شناسهٔ خبر: 34322 - سرویس جاده‌ای
نسخه قابل چاپ

روايت امدادگران پایگاه امداد و نجات آبعلی از جزییات سقوط بهمن/ بهمن آبعلی آوار شد

ریزش بهمن پسر رئیس راهداری شهرستان پردیس گفت: پدرم آن روز برخلاف معمول بدون راننده به جاده برفی هراز رفت تا از نزدیک عملیات بازگشایی جاده را مدیریت کند؛ اما زیر بهمن گرفتار و شهید شد.

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، سقوط بهمن در جاده هراز جان سه تن را گرفت. این حادثه غروب پنجشنبه با شدت گرفتن بارش برف‌و‌کولاک در حوالی منطقه آبعلی رخ داد. دو مسافر و مدیر راهداری شرق استان تهران سه نفری بودند که در اثر سقوط بهمن جانشان را از دست دادند. همچنین در این حادثه تعداد زیادی از مسافران و اهالی منطقه آبعلی در برف و بوران گرفتار شدند که با اقدام به موقع نیروهای امدادی در خارج‌کردن آنها از خودروهای گرفتار در برف، از مرگ حتمی نجات پیدا کردند تا این حادثه تبدیل به فاجعه‌اي نشود.

یک روز پس از سقوط بهمن، به پایگاه امداد‌و‌نجات هلال‌احمر در پیست آبعلی رفتیم؛ مرکز عملیات امداد‌و‌نجات حادثه آبعلی. پایگاه‌هایی که نیروهایش از همان دقایق ابتدایی در محل حادثه حاضر شدند؛ از موقعي که بارش برف به طرز عجیبی با وزش باد و سوز شدید سرما همراه شد و خودروهای زیادی را در جاده گرفتار کرد. یک عملیات امداد‌و‌نجات سخت و طاقت‌فرسا. با این همه اما نیروهای این پایگاه با همه خستگی با رویی باز پذیرای ما بودند و با حوصله ماجرای جهنم یخی پنجشنبه آبعلی را در جاده هراز تعریف کردند.

نجات جان ٧٠٠ مسافر در پنجشنبه کشنده آبعلی

آنجلوسی یکی از نیروهای امداد‌و‌نجات و هلال‌احمر است. یکی از نیروهایی که ٢٤ ساعت در محل حادثه مشغول امدادرسانی بود. عملیاتی سخت و نفسگیر برای نجات جان ٧٠٠ مسافر. مسافرانی که در برف‌و‌کولاک شدید گرفتار شده بودند و اگر اقدام به موقع نیروهای امدادی نبود، بهمن خیلی‌ها را با خود برده بود. او درباره حوادث آن شب جاده ‌هراز به «شهروند» گفت: «از صبح پنجشنبه بارش برف آغاز شد، هر لحظه شدت بارش بیشتر می‌شد، به ‌طوری‌ که تا حوالی ظهر ارتفاع برف به ٧٠ سانتیمتر رسید. از حدود ساعت ٢ بعدازظهر بود که وزش شدید باد هم شروع شد. باد و برف یا همان کولاک وضع جاده و منطقه را به کلی زیر و  ر و کرد. شرایط هر لحظه بدتر می‌شد، شدت وزش باد به قدری زیاد بود که برق پایگاه دچار مشکل شد. ما با اداره برق تماس گرفتیم و موضوع را به آنها اطلاع دادیم، دقایقی بعد متوجه شدیم که بچه‌های اداره برق به علت بارش سنگین برف در جاده ماند‌ه‌اند. دو تا از بچه‌های پایگاه را با آمبولانس فرستادیم تا به آنها کمک کنند كه مشکل برق پایگاه حل شود. اینجا وقتی هوا سرد می‌شود، اگر برق نباشد موتورخانه یخ می‌زند و اگر موتورخانه‌ها یخ بزند، دیگر نمی‌شود در پایگاه ماند؛ یعنی برق هم نور و هم گرمای ساختمان‌های این منطقه را تأمین می‌کند. وزش باد به قدری شدید بود که آمبولانس ما با آن وزنش مثل بادبادک تکان می‌خورد.»

مردم با ما همکاری نکردند

او صحبت‌هایش را این‌گونه ادامه می‌دهد: «نیروهای ما وقتی با بچه‌های اداره برق به پایگاه رسیدند، به ما گفتند هوا خیلی خراب شده، اوضاع اصلا خوب نیست و مردم در برف گیر کردند. ما هم بلافاصله آماده شدیم و با امکانات و دو دستگاه خودرو از پایگاه خارج شدیم؛ از پایگاه تا جایی که خودرو‌ها گیر کرده بودند، چند کیلومتر بیشتر فاصله نبود. دو کیلومتر به سمت پایین جاده، زمانی که به محل حادثه رسیدیم خودرو‌های زیادی در جاده گیر كرده بودند. بین خودروها هم برف سنگینی باریده بود. کار امدادرسانی را آغاز کردیم. خیلی از مسافران در ابتدا مقاومت می‌کردند و حاضر به خالی‌کردن خودروها نبودند. اما با اصرار نیروهای امدادی و افزایش بارش برف‌و‌کولاک مسافران با نیروهای امدادی همکاری کردند؛ اما چند نفری در خودروهایشان ماندند؛ متأسفانه همان‌ها هم با بهمن به پایین دره رفتند و جان باختند.» این امدادگر باتجربه درباره حادثه سقوط بهمن هم گفت: «بهمن از صخره سقوط کرد؛ با ارتفاع بیش از ٦ متر به طول ٣٠ متر؛ صخره، جاده و دره از برف یکی شده بود. لودر راهداری در حال کنارزدن برف‌ها بود، کسانی که آنجا بودند، خیلی ترسیده بودند.»

