شناسهٔ خبر: 37764 - سرویس استان‌ها
نسخه قابل چاپ

الویری عنوان کرد

بزرگراه آیت الله صدر بجای ۸۰۰ میلیارد تومان هزینه با ۷ هزار میلیارد تومان ساخته شد/ کارنامه دولت روحانی بسیار موفق و درخشان است/ قانون گریزی در شهرداری تهران سکه رایج بوده است

مرتضی الویری شهردار سابق تهران گفت: بزرگراه آیت الله صدر که قرار بود با ۸۰۰ میلیارد تومان ساخته شود چرا با ۷ هزار میلیارد تومان هزینه به پایان رسید؟ اول اینکه آیا مصوبه و گزارش مطالعاتی دارد؟

به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، الویری فعال و زندانی سیاسی در دوران پهلوی، نماینده سه دوره  مجلس شورای اسلامی، رئیس سازمان مناطق آزاد تجاری، شهردار سابق تهران و سفیر ایران در اسپانیا بوده‌ است.

وی دربخشی از گفت‌وگوی خود با عصر ایران تاکید کرد:  به دو دلیل معتقدم که فضای انتخابات داغ خواهد شد. یک: نفس انتخابات ریاست جمهوری است که در آن مردم حساسیت کافی و لازم برای تعیین سرنوشت خودشان را دارند. به عبارتی زمانی که به انتخابات نزدیک شده و مردم ببینند یکی از نامزدها با سلایق آنها انطباق بیشتری دارد و یا بالعکس در مورد یک کاندید احساس خطر کرده که حضورش منافع آنها را به خطر می اندازد، به صحنه می آیند. عامل دوم؛ انتخابات شورای شهر هم به پرشور شدن انتخابات کمک می کند و از آنجا که انتخابات شوراها در بسیاری از شهر و روستاها قومی-قبیله ای و طائفگی است، نه با انگیزه ملی بلکه با انگیزه قومیتی افراد به پای صندوق های رای رفته که به بستگان خودشان رای دهند، وقتی تا آنجا بروند یک رای هم به صندوق انتخابات رئیس جمهوری می دهند. بنابراین تصور من این است که مشارکت بالایی خواهیم داشت.

وی درباره کارنامه فعالیت‌های چهارساله دولت روحانی گفت: کارنامه یک مدیر اجرایی را باید با توجه به شرایط و فضایی که کار را برای انجام و عمل تحویل می ‌گیرد، تحلیل و بررسی کرد و با توجه به این دو عامل کارنامه دولت روحانی را می‌توان بسیار موفق و درخشان دانست. آقای روحانی در شرایطی روی کار آمد که فضای بین المللی بر علیه ما شکل گرفته بود و کشور مشمول چند قطعنامه شورای امنیت، آن هم مربوط به فصل هفتم منشور سازمان ملل شد و اغلب کشورهایی که گرفتار چنین وضعیتی می شوند، جان سالم به در نمی برند.

الویری افزود: نرخ رشد اقتصادی به منهای ۶.۸ درصد سقوط کرد و نرخ تورم بالای ۴۰ درصد بود. فضایی از یاس و ناامیدی سراسر کشور را فراگرفته بود، هم به دلیل فضای بین المللی و هم دروغگوئی هایی که باعث بی اعتمادی به حاکمیت شده بود. شما بایستی این را به یک مدیر عمرانی شبیه سازی کنید که می خواهد بنایی بسازد اما این بنا زمین ناهموار و ناصافی دارد و زیربنای باثباتی برای ساخت و ساز فراهم نیست ؛ با اینکه در یک زمین هموار محکم و مستحکم بدون هیچ مانع و عارضه ای و با تمام قوانین و مقررات قصد داری یک بنای چند طبقه ای بسازید مقایسه کنید.

