پلاسکو، هفت روز پیش سوزاند و خاکستر کرد. از همان روز اول که پلاسکو بر سر جمعی از آتشنشانان و کسبه و شهروندان فروریخت، هیچ مرجع رسمی تاکنون آمار دقیقی از تعداد افرادی که زیر آوار بودند و هستند نداده است. از همان ابتدا تأکید و اصرار بر جمعآوری و جابهجایی آوار از محل فعلی وجود داشت و دارد. مسئولانی که درباره آواربرداری مکرر صحبت میکردند، روز پنجم حادثه و درحالیکه تنها شش پیکر از زیر آوارماندگان پیدا شده بود، از انجام ٥٠ درصد آواربرداری پلاسکو خبر میدادند.
پس از تشکیل ستاد مدیریت بحران، تصمیم گرفته شد آوار پلاسکو به محلی منتقل شود که دسترسی به آن آسان باشد و بتوان به صورتی دقیقتر برای یافتن باقیمانده پیکرهای زیر آوارماندگان و اموال کسبه بررسیهای میدانی انجام داد؛ این را مسئولان اصلی مرتبط با موضوع اعلام کردند. بهاینترتیب بود که کامیونها برای آواربرداری آمدند. ١٥٠ کامیون که با نظارت نیروی انتظامی و همراهی مأموران انضباط شهری شهرداری تهران، به محل دپوی آوار پلاسکو میروند و برمیگردند.
مسئولان شهری که برنامهریزی کردهاند یکهفتهای پرونده پلاسکو را جمع کنند، با افزایش بیلهای مکانیکی و افزایش تعداد کامیونها در تلاشاند آوار را تا فردا پنجشنبه که تنها پیکرهای شهدای آتشنشان یافتشده، تشییع میشوند، ببندند. مجتبی یزدانی، معاون خدمات شهری شهرداری تهران روز دوشنبه اعلام کرد ٢٠٠ کمپرسی و هشت بیل مکانیکی در حال آواربرداری هستند و با حضور قاضی دادگستری و نیروی انتظامی در محل، تخلیه آوار انجام میشود و در مرحله بعد این آوار واکاوی و بازبینی میشود تا اموال مردم شناسایی شود.
عابد ملکی، شهردار منطقه ١٢ شهرداری تهران که محل دپوی آوار در محدوده مدیریت اوست، میگوید: «تا ساعت ٧:٤٥ روز سهشنبه (پنجم بهمن) بیش از ٧٩٤ کامیون سرویس آوار داشتهاند که شامل ٢٤٢ مورد کامیونهای آهنآلات و ٥٥٢ سرویس نخاله بوده است. این آوار حاوی بسیاری از لوازم کسبه است و درعینحال، احتمال وجود بقایای پیکرهای زیر آوارماندهها هم در آنها وجود دارد؛ بههمیندلیل در زمان مشخص و با اعلام دستور از مقام قضائی، تیمهای جستوجو روی این آوار کار خواهند کرد».
وی گفت: «بهزودی سگهایی که قابلیت تشخیص پیکرهای باقیمانده را دارند، روی دپوی آوار به کار گرفته میشوند».
مشاهدات خبرنگار «شرق» حاکی از آن بود که آوار به شکلی تفکیکی در حال دپو در این محل است. آنطور که به نظر میرسد، آوارهایی که از پلاسکو میآید، براساس محل آواربرداری در نقطهای مشخص از این محوطه تخلیه میشود. آوار قسمت شرقی یک جا و آوار قسمت جنوبی یک جا و... .
این کار با هدف جستوجو و بررسی دقیقتر و آسانتر بقایای آوار انجام میشود. تعداد پیکرهای پیداشده در آوار پلاسکو، حتی با آماری که شهردار تهران تاکنون ارائه داده، مطابقت ندارد و آنطور که از شنیدههای مختلف برمیآید، احتمال حضور تعداد بیشتری از کسبه، شهروندان و آتشنشانان در هنگام فروریختن پلاسکو وجود دارد؛ بههمیندلیل احتمال میرود در میان این آوارها، بتوان بقایایی را از پیکر برخی از آنها پیدا کرد. پیکرهایی که یا بهدلیل شدت جراحات متلاشی شده یا سوختهاند یا هر دو. اگر به شکلی تقریبی میزان آوار در هر کامیون را با تعداد کامیونهایی که آوار پلاسکو را به محل دپو منتقل کردهاند و میزان آوار موجود تخمین بزنیم، تاکنون بیش از ٦٠ درصد آواربرداری انجام شده و حدود ٤٠ درصد از آوار در محل حادثه باقی مانده است که در ادامه منتقل میشود. این عدد باید رقمی در حدود ١٤ تا ١٥هزار تن آوار باشد؛ آواری که در خود تکههای جان شهروندان این شهر را به همراه دارد.
در روزهای اخیر، مسئولانی درباره این حادثه صحبت کردهاند و با تشریح شرایط فشاری که آوار و آتشسوزی بر پیکرها وارد کرده، گفتهاند ممکن است پیکرها به دلیل حرارت چندصددرجهای ناشی از سوختن پلاسکو، کاملا از بین رفته باشند؛ اما هرچه هست، این آوار، آوار جانهای شریف تعداد زیادی از شهروندان است؛ جانهایی که با رفتنشان داغی بزرگ بر دل یک شهر و یک کشور نشست.
نظر شما