به گزارش پایگاه خبری وزارت راه و شهرسازی، دکتر پیروز حناچی معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی در مورد جلوگیری از استقرار جمعیت در استان تهران تا شعاع ۱۵۰ کیلومتری حومه آن گفت: پیش از انقلاب این تمرکز جمعیتی را تشخیص داده بودند و شکلگیری قوانینی مانند تشکیل شوراینظارت بر گسترش شهر تهران از این موارد است. بروز انقلاب، جنگ و منحل شدن شورای گسترش شهر تهران به بهانه حدود شمول قانون به محدوده ۲۵ ساله شهر تهران آن را تشدید کرد. با این حال اگر پروندههای دولت در این زمینه را ببینید بسیار حجیم وقطور بوده و نشاندهنده فعالیت در دورههای مختلف برای حل مشکلات شهر تهران است. اما آنچه که در شورایعالی شهرسازی به سند تبدیل شد، مصوب سال ۱۳۸۲ بود که نشان میداد که در ۲ درصد مساحت ۲۱ درصد جمعیت و نزدیک ۲۵ درصد تولید ناخالص ملی انباشته شده است که باید بر اساس خروجیهای سرشماری ۹۵ به روز شود وتجربه بنده نشان میدهد وضع حادتر شده است.
وی افزود: این مصوبه همزمان شد با تشکیل شورای دوم شهر تهران که روی جهت گیری دولت در این زمینه دست گذاشت. آن موقع مدیریت واحدی در مجموعه شهری تهران پیش بینی شده بود که استاندار تهران با اختیارات ویژه در جلسه هیات وزیران شرکت کند. زیرا مشکلات تهران واقعا در مقیاس ملی قابل طرح و حل است وفقط منوط به محدوده قانونی و حریم شهر تهران نیست.
اما در ان دوره رئیس شورای شهر با نامهای که به رئیس مجلس نوشت عملا مصوبه دولت در این بخش را باطل کرد. همچنین در دوره اول دولت آقای احمدی نژاد محدودیت شعاع ۱۲۰ کیلومتری استقرار صنایع در اطراف تهران و کلانشهرها را برداشتند.
معاون وزیر راه و شهرسازی تصریح کرد: برداشتن محدودیت شعاع ۱۲۰ کیلومتری استقرار صنایع، تبدیل تهران به دو استان، بارگذاری جمعیتی ناشی از جمعیت مسکن مهر و کنترل نکردن شهرداری تهران برای رعایت سقف جمعیتی در طرح جامع، تشکیل تقسیمات سیاسی وصدور مجوز شهرها و فرمانداریهای جدید در استان تهران و البرز اوضاع در کلانشهرها را به سوی بحران برد. به همین منظور در دولت فعلی مطالعات مجموعه شهری البرز و شهر تهران را استارت زدیم و به جد محدودیت شعاع ۱۲۰ کیلومتری را در کمیسیون زیربنایی دولت در دست پیگیری داریم. گرچه علیرغم تلاشهای انجام شده دیگر نمیتوان انتظار برگشت به حالت گذشته را داشت. همچنین وضع اقتصادی و اشتغال کشور هم مزیت بر علت بوده و در شکلگیری شرایط فعلی دخیل است. به هر حال علت اصلی هجوم و مهاجرت به کلانشهرها مزیت معیشت و اشتغال در آنها است.
وی خاطرنشان کرد: در دنیا قبل از این که شهری به کلانشهر تبدیل شود سیاستهای کنترلی را برای آن اعمال میکنند و مردم را با ایجاد مزیتها ومشوقهای اقتصادی وکیفیت زندگی جابجا میکنند. در واقع اگر ما هم میخواهیم مهاجرت را کنترل کنیم باید از طریق ایجاد مزیت وارد عمل شویم. مزیت هم شامل زندگی راحتتر، ارزانتر و آرامتر است.
نامبرده در پاسخ به این سوال که آیا استقرار شهرکهای اقماری مانند پردیس، پرند و شهر جدید هشتگرد در نزدیکی تهران یک اشتباه راهبردی نبود، گفت: به واسطه جمعیت پذیری مسکن مهر اکنون در مسکن مهر پردیس با یک شهر ۵۰۰ هزار نفری مواجه هستیم که این خودش در حال تبدیل به یک شبه کلانشهر در حاشیه کلانشهر تهران است. اینها جزو برنامه نبود و به صورت غیر برنامه ریزی شده ناگهان در حاشیه تهران سر بر آوردند. در نهایت دیر یا زود مانند غربیها که پس از جنگ جهانی دوم با این مشکل مواجه شده بودند با تبعات ناشی از این تصمیمات مواجه میشویم.
وی درباره علت استقرار دو سوم جمعیت در یک سوم سرزمین تصریح کرد: ضروری است که فضای متناسب برای جمعیتپذیری در عرصه سرزمین ایجاد شود که این امر در مقیاس «طرح آمایش سرزمین» و بعد در «طرح کالبدی ملی» قابل شکلگیری است. مثلا با بروز بحران آب و گرمشدن زمین در آینده که مشکل جدی کشور است، به نظر میرسد باید از سواحل جنوب بیشتر از قبل استفاده کرد. در این زمینه برنامه توسعه سواحل مکران را در دستور کار قرار دادیم یا طرح بازبینی کالبدی ملی را که آخرین بار در سال ۱۳۷۵ به تصویب رسیده بود را دوباره استارت زدیم و این طرح با مقیاس یک میلیونیوم سلسله مراتب، ماموریت واندازه شهرها را مشخص میکند و در طرح جامع بعدی تاثیر خودش را روی جمعیتپذیری شهرها نشان خواهد داد.