وی تاکید کرد: می‌خواهم بگویم؛ « اقای روحانی در شرایط بی ثبات و دشواری کار را بدست گرفت». توضیح چند شاخص ساده می تواند بیانگر یک چرخش اساسی باشد، اولا در دولت یازدهم، فضای تهدید برداشته شد، سابقه ندارد که تحریم های شورای امنیت به این نحو برداشته شود اما این فتح الفتوح و پدیده بزرگ با دیپلماسی فعال، هوشیارانه و تخصصی رخ داد. در حوزه اقتصادی رشد منفی ۶ درصد به ۵ الی ۷ درصد تبدیل شد و فضای نسبی برای اشتغال بوجود آمد. از سال ۸۴ تا ۹۱ علی رغم درآمدهای کلان ارزی و صادرات نفتی ۶۰۹ میلیارد دلاری، به دلیل بیماری هلندی بسیاری از کارها از دست رفت و خالص اشتغال در حد ۲۰ میلیون و ۳۰۰ هزار نفر ثابت ماند. اینکه موفق شدیم رشد اقتصادی خودمان را به نحو چشمگیری مثبت، نرخ تورم را تک رقمی و ثبات نسبی در اقتصادمان بوجود آورده تا گرفتار نوسانات شدید نرخ ارز و سکه نباشیم که در مدت چند شبانه روز جهش های عجیبی داشته باشیم نشانگر عملکرد مناسب دولت روحانی است.

به اعتقاد الویری، ما باید به مردم منتقل کنیم؛ "خراب کردن یک اقتصاد کار راحتی است" یک مدیر ناپخته و نابخرد اقتصادی ممکن است با بیان چند کلمه یک مرتبه فضای اقتصادی و کسب وکار جامعه را بهم بزند. خراب کردن کار راحتی است اما سازندگی زمان بر است و خون دل خوردن دارد و ما باید قبول کنیم که در این مرحله هستیم.

وی درپاسخ به این پرسش که با توجه به این حرف اگر فرد دیگری غیر از دکتر روحانی رئیس جمهور می شد چه شرایطی برای ایران قابل تببین بود و بطور مشخص اگر اشخاصی چون جلیلی یا قالیباف به قدرت می رسیدند چه فضایی در کشور حاکم می شد؟ عنوان کرد: دو دسته اشخاص وجود داشتند؛ یک دسته افرادی مثل آقای جلیلی که بر طبل جنگ، مقابله با غرب و اینگونه شعارهای تند می‌‌کوفتند و دسته دوم هم روی کار آمدن فرد اصلاح طلب با سلیقه اصلاح طلبانه‌ای به غیر از روحانی. در مورد گزینه اول فکر می‌کنم که ما حتما دچار فروپاشی می شدیم یعنی چهره کشور را می‌توان مانند سوریه و لیبی تصور کرد و این مساله به‌قدری تلخ است که من نمی خواهم حتی ذهن خودم را به آن مشغول کنم. اما در مورد روی کار آمدن یک چهره اصلاح طلب؛ معتقدم که یک فرد اصلاح طلب نمی توانست خیلی بیشتر از روحانی کار انجام دهد. در حوزه بین‌الملل دستاوردی بیش از برجام و در حوزه سیاست داخلی با توجه به محدودیت هایی که وجود داشته بیشتر از مقداری که تاکنون کسب شده است، دستاوردی نمی‌توانست کسب کند.

وی همچنین دربخشی از سخنان خود تاکید کرد: حمایت اصلاح طلبان از روحانی ۹۹ درصد هم نیست صد در صد است برای اینکه تنها گزینه ای است که در این شرایط به او امید داریم. در شرایطی که بحث حفظ منافع ملی و تقابل با یک جریان خطرناک مثل جمهوری خواهان امریکا و ترامپ مطرح است گزینه ای بهتر از روحانی برای ریاست جمهوری وجود ندارد. به عبارتی اگر همه این عوامل را کنار هم بگذارید، در این معذورات و محدودیت‌ها بهتر از آقای روحانی کسی را پیدا نمی‌کنید. من خودم در فایل ذهنی بارها این افراد را مرور کرده‌ام، نمی‌خواهم اسم ببرم اما فکر می‌کردم که اگر فلان شخص در این شرایط به صحنه بیاید( با توجه به تعاملی که مثلا در حوزه فضای سیاست خارجه یک صدای واحد باید از کشور بیرون بیاید تا وحدت ایجاد شود) آیا این فرد مجبور نیست در بعضی از شرایط داخلی سیاسی کوتاه بیاید و مراعات بکند؟ در چنین شرایطی قانع می‌شوم که باید این تعامل را پذیرفت و من فکر می‌کنم روحانی اهل تعامل است. با توجه به این عوامل که بیان کردم فکر می کنم که آقای روحانی مناسب ترین فرد است منتها این به این معنی نیست که ما مطالبات خودمان را با روحانی در میان نگذاریم. ما بر این باوریم که بحث جوانگرایی مطرح شده باید در حد مدیران و در سطوح مختلف اجرا شود. در حال حاضر هم در حوزه وزرا و استانداران افراد نسبتا جوان با تجربه و پر کار، متخصص و پاکدست فراوان داریم که می‌توان این افراد را بکار گرفت.