ترافیک خودساخته و سه قربانی بهمن آبعلی

مهدی یکی دیگر از امدادگران این پایگاه درباره حادثه سقوط بهمن به «شهروند» گفت: «دلیل اصلی تلفات این حادثه رعایت نکردن حق‌تقدم از سوی خودروهای عبوری از هر دو سمت بود. یعني خودرو‌هايی که از تهران به سمت امام زاده‌هاشم در حرکت بودند، به لاین مخالف رفته بودند و خودروهایی که به سمت تهران در حرکت بودند، به جهت مخالف جاده تعرض کرده بودند. این موضوع گره ترافیک را آن هم در آن شرایط آب‌و‌هوایی سخت‌تر کرد؛ تا اینکه بهمن جان سه نفر را گرفت. یکی از قربانیان حادثه راننده کامیون بود. نفر دوم راننده لکسوسی بود که از مازندران به مقصد تهران در جاده گیر کرده بود. قربانی سوم این حادثه هم که خبر جانباختنش همه ما را خیلی ناراحت کرد، محمدعلی طلوعی، مدیر راهداری شهرستان پردیس بود. طلوعی برای بررسی و بازکردن جاده از راهداری حرکت کرده بود که متأسفانه بهمن او را با خودروي‌اش به پایین دره برد.»

بهمن پدر را باخودش برد

محمدعلی طلوعی مقدم راهدار با سابقه‌ای که چند سالی بیشتر تا بازنشستگی‌اش باقی نمانده بود، غروب پنجشنبه در حین انجام مأموریت در اثر سقوط بهمن شهید شد. او متولد روستای طلوت از توابع شهرستان بابل بود؛ جایی که قرار است برای آخرین‌بار از آنجا راهی خانه ابدی شود. مدیر وظیفه‌شناسی که به گفته پسرش آن روز برخلاف معمول بدون راننده به جاده برفی هراز رفت تا از نزدیک عملیات بازگشایی جاده را مدیریت کند؛ اما بهمن تلخ این پدر مهربان و مدیر وظیفه‌شناس را با خود برد. «پدر من ٢٦‌ سال سابقه کار در راهداری را داشت. من یک برادر و دو خواهر دارم. وقتی خبر فوت بابا را شنيدم، نمی‌دانستم چطور به خانواده اطلاع دهم. من برای انجام مسابقات فوتبال در اردو بودم، جمعه صبح وقتی این خبر را شنیدم، از تیم جدا شدم و خودم را به آبعلی رساندم. خبر مرگ پدر آن هم پدری فداکار و مهربان خیلی سخت است، خدا خدا می‌کردم تا مجبور نباشم این خبر را من به خانواده‌ام بدهم. آنها هم این خبر را از طریق اخبار شبکه خبر تلویزیون شنیده‌بودند.» اینها را علیرضا پسر بزرگ مرحوم طلوعی به «شهروند» می‌گوید.

علیرضا همراه برادرش چند سالی است که عضو داوطلب هلال‌احمر است و به خوبی با عملیات‌های امداد‌و‌نجات و شرایط سخت و خطرات احتمالی آن آشنایی دارد. با این همه اما خبر از دست دادن پدر برای او خیلی سخت است. آن‌قدر سخت که با گذشت دو روز از حادثه هنوز هم باور ندارد که پدر از بینشان رفته است: «جمعه صبح از طریق اخبار متوجه شدم که در آبعلی بهمن آمده، نگران شدم، چند بار با تلفن همراه پدرم تماس گرفتم، گوشی روشن بود اما کسی جواب نمی‌داد. نگرانیم بیشتر شد، به همکاران پدرم زنگ زدم، آنها جواب سربالا به من می‌دادند، فایده‌ای نداشت، از طرز صحبت کردن آنها حس کردم اتفاق بدی افتاده. آخرش هم از طریق کانال تلگرام متوجه فوت پدرم شدم. خودم را به آبعلی رساندم. آنجا بود که دیگر فهمیدم که یتیم شدم.»

او درباره جزییات سقوط بهمن که باعث مرگ پدرش شده است، هم گفت: «پدر من سال‌هاست که در راهداری کار می‌کند، ما از کودکی به نبود پدر و مأموریت‌های او عادت داشتیم. این چند سالی هم که رئیس راهداری شهرستان پردیس شده بود، ما در دماوند ساکن شدیم. پدرم با رونیز اداره راه از مرکز راهداری خارج شده، او معمولا با راننده می‌رفت، اما اگر احساس می‌کرد که شرایط جاده خطرناک است، خودش رانندگی می‌کرد. این بارهم تا جایی که به من گفتند، او به خاطر شرایط بد جوی بدون راننده به سمت گردنه امام‌زاده ‌هاشم حرکت کرده بود. بابا همیشه از خاطراتش برای ما تعریف می‌کرد، از برف‌ و کولاک و بهمن؛ بسته‌شدن جاده و مردمی که در راه گرفتار بودند و او همراه با نیروهای امدادی به آنها کمک می‌کردند. اما این بار دیگر بهمن پدر را با خودش برد.»

نظر شما