حناچی در پاسخ به این سوال که استقرار بی حساب جمعیت در تهران به چه علت بوده و تبعات احتمالی آن چه خواهد بود به روزنامه اطلاعات، گفت: پس از تشکیل شورای شهر دوم رفتار آقای احمدینژاد مبنای رفتاری شد که دود آن مستقیما به چشم مردم تهران رفت و آن قطع شدن دیالوگ و گفتگوی دولت و شهردار بود. تا قبل از ایشان شهردار در جلسات دولت شرکت میکرد اما ادبیات احمدینژاد در اداره امور شهر این ارتباط را از بین برد. تا پیش از احمدینژاد، دولت به شهرداریها به شکل غیرمستقیم خیلی کمک میکرد که از جمله اجازه فاینانس برای موارد ارزی مانند خریدهای مترو و واگن به شهرداریها بود، اما ادبیات وی باعث شد فاصله عمیقی نه فقط در تهران که با همه کلانشهرها بین مدیریت شهری با دولت ایجاد شود و این به ضرر شهروندان تمام شد. امیدواریم در شورای جدید این فاصله بین دولت و شهرداران جدید کم شود زیرا رفع مشکلات تهران وکلانشهرها بدون هماهنگی شورا، دولت و شهرداری امکانپذیر نیست.
وی در مورد موضوعاتی که شهردار بعدی تهران باید به آن توجه کند، گفت: ناپایداری در همه ابعاد از جمله در شرایط زیست محیطی، اقتصادی، منابع و نیروی انسانی و ناپایداری در تصمیمهای صحیح مدیریتی از مشکلات اصلی مدیریتی تهران است و باید شهردار جدید به سمت برنامه ریزی و انظباط شهری حرکت کند. در تهران و سایر کلانشهرها هم شوراهای شهر باید ترسیم روشنی از این که چه شهری را تحویل میگیرند، داشته باشند تا بر اساس آن برنامهریزی به عمل آید.
معاون شهرسازی و معماری وزارت راه و شهرسازی افزود: در این دوره یکی از مشکلات ما علیرغم تصریح قانونی، نبود دسترسی شفاف به اطلاعات در شهرداری بود و این تنگنای بزرگی به شمار میآمد. جالب این که حتی شورای شهر تهران هم از دسترسی به این اطلاعات محروم بود و وقتی اطلاعات به راحتی در دسترس قرار نگیرد، نمیتوان متناسب با آن برنامهریزی کرد.
وی در این باره که چرا وزارت راه به عنوان ناظر بر عملکرد شهرداریها در یک دهه اخیر اجازه داد تهران اینگونه دچار بیهویتی، رشد ساخت و سازهای بیضابطه و سرریز جمعیت شود، گفت: مرکز آمار اخیرا اطلاعاتی را منتشر کرده که تکان دهنده و البته راهنما و راهگشا است. در گزارش این مرکز ذکر شده است که واحدهای خالی شناسایی شده در تهران البته غیر از خانه دومیها، ۴۹۰ هزار واحد است و این ظرف ۱۰ سال به این حد رسیده و در کل کشور هم این رقم به ۲میلیون ۶۰۰هزار واحد خالی میرسد که ارزش مالی این سرمایه گذاری نزدیک به ۲۰۰میلیارد دلار است.
وی در مورد تکلیف تهران در دوره شهردار آتی و کسب درآمد از طریق تراکم فروشی خاطرنشان کرد: مردم کاهش کیفیت زندگی را حس کردند و به همین دلیل بود که ترکیب شورا در کلانشهرها تا این حد تغییر پیدا کرد. در حالی که اگر مسیر شورای قبل درست بود در تبریز، مشهد، اصفهان و تهران نباید تا این حد شاهد تغییر شوراها میشدیم.
معاون معماری و شهرسازی وزیر راه و شهرسازی، افزود: متاسفانه شهرهای کشور تاکنون در «افزایش بودجه از محل ایجاد عارضه» با هم در رقابت بودند که این دور باطلی بود که شهرها را به سوی کیفیت نبرد. بنابراین از این پس باید در کلانشهرها رقابت برای ایجاد کیفیت و استفاده از تجربیات کارشناسی مثبت معمول شود؛ اینجاست که صورت مساله کاملا تغییر میکند. مثلا در همین تهران برای برج میلاد ۱۰ برابر پل طبیت هزینه شد، اما به گفته خود شهردار تهران بازدید کننده پل طبیعت به مراتب از برج میلاد بیشتر است. پل طبیعت یکی از ۱۰ جاذبه تهران شده و حتی وقتی مهمانهای خارجی را برای بازدید به پل طبیعت میبریم، متحیر میشوند. این به ما پیام میدهد که با بهره وری بیشتر، خلاقیت، جذابیت، توجه به طبیعت و استفاده از ظرفیت معماری و متخصصان این حوزه میتوان تولید ثروت و ایجاد جاذبه کرد.
نظر شما