وی افزود: من تصور می‌کنم اگر چه اولویت اقای روحانی به نتیجه رسیدن برجام بود اما اولویت واقعی ما اصلا مسایل سیاسی و اجتماعی نیست. اولویت اول ما اقتصادی و معیشت مردم و رفتن به سمت اقتصاد پایدار و بالنده است. بر مبنای این اولویت بحث‌های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هم جای خود را باز خواهند کرد. باید توجه داشته باشیم که خیلی از این موارد مکمل هم هستند و شما نمی‌توانید در یک فضای بسته سیاسی رونق اقتصادی به وجود بیاورید. اما باید توجه داشته باشیم که مجموعه ای از بدنه حاکمیت در کشور وجود دارد که به نحوی مستفل عمل می کنند و زیرنظر رئیس جمهوری نیستند اما تصمیم گیری‌ها و موضع گیری‌های آنها روی فعالیت‌های اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی اثر می‌گذارد. بنابراین این تعامل باید در زمان کنونی به‌وجود بیاید، ما با مسائل ریز و درشت و چالش‌های مختلف مواجه هستیم که برای حل آنها به یک همدلی و همفکری جمعی نیاز داریم. ما نمی‌توانیم یک قسمت موضوع را بگیریم، به‌صورت مطلق آن را هایلایت کنیم و روی آن متمرکز شویم اما بقیه قسمت‌ها را نادیده بگیریم. ممکن است فرض بگیرید ما بر روی موضوع برداشتن حصر، برگزاری کنسرت ها و یا گسترش فعالیت احزاب پافشاری کنیم. این‌ها چیزهای خوبی است اما باید توجه کرد در کنار چنین رویکرد یکجانبه نگری چه اتفاقی می افتد. منظور من این است که این موضوعات را باید در کنار هم قرار داد و به صورت همه جانبه به آنها توجه کرد.

وی همچنین گفت: پدیده احمدی نژاد پدیده بسیار پیچیده و عجیب و غریبی است که من فکر می‌کنم چند واحد دانشگاهی بایستی برای شناخت این پدیده گذرانده شود. اولا اقای احمدی نژاد دچار خود بزرگ‌بینی افراطی است که روانشناسان این خصیصه را یک بیماری تلقی می‌کنند. فردی که احساس می‌کند موقع سخنرانی هاله نور او را فراگرفته است در حالی‌که همه مستعمین انجا سالن را ترک کرده‌اند تا حرف‌های او را نشنوند، یک بیمار است. یا در ماجرای خانه نشینی ۱۱ روزه اش از افرادی که به ملاقاتش رفته بودند می پرسد خبری نشد؟ او فکر می‌کرد که با این کار جمعیت میلیونی در خیابان راه می‌افتد که او را به پشت میزش برگردانند. این یک خودبزرگ بینی افراطی است که فردی می خواهد دنیا را مدیریت کند چون دیگر کاری در کشور نمانده. ویژگی دیگر احمدی نژاد شجاعت ایشان در دروغگویی است. یعنی می‌توان از موارد خلاف گویی ایشان یک فهرست مفصلی تهیه کرد و این دروغگویی نه بر مبنای جهل یا به دلیل بی اطلاعی از موضوع است، بلکه مصادیقی دارم که وی با علم به اینکه یک موضوع خلاف و دروغ است آنچنان محکم و قاطع بیان می‌کند که کسی در صحت آن شک نکند. با توجه به این دو ویژگی تعامل با او برای خیلی از افراد مشکل است و فقط افرادی می توانند در آن جرگه وارد شوند که جزء فرقه وی قرار بگیرند.

وی افزود: گذشته از این موضوع، خروجی دولت هشت ساله ایشان قابل مقایسه با جنگ ایران و عراق است. چرا که در این دوران عارضه‌هایی بوجود اورده است که کشور ایران به این زودی از دست آن خلاص نخواهد شد. برای مثال همین عارضه بدبینی و یاس و فضای دروغگو دانستن حاکمیت و نفرت پراکنی به این زودی از فضای کشور خارج نخواهد شد.

الویری به آیت الله هاشمی نیز اشاره کرد و تاکید کرد: فقدان آقای هاشمی به نظر من قابل جبران نیست. ممکن است که ما خودمان را دلداری بدهیم و بگوییم که یک نفر از استوانه‌های نظام کم شده است و صد نفر دیگر جای او را می‌گیرد. اما واقعیت این است که آقای هاشمی شخصی بودند که چند کار مهم را خودش شخصا انجام می‌داد و ما نمی‌توانیم بدیلی برای ایشان پیدا کنیم. آقای هاشمی به تعبییری شناسنامه انقلاب بود و هیچ کس نمی‌توانست در نقش کلیدی آقای هاشمی هم در ایام پیروزی انقلاب و هم در بعد از پیروزی انقلاب در زمان جنگ و مدیریت وی در پایان دادن به جنگ تردید کند. بنابراین وقتی آقای هاشمی موضع گیری می‌کرد چنین پشتوانه قوی و محکمی داشت که تقابل با او کار ساده‌ای نبود، یعنی یک جریان تندروی اصلاح طلب و یا پایداری نمی‌توانست منکر این واقعیت‌ها شود. به هر حال اگر حرف‌های آقای هاشمی را یک فرد عادی می‌زد سریعا او را تکفیر می‌کردند و راهی زندان می‌شد ولی چنین کاری با هاشمی ممکن نبود. مطلب دوم مسئله تعامل هاشمی با مراجع تقلید است. آقای هاشمی به دلیل ارتباط محکمی که در مقاطع مختلف با مراجع داشت که خود این موضوع یک سرمایه بزرگی برای نظام و حاکمیت بود که متاسفانه در حال حاضر چنین شخصیتی را با این ویژگی‌ها نداریم. مطلب دیگر مسئله تعامل آقای هاشمی با رهبری بود. بالاخره آقای هاشمی علی رغم تمام اختلاف نظر هایی که با رهبری داشت و به دلیل رابطه دوستانه پنجاه ساله آنها، بسیاری از گله مندی‌ها، شکافها و کدورت‌ها به واسطه این دوستی و ارتباط برطرف می‌شد. به عبارتی ایشان سنگ صبور خیلی‌ها بودند که این موارد در تعامل با رهبری حل می‌شد که ما این مورد را در حال حاضر از دست داده ایم.

وی افزود: مورد دیگر این است که آقای هاشمی در منطقه خاورمیانه و کشور های عربی به ویژه عربستان یک چهره بی بدیل برای تنش زدایی بود. شما دیدید زمانی که تنش ما با عربستان بالا گرفته بود، چگونه آقای رفسنجانی در ملاقاتی که با ملک عبدالله در کنفرانس کشور های اسلامی انجام داد و بعد از آن در سفر دو هفته ای ایشان به عربستان دیدیم که روابط ایران و عربستان کاملا متحول شد. بعد از آن وقتی که نخواستند آقای هاشمی چنین نقشی را داشته باشد و به عبارتی فیتیله هاشمی را پایین کشیدند دیدید که رابطه ما با عربستان هر روز تیره‌تر شد. حالا ما چنین شخصیتی را با چنین ویژگی‌هایی از دست داده‌ایم، شما نمی‌توانید کسی را پیدا کنید که تمام این ویژگی‌ها را داشته باشد مگر انکه به صورت انتزاعی چند شخصیت مهم کاریزماتیک را در کنار هم قرار دهید که هر کدام یکی از این ویژگی‌ها را داشته باشند. بنابراین بدیلی برای آقای هاشمی نداریم.

وی درباره اینکه آیا فقدان آقای هاشمی تاثیری بر انتخابات می‌گذارد یا خیر تاکید کرد: باید بگویم حتما. مثل اینکه آقای هاشمی از فقدان خودش خبر داشت و به همین دلیل وصیت‌های خودش را در مورد انتخابات انجام داده و در نتیجه دفاع خیلی صریح و محکمی از آقای روحانی کرد و آقای روحانی را به عنوان رییس جمهور دوره بعد مورد تاکید قرار داد. من فکر می‌کنم که وصیت ایشان در گوش مردم هست. همان‌طور که رد صلاحیت آقای هاشمی در سال ۹۲ توانست موجی ایجاد کند برای حمایت از روحانی در سال ۹۶ نیز مرگ ایشان و وصیت‌های ایشان تاثیر خود را خواهد گذاشت.

الویری به انتخابات شورای شهر نیز اشاره کرد و توضیح داد: بر مبنای گزارش‌های پراکنده و متواتری که به من رسیده، بر این باور هستم که متاسفانه قانون گریزی در شهرداری تهران سکه رایج بوده است. گزارشی که بازرسی کل کشور در زمینه املاک نجومی ارائه داد عشری از اعشار و فقط بخش کوچکی از تخلفات و فساد در شهرداری تهران است. ساخت و سازهای غیر قانونی و توافقاتی که در مناطق شهرداری با متقاضیان شده قصه دردناکی دارد. بسیاری ازمناقصه‌ها و مزایده‌ها به محلی برای سودجوئی دلالان و واسطه‌ها که ریشه در بخش‌هائی از حاکمیت دارند تبدیل شده و در این فرایند هزینه‌های شهرداری را ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش داده است. انجام پروژه‌هایی بدون مطالعه و گرفتن مجوز بعد از انجام بخش از هزینه‌ها به فراوانی اتفاق افتاده است. باید توجه داشته باشیم اگر چه این کارها در شهرداری انجام شده است اما مقصر اصلی آن کسی است که باید نظارت می کرده و کار نظارت را به درستی انجام نداده است. این نهاد ناظر همین شورای شهر است. البته من نمی‌خواهم به همه اعضای شورای شهر نقد داشته باشم اما شخصیت حقوقی شورای شهر به عنوان یک مجموعه در مقابل این تخلفات سکوت کرده است. به همین دلیل ارزیابی من یک ارزیابی مثبتی از عملکرد شورای شهر گذشته نیست. امیدواریم که با روی کار آمدن شورای شهرقوی تر، سالم‌تر به همراه پاکدستی کلیه اعضا این خلا پر شود. این افراد باید چاه منافع خودشان را خشک کنند و با دقت کار نظارتی خودشان را انجام دهند.

وی افزود: شورای شهر دو مشکل اساسی دارد. یک مشکل قانونی دارد و دیگری مشکلات فردی اعضا است که در کنار هم جمع می‌شوند. در حوزه قانونی باید بگویم که در حال حاضر یک شهر ۸ میلیونی را در اختیار بیست تا سی نفر قرار می دهید که این افراد بعضا از بضاعت تخصصی برخوردار نیستند و از سوی دیگر از بدنه خرد جمعی نیز برخوردار نمی‌شوند چون ارتباط آنها با مردم قطع شده است. شما این موضوع را با شهری مانند نیویورک مقایسه کنید. نیویورک ۵۱ عضور شورای شهر دارد که این افراد نماینده ۵۱ ناحیه نیویورک هستند که نماینده شورای آن ۵۱ ناحیه به حساب می آیند. بنابراین رابطه آنها با بدنه مردم ایجاد شده است و در نتیجه هر نماینده مطالب آن ناحیه شهر را به شورای شهر منتقل می‌کند و خواسته‌های مردم را بازتاب می‌دهد. یا در پاریس شورای ۱۶۰ نفره برآمده از ۲۰ منطقه شهری هر یک با ۸عضو ارتباط منطقی با خرد جمعی شهروندان برقرار می‌کند. اما از نظر قانونی شورای شهر ما این امکانات را ندارد و اختیارات این شورا محدود است. به نظر من تعداد اعضای شورای شهر باید خیلی بیشتر باشد و تنها در حد کارهای نظارتی به آنها اختیار داده نشود. اما مشکل این است که این شورا حتی کار نظارتی خودش را نیز به درستی انجام نمی دهد. کار نظارتی این است که بررسی کند برای مثال بزرگراه آیت الله صدر که قرار بود با ۸۰۰ میلیارد تومان ساخته شود چرا با ۷ هزار میلیارد تومان هزینه به پایان رسید؟ اول اینکه آیا مصوبه و گزارش مطالعاتی دارد؟ چون طبق گفته یکی از اعضای شورای شهر حتی چهار صفحه گزارشات مطالعات اولیه برای این پروژه عظیم وجود ندارد. دومین موضوع این است که اگر این مطالعات انجام شده است ، آیا مناقصه های انجام شده، قراردادها و نحوه واگذاری پروژه به صورت قانونی انجام شده است یا خیر ؟ این یک پروژه برای مثال بود و تعداد آن بسیار است. آیا هزینه هایی که شهرداری در شهرهای دیگر و یا عراق هزینه می کند بر اساس مصوبه شورای شهر بوده است؟ آیا این کار خواست مردم است؟

وی افزود: به هر حال این موارد موضوعاتی است که در شهرداری وجود دارد و امیدوار هستیم که شورای شهر آینده بتواند از نظر ترکیب اعضا به شکلی باشد که مدیریت شهری را درون خود داشته باشد و از این مهمتر افرادی دور آن میز بنشینند که خدای ناکرده تطمیع شهرداری چشم آنها را در مقابل خطاها نبندد.

الویری تاکید کرد: ما نباید چرخ را دوباره اختراع کنیم. تجربیات جهانی نشان می‌دهد که امور شهر را باید شهروندان اداره کنند و نه دولت. اما ما باید در این مسیر درست جلو برویم یعنی سعی کنیم ساز و کار شورای شهر را به شکلی سامان دهیم که این اتفاق بیفتد. یعنی نمایندگان واقعی مردم یک شهر در کنار هم جمع بشوند و این نمایندگان تجربیات لازم را در مدیریت شهری داشته باشند و بر این مبنا شهر را اداره کنند. به عبارتی سیستم‌هایی که حاکمیت و دولت امور یک شهر را اداره می‌کند مربوط به قرن گذشته است که دیگر زمان آن سپری شده است. ما در شورای شهر احتیاج به کسانی داریم که در حوزه‌های ورزشی و هنری تخصص دارند. ولی وجود این تخصص‌های هنری و ورزشی به این مفهوم نیست که الزاما یک ورزشکار یا یک هنرمند در آنجا حضور داشته باشد. اگر این ورزشکار و هنرمند متخصص این امور هست قدمش بر چشم و خیلی هم مفید است اما اگر صرفا به این دلیل که ورزشکار و یا هنرمند است می‌خواهد در آنجا حضور داشته باشد، به نظر من یک کرسی را اشغال می‌کند بدون اینکه در آن زمینه بتواند کمکی کند.

وی تاکید کرد: من فکر می کنم همانطور که در مورد ریاست جمهوری سقف زمانی وجود دارد باید در مورد شهرداری نیز این محدودیت وجود داشته باشد. به هر حال شخصی که شهر را به نحوی اداره می کند تمام تجربیاتش را به کار گرفته است و این تجربیات استفاده شده است، برای اداره شهر ما باید از تجربیات نوینی که بوسیله نیروهای دیگر وجود دارد نیز استفاده کنیم. بنابراین فکر می کنم بیشتر از دو دوره یک مدیر اجرایی نباید مسئولیت داشته باشد.

الویری درپاسخ به این پرسش که انتخابات دوازدهم بیشتر انتخابات سلبی است تا یک رای ایجابی؟ عنوان کرد: به نظر من هر دو عامل در این انتخابات دخالت دارد. یعنی شما از یک سو به عملکرد های مثبت دولت روحانی در این دوره می‌پردازید و سعی می‌کنید آنها را تداوم ببخشید و از سوی دیگر هم خودتان و هم خانواده خود را نگران می‌کنید که اگر این فرد نیاید و شخص دیگری تمام ساختارها را به هم بزند و بخواهد همان حرکت‌های احمدی نژادی را انجام دهد، زندگی سخت‌تر و دشوارتر خواهد شد.

نظر